072_Page.MP3
950.1K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی _بسیار_زیبا
#صفحه_72 قرآن کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹💕💕🌺
﷽
سلام عزیزانツ
#مشارطه 🔖
📝روز بیست و نهم
❤️امروز با خدا و امام زمانم عهد می بندم سرِ قرارِ عاشقے دیر نکنم📿
💎زیارت عاشورا رو با زبانِ دلم بخونم،
به جای فکر به دغدغه هام صلوات زیاد بفرستم و از خدا بخوام آرومم کنه
😊سعی کنم رفتارم اونقدر خوب باشه که حرف های خوبم به دلِ دیگران بشینه
نکنه عالمِ بدونِ عمل بشم.
به خودم یادآوری کنم حق الناس رو خدا نمی بخشه❗️
☝️به جای توجیهِ گناهانم سعی کنم جبرانش کنم↻
🍃برگی از درخت نمی افته مگر این که خدا از اون آگاهه،
✨ اومدن به یه کانال مذهبے،
خوندن یک حدیث... یا حرفای یه دوستِ خدایے،
همش ممکنه یه پیام باشه از طرفِ خدا...💌
از کنار نشونه ها بی تفاوت نگذرم...🌹
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊🌹🕊
#شهید شدن دل مے خواهد
دلے ڪه آنقدر #قوے باشد
و بتواند بریده شود از #تعلقات
دلے ڪه آرام #لہ شود زیر پایت
بہ وقت #بریدن و رفتن
و شهدا #دلدار بے دل بودند
#فرمانده_شهید_محمود_کاوه
#سالگرد_شهادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🕊🌹🕊 #شهید شدن دل مے خواهد دلے ڪه آنقدر #قوے باشد و بتواند بریده شود از #تعلقات دلے ڪه آرام #لہ ش
🔷🕊🌷🕊🔷
🌷 شهید محمود کاوه
🔹 از جوانترین فرماندهان لشکر در دوران #دفاع_مقدس- روزی که جنگ آغاز شد او یک جوان ۱۹ ساله بود.
🚩 او فرماندهی یکی از کلیدی ترین یگان های سپاه پاسداران در کردستان و جبهه های غرب ، موسوم به تیپ ویژه شهدا را عهده دار بود.
▫️ نگرش نظامی خارق العاده کاوه ، چنان او را شاخص نمود که در مدت کوتاهی ، تیپ تحت امر وی به لشگر ارتقا پیدا کرد.
▪️شهید حسن آبشناسان میگوید: اگر در دنیا یك چریك پاكباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام وجود داشته باشد، همانا محمود كاوه است .
➖ شهید کاوه سرانجام در تاریخ 11 شهریور 1365 در منطقه عمومی حاج عمران بر روی قله 2519 مورد اصابت ترکش گلوله خمپاره قرار گرفت و در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🌹🍃
عجب حکایتی شده؛
مرگِ " #من "
هر چه سعی میکنم "من"م را بکُشم، نمیشود!
مگر نگفتی «موتوا قبل ان تموتوا ؟»
دوست داشتم به جای سید مرتضی آوینی؛
من این جمله را میساختم!!
«هنر آن است که #بمیری قبل از آنکه بمیرانندت...»
و
دوست داشتم این جمله ی استاد صفایی از زبان من جاری میشد:
«خدایا! من آماده ام؛ بیامرز و ببر...»
🍃🌹🍃
میخواید با شهدا رفیق شی 👇🌷👇
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃
⁉️هیچ بهش فکر کردی...
چرا ما در معنویات رشد زیادی نمیکنیم؟
⚠️⚠️ یه دلیل مهمش اینه که اصلا دنبال رشد کردن نیستیم
😐 یعنی اصلا برنامهریزی معنوی خاصی برای رشد کردن ندارین
و تو دینداری به حداقلها و همین که هستیم راضی شدیم...
🔰 در حالی که تو بقیه مسائل دنبال پیشرفت زیادی هستیم
🏠 بزرگتر کردن خونهامون
🖥 تغییر وسایلش
🚘 ماشین بهتر داشتن...
••• و هـــزار چیز دیگه
↯↻↯↻↯
📛 در حالیکه ...
⚰ در نهایت هیچ کدومش مال ما نیستـــ جز کوله باری که
برا آخرت برداشتیم و اتفاقا نسبت بهش غافلیم....
🍃🌹نماز همنشینی با خداست
و تو آرومْ آروم
شبیه همنشینت میشی
#نمازت_رو_دریاب
#التماس_دعا
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
دوست داری با خدا رفیق شی
با ماهمراه شو 😊👇👇👇
🌺 @mabareshohada 🌺🍃
audio_2018-09-03_09-43-34.ogg
867.1K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی _بسیار_زیبا
#صفحه_73 قرآن کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹💕💕🌺
﷽
#مشارطه 🔖
📝روز سی ام
میخوای نماز اول وقت بخونی نمیشه!؟
مدت هاست قرآن نخوندی؟
به گناه وسوسه میشی؟
از وسوسه های شیطان❗️
غیبت رو شیرین میکنه!
دروغ رو توجیه!
به شهوت تشویق میکنه!
میگه برای نماز حالا حالاها وقت هست!
اشرف مخلوقات
یه "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم "
بگو و پناه ببر به خـدا .
شکستش بده 💪
عهد کنیم امروز ⇩
👈تو چاله های مسیر نیافتیم⚠️
#فوروارد_یادتون_نره
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷🕊🌷
#پرواز_تا_خدا 🕊
یک لحظہ چشم دیدن خودرا بہ من ببخـش
آینہ هاےروشن خود را بہ من ببخـش
پرواز را توتجربہ ڪردے، مبارڪت
حالا پرِ پریدن خود را بہ من ببخـش
#شهید_یوسف_فدائی_نژاد
#سالگرد_شهادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🌷🕊🌷 #پرواز_تا_خدا 🕊 یک لحظہ چشم دیدن خودرا بہ من ببخـش آینہ هاےروشن خود را بہ من ببخـش پرواز را ت
🕊🌺🍃🕊🌺🍃
چندین نفر از همکاران شهید فدائی نژاد هم این مطلب عجیب رو مطرح کردند ! اونا گفتند :
یه شب قبل شهادت یوسف ما توی آسایشگاه نشسته بودیم . شهید خواب بود ، از خواب بیدار شد و گفت : بچه ها فردا توی سنگر یک گلوله میاد که فقط با من کار داره!
ما خندیدیم و اگه دروغ نگیم یکم شهیدو مسخره کردیم!
اما شهید خیلی جدّی گفت : فردا یک خمپاره میاد تو سنگر و بین شما فقط من شهید میشم!
ما با حالتی ناباورانه یکم سربه سرش گذاشتم و گفتیم : باز تو هوایی شدی؟
ولی شهید باز جدی و محکم گفت : کسی اگه دوست داره از این دنیا بره فردا کنار من بشینه ...!
روز فرداش همه چیز عادی بود ! ما تیر میزدیم ! پژاک تیر میزد !
همه چیز مثل همیشه بود که صدای خمپاره ای که از صبح بصورت نامنظم میزد به نزدیکی یکی از سنگرا خورد ....
ناگهان یکی داد زد !
امدادگر ! امدادگر ! برانکارد ! برانکارد بیارید !
تا گفتند یوسف شهید شده ! نشستیم رو زمین و ناباورانه به سرمون زدیم! راست گفته بود! وااااای خدایا! ....
وقتی شهید فدائی نژاد شهید شد بچه ها دیدن بدنش از ناحیه چپ بشدت آسیب دیده .
سر و صورتو گردنو بازو ... یازهرا (سلام الله علیها)
آقا یوسف بعد از برخورد ترکش های خمپاره کنار سنگر افتاد و ازش بشدت داشت خون می رفت .
ایشون رو روی برانکارد گذاشتند و
تو همون حال در نفس آخر 3 بار گفت یازهرا یازهرا یازهرا ..
#12_شهریور_سالگرد_شهادت
#یادش_گرامی_با_صلوات
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
💐فقط سکوت میکنم از این همه عظمت💐
ای برادر عرب که به دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی,
در روز قیامت جای من و تو عوض خواهد شد,
آنروز من به دنبال تو خواهم گشت
تا نزد خداوند تو را شفاعت کنم.
🍃شهید حاج علی محمدی پور🍃
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
💐فقط سکوت میکنم از این همه عظمت💐 ای برادر عرب که به دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشا
🌹🍃🌹
🕊پروازی آرام و بی تکلف اما سوزناک🕊
عملیات کربلای 5 بود . همین جور داشتیم می رفتیم ، در آن ساعات آخر عمرش ، مرتب می آمد پیش ما اگر تک لو رفت و اوضاع به هم ریخت همدیگر را گم نکنیم . ناگهان صدای یک خمیاره 60 آمد همه جمع شدیم پشت سیم خاردار . حاجی گفت " تجمع نکنید، تجمع نکنید " صدایش در شلوغی گم می شد ، باید از سیم خاردار عبور می کردیم ، حاج علی به ما گفت " من نبشی ها را خم می کنم ، بیا یید از زیر سیم خادار رد شوید "
پنج نفر آمدیم سمت راست و رد شدیم . نا گهان یکی از عراقی ها را دیدیم حاجی سلاحش را مسلح کرد تا او را بزند ، تیری شلیک نشد ، گیر کرده بود ناگهان تیری آمد و به بر آمدگی پشت سر حاجی اصابت کرد . لباسهای ما یک رنگ بود برای اینکه حاجی را گم نکنیم دست من و علی محمدی نسب روی شانه های حاجی بود .
حاجی بدون اینکه چیزی بگوید ، از دست ما پایین لغزید . همان دم منوری روشن شد دیدم از پشت سر حاجی خون می جوشد . به علی گفتم حاجی رفت علی اشاره کرد چیزی نگویم. نمی خواستیم بچه ها این موضوع را بفهمند. حدود بیست متر حاجی را روی آب کشیدیم و به نزدیک دژ آوردیمش . کلاه غواصیم را روی صورتش کشیدم تا شناخته نشود . جلو رفتیم ، وقتی افراد گذشتند و راه خلوت شد ، برگشتیم پایین تا حاجی را ببینیم ، دیدم با صورت گل آلود پای دژ افتاده بود ، بچه ها پا می گذاشتند روی جنازه اش و رد می شدند درست همان صحنه ای ایجاد شده بود که خودش آن را پیش بینی کرده بود .
قبل ازعملیات به یکی بچه ها گفته بود " خوش به حا لت "
او پرسیده بود " برای چی "
علی گفته بود " برای اینکه فردا شهید می شوی "
بعد هم سر نوشت چند نفر از بچه ها را پیش بینی کرده بود تا اینکه در مورد خودش پرسیده بودند و گفته بود " من و برادرم حسین ان شاء الله در سی متری خاک ریز دشمن شهید می شویم "
🌷شهید حاج علی محمدی پور🌷
شهادت: 1365/10/19
برگرفته شده ازhttp://halghehsh-fahmidehrafsanjan.blog.ir/
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺