065_Page.MP3
1.1M
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی _بسیار_زیبا
#صفحه_65 قرآن کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹
✔️ #مشارطه
روز بیستم🔖
سلام عزیزانツ
من امروز⇩
📌نگـاهمو به عڪس های نامحرم کنترل میکنم
برای خودم برنامه ریزی میکنم
مطالعــ📖ـــه،
کارای هنري و ورزش کردن🏊 ..
و.....
در کنار عبادت
⇦نمــازم رو سبک نشمارم..
نمازي ما رو از گناه دور میکنه که اول وقت باشه🕰
⇦این روزا،وضعیت اقتصادی خوب نیست هوای باباهارو داشته باشین ❤️
⇦امروز سعی میڪنم کسی رو قضاوت نکنم👊🏻
⇦پشت سر ڪسی حرف نزنم 😌
⇦زیارت عاشورا فراموشم نشه
#دوربین_خدا_روشنھ 🎥
#حال_دلتون_خوش
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌴🌷🌾
#شهیدامیرسیاوشی
از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)
با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد😍
هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد.😍😍
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسواس و سلیقه خاصی خریداری میکرد.😌
تمامی رو هم از بهترین ها...
معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت،
تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی.🙂
خادم امام زاده و هییت بود. ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد.😇❤️
میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (علیه السلام) بیشتر نگاهت میکند...
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷✨🕊
✨به روایتی از خواهر شهید :
🌷 یک هفته قبل از شهادتش بود که
برای مرخصی به بهبهان اومد.
صبح زود بود که به خونه رسید و
از من خواست تا برم دنبال خانمش
و بیارمش خونه .
گفتم : داداش، این اول صبحی خوبیت
نداره برم در خونشون !!
راضی نمی شد.
با اصرار او دنبال خانمش رفتم و
اون رو آوردمش خونه.
با هم دیگه رفتن توی اتاق ...
دقایقی نگذشته بود که خانمش از
اتاق بیرون زد. ناراحت بود.
گفتم: چی شده؟ چرا ناراحتی؟
گفت: می دونی ابوالقاسم بهم چی
میگه؟! میگه این آخرین باریه که
منو می بینی، این بار که به جبهه
برم شهید می شم. اگه می خوای
عقدمون رو بهم بزنیم تا تو آزاد
باشی، اگه هم قصد جدا شدن از
منو نداری و می خوای پام بمونی
می شی عروس بهشتی ام.
به هر حال تصمیم با خودته می
خوام حقی گردنم نباشه
من می رم جبهه و چهل روز دیگه
بر می گردم.
🌷 ابوالقاسم رفت جبهه
از رفتنش به جبهه چهل روز می
گذشت و درست روز چهلم بود که
پیکر مطهرش به شهر آمد و روی
دستانی مردم تشییع و به خاک
سپرده شد.
خانمش هم که حاضر به جدایی از
او نشد ، ماند؛ به امید اینکه بشه
عـروس بهشـتی ابوالقاسم.
دو سال بعد از شهـادت ابوالقاسم
بود که او نیز دار فانی رو وداع
گفت و به شوهر شهیدش پیوست.
درست یک هفته قبل از مرگش،
خواب ابوالقاسم رو دیده بود که با
یک چادر رنگی اومده بود دنبالش و
بهش گفته بود: «این چادر رو سرت
کن که می خواهم تو رو ببرم پیش
خودم.»
#شهید_ابوالقاسم_دهدار_پور
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
066_Page.MP3
1.06M
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی _بسیار_زیبا
#صفحه_66 قرآن کریم
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
#سروش
http://sapp.ir/mabareshohada
🌹🕊🌹🕊🌹