🌷🕊🌷🕊🌷
#نماز_اول_وقت
🌷ابراهیم به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد.
هرکجا که بود و هرکاری که داشت، موقع اذان باصدای بلند اذان می گفت و بعداز اذان همه را به نمازجماعت دعوت می کرد.
رفتار او همه را یاد جمله شهید رجائی می انداخت که می فرمودند: «به نماز نگویبد که کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است.»
✨ابراهیم حتی قبل از انقلاب هم نمازصبح را در مسجد و به جماعت می خواند و از این رفت و آمدهای مستمر به مسجد با افراد زیادی رفیق می شد و چیزهای زیادی یاد می داد و یاد می گرفت.
🕊در زورخانه هم حتی اگر وسط مسابقه یا تمرین بودند، باشنیدن اذان ورزش را قطع می کرد و نماز را برپا می کرد.
بارها در مسیر جبهه زمانیکه هنگام اذان می شد، ماشین هارا نگه می داشت و اذان می گفت و در همان جاده به جماعت نماز می خواندند.
#شهید_ابراهیم_هادی
📚کتاب سلام بر ابراهیم۱
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🌷🕊🍃🕊🌷
🌷 #انفاق_به_سبک_شهدا....
🍃ابراهیم معلم عربے یکے از مدارس محروم
تهران شده بود ...
اما تدریس عربے ابراهیم زیاد طولانے نشد!
از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت!
حتے نمے گفت که چرا به آن مدرسه نمےرود!
یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت:
تو رو خدا !!!
شما که برادر آقاے هادے هستید،
با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه !!!
گفتم:
مگه چے شده؟
کمے مکث کرد و گفت :
حقیقتش ، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد
به یکے از شاگردها تا هر روز زنگ اول براے کلاس
نان و پنیر بگیرد !!!
آقاے هادے نظرش این بود که این ها بچه هاے
منطقه محروم هستند ؛
اکثرا سر کلاس گرسنه هستند ؛
بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ...
مدیر ادامه داد:
من با آقاے هادے برخورد کردم !
گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے!
در صورتے که هیچ مشکلے براے نظم مدرسه
پیش نیامده بود !!!
بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم:
دیگه حق ندارے اینجا از این کارها بکنے !
آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را
در مدرسه دیگرے پر کرد ...
حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند
که ایشان را برگردانم ؛
همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند ...
ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے
از دانش آموزان بے بضاعت و یتیم مدرسه،
وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم !!!
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🍃💦🍃
«دِل-گير» نباش ۰۰۰
دلٺ ڪه -گیر- باشد ۰۰۰
رهــ🕊ــا نميشوي ۰۰۰
یادݓ باشد ۰۰۰
«آزاد» بودن ۰۰۰
شرطِ شهادݓ اسݓ ۰۰۰
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_خوبان
زندگییتان معطر به عطر شهداء🌹
🔷🔸ڪانال مَعبَر شُـــــهَــــدا 🔷🔸
✅ڪانال برتر⏬
🌺🍃💦🍃🍃
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🕊🍃🌹
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃خصلت خوب
ابراهیم ازکارهای خودش حرفی نمیزد مگر جایی که لازم به آموزش و گفتن بود.
یکبار بحث در رابطه باکشتی بود که ابراهیم گفت:
«وقتی برای کشتی می رفتم همیشه با وضو بودم و همیشه هم قبل کشتی دورکعت نمازمستحبی می خواندم که یک وقت توی مسابقه حال کسی را نگیرم.»
هرجا بحث به غیبت می کشید سریع مطلب را عوض می کرد و یا مرتب می گفت صلوات بفرست.
او از کسی بد نمی گفت مگر برای اصلاحش. هیچوقت هم لباس تنگ و آستین کوتاه نمی پوشید و بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که علتش را می پرسیدند می گفت: «این کارا برای نفس آدم لازمه.»
یکی دیگر از صفات او دوری از نامحرم بود.
هروقت چشمانش به نامحرمی میفتاد خودش را تنبیه می کرد و اگر قرار بود با نامحرمی صحبت کند سرش را بالا نمی آورد.
به قول دوستانش: «ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!!»
و ابراهیم واقعا چه زیبا به عمق حدیث نورانی #امام_باقر علیه السلام پی برده بود که می فرمایند:
«سخن گفتن با نامحرم تیری از تیرهای شیطان است.»
📚سلام بر ابراهیم۱
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷🕊🍃🕊🌷
#هفده_شهریور
راوی: امیرمنجر
🌷صبح روز هفدهم شهریور بود. رفتم دنبال ابراهیم. با موتور به همان جلسه مذهبی رفتیم. اطراف ژاله (شهدا)
جلسه تمام شد. سرو صدای زیادی از بیرون می آمد. نیمه های شب حکومت نظامی اعلام شده بود. بسیاری از مردم هیچ خبری نداشتند . سربازان وماموران زیادی در اطراف میدان مستقر بودند.
جمیعت زیادی هم به سمت میدان در حرکت بود. مأمورها با بلندگو اعلام می کردند که متفرق شوید. ابراهیم سریع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت امیر بیا ببین چه خبره؟
آمدم بیرون تا چشم کار می کرد ازهمه طرف جمیعت به سمت میدان می آمد. شعارها از درود بر خمینی به سمت شاه رفته بود. فریاد مرگ بر شاه طنین اندازشده بود جمیعت به سمت میدان هجوم می آورد بعضی ها می گفتند ساواکی هاازچهار طرف میدان را محاصره کرده اند و...
لحظاتی بعداتفاقی افتاد که کمتر کسی باور می کرداز همه طرف صدای تیر اندازی می آمد.حتی از هلی کوپتری که در آسمان بود ودورتر از میدان قرار داشت.
سریع رفتم وموتوررا آوردم از یک کوچه راه خروجی پیدا کردم. مأموری در آنجا نبود. ابراهیم سریع یکی از مجروح ها را آورد..
باهم رفتیم سمت بیمارستان سوم شعبان وسریع برگشتیم.
تا نزدیک ظهر حدود هشت بار رفتیم بیمارستان. مجروح ها را می رساندیم و بر می گشتیم. تقریبا تمام بدن ابراهیم غرق خون شده بود.
یکی از مجروحین نزدیک پمپ بنزین افتاده بود. مأمورها از دور نگاه می کردند. هیچکس جرأت برداشتن مجروح را نداشت.
ابراهیم می خواست به سمت مجروح حرکت کند. جلویش را گرفتم. گفتم: آن ها مجروح را تله کرده بودند. اگه حرکت کنی با تیر می زنند. ابراهیم نگاهی به من کرد وگفت اگه برادر خودت بود همین رو می گفتی!؟
نمی دانستم چه بگویم فقط گفتم خیلی مواظب باش.
صدای تیراندازی کمترشده بود. مأمورها کمی عقب تر رفته بودند.ابراهیم خیلی سریع به حالت سینه خیز رفت داخل خیابان خوابید کنار مجروح بعد هم دست مجروح را گرفت وآن جوان را انداخت روی کمرش. بعدهم به حالت سینه خیز برگشت. ابراهیم شجاعت عجیبی از خودش نشان داد.
بعد هم آن مجروح را به همراه یک نفر دیگر سوار موتور من کرد وحرکت کردم در راه برگشت مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامی شدیدتر شد.
من هم ابراهیم را گم کردم! هرطوری بود برگشتم به خانه.
عصر رفتم منزل ابراهیم. مادرش نگران بود. هیچکس خبری از او نداشت. خیلی ناراحت بودیم. اخر شب خبر دادند ابراهیم برگشته. خیلی خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست مأمورها فرار کند...
#خاطرات_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨
#سیره_شهدا 🌷
ابراهیم در همه حال به دیگران کمک میکرد
روزی در حالیکه خیلی ناراحت بود
گفت: میترسم کاری کرده باشم
که خدا توفیق خدمت را از من گرفته باشد...
#شهید_ابراهیم_هادی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
هر شنبه ڪه با عشق تو آغاز ڪنيم
شـعر و غـزل و تـرانه را سـاز ڪنيم
تا آخر هفته ڪاممان شيـرين است
وقتى ڪه زبان به نـام تـو بازڪنيم
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_صبحتان_شهدایی🌸🍃
°•°•°•°•°♡♡°•°•°•°•°
@mabareshohada
°•°•°•°•°♡♡°•°•°•°•°
💚 #شهید_ابراهیم_هادی
💖 #معروف_ترین_شهید_گمنام
🌺 برایم دعا کن دلم جان بگیرد
🌺 کمی عطر خوب شهیدان بگیرد
🍀 رسیده به بن بست ، کار دلم
🍀 مگر با دعای تو سامان بگیرد
🌺 نشسته ست بغضی میان گلویم
🌺 بگو بشکند بلکه باران بگیرد
🍀 چه دردی دلم را گرفته زِ دوری
🍀 بگو دیگر این درد پایان بگیرد
🌺 دعا کن برای جوانهای میهن
🌺 که دلهایشان رنگ ایمان بگیرد
🍀 تو هادیِ گمنام و معروفِ مایی
🍀 دعا کن که دلهای ما جان بگیرد
✅ #یادش_باصلوات
@mabareshohada
پايگاه رشيديه پايگاه موشکي عراق است که از آنجا «دزفول» را مي زند.🍃 «گردان کميل» انتخاب شده براي پاک سازي پاسگاه. کانال را که پاک سازي مي کنند همانجا زمين گير مي شوند.😔 دوشکاها و تانک هاي عراق مستقيم جاده را مي زنند😓. روز سوم، ارتباط کميل با مقر قطع مي شود😢. آخرين حرف را به « #حاجهمت» مي زنند:📞 حاجي به امام(ره) بگو ما عاشورايي جنگيديم✌️ و #حاجهمت شايد آنسوي بي سيم📞 فقط مي تواند سر بکوبد به جعبه هاي فشنگ و اشک بريزد😭. نه آب مي رسد نه غذا. ده، دوازده نفري با يک قمقمه سر مي کنند😢، فقط در حدي که لبشان تر شود. نارنجک ها هم تمام شده،😔 عراقي ها که وارد کانال مي شوند اکثر بچه ها از تشنگي شهيد شده اند😭 بقيه را هم تير خلاص مي زنند💔. بچه ها در قتلگاه مي مانند براي هميشه، والفجر يک هم تمام مي شود💔. قتلگاهي پر از لب هاي تشنه و پر از لاله هايي که سال ها بعد نيز با يک سوراخ در جمجمه هاي پر از گل پيدا مي شوند، و مي شوند «شهيد گمنام».😭😭💔
به یاد #شهید_ابراهیم_هادے
#سالروز_شهادت🕊🕊🕊
#ڪانال_ڪمیل
#شهیدهمت🌹
@mabareshohada
#وصیت_نامه
🍂و به عنوان یک فردی از آحاد ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف ننماید.
دیگر این که سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمایید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
📎سالروز ولادت
@mabareshohada
🕊🕊🕊
یاد #شهید_ابراهیم_هادی به خیر؛ موتورسواره که ظاهر درستی هم نداشت از تو کوچه با سرعت پیچید تو خیابون جلوی موتورش.
ابراهیم شدید ترمز کرد بعدشم طرف واستاد و با عصبانیت داد زد؛ هو چیکار می کنی؟
ابراهیم هم پهلوان کشتی بود و بدن قوی ای داشت
ولی لبخندی زد و گفت؛ #سلام_خسته_نباشید✋😊
طرف جا خورد معذرت خواهی کرد و رفت....
به همین راحتی.
👈 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🕊🕊🕊
شادی روحش #صلوات
🌴اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم
🕊🕊🕊
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💠حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم کرد،
برگشتم عقب گفتم: "چی شد⁉️ مگه عجله نداشتی؟!"
همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم
كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت.
ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه💔 كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه.
#شهيد_ابراهيم_هادى 🌷
📚کتاب "سلام بر ابراهیم"
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#شهید_ابراهیم_هادی
حتی اگر احساس بینیازی
داشتی دستت رابه سوی اهلبیت بگیر
اگر مشکل نداشتی همیشه
وصل باش مخصوصا به مادرت
زهراس فرزند نباید بیخیال مادر باشه...
🍃🌹
@mabareshohada
❤️هادی دلها
✅او ویژگی های خاصی داشت :
🔸همیشه #دائم_الوضو بود.
🔹مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی #هیئت را می گفت.
🔸مداومت داشت بر خواندن #زیارت_عاشورا
🔹مانند الگوی خودش #شهید_ابراهیم_هادی از کمک به #نیازمندان غافل نمی شد.
🔸روحیه #جهادی و #انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
🔹عاشق، حامی، تابع و مدافع #ولایت_فقیه بود.
🔸 #اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
🔹وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر_را_خدا_آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کارهش خداست و همه کارها برای خداست.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🍃🌹
@mabareshohada
⇜ #سادگی و خاکی بودنت
⇜بی ریا بودنت
⇜خودمانی بودنت☺️
⇜داش #مشتی بودنت
⇜بزرگ بودنت
⇜کوچک انگاشتن #نفس_ات
#ابراهیم_جان
این روزها خیلی خیلی کم داریم #تورا 😔
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#سلام_روزتون_شهدایی
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺