5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ آقا بیا که از سفر یارت رسیده...
#روایت_جمهور
| @mabnaschoole |
نماز که تموم شد، حالا بعد از مردم تبریز و قم، نوبت مردم تهران بود تا رئیس جمهورشون رو تشییع کنن...
#روایت_جمهور
| @mabnaschoole |
و دریای جمعیت از دانشگاه تهران به سمت آزادی...
#روایت_جمهور
| @mabnaschoole |
✨️آخرین دیدار مردمی رئیس جمهور در تهران
🔻ارسالی از خانم فاطمه نجار
#روایت_جمهور
@nevisandegi_mabna
پدرم در همهی سالهای عمرش و در همهی سالهای عمر جمهوری اسلامی نه بر سر سفره انقلاب اسلامی نشسته است و نه حتی کامی از آن برگرفته است.
او در همهی این سالها، جمعهها که میشد سجادهاش را توی ساک دستیاش میگذاشت و میرفت تا به نماز جمعه برسد. کرونا اما همتش را در هم شکست.
چند روزی است بابا که حالا دیگر موهای سپیدش بر سیاهش میچربد، چنان بیحال روی تخت افتاده که حتی نای غصه خوردن را هم ندارد.
آقای رئیسی امروز به نیابت از بابا آمدم که بگویم او همیشه دعاگویت بود.
سفرت به سلامت...
🖋منصوره جاسبی
#روایت_جمهور
| @mabnaschoole |
پدربزرگم، همهی عمر آرام بود. با یک خنده دائمی کمرنگ در عمق چشمهایش. بزرگ فامیل بود اما یاد ندارم صدای بلندی شنیده باشم ازش. تا وقتی تمام موهایش سفید شد و قلبش نتوانست ادامه بدهد. پدربزرگم آرام رفت. بیصدا. توی رختخواب خودش. همه میدانستند قلبش مریض است، او بیتوقع بود از همه. گفتن این چیزها سخت است. اما، شکل رفتن پدربزرگ، مامان را دلخوش میکند. بدن سرد پدر توی اتاق زیبا بوده و بلند بالا و تر و تمیز. دل مامان قرص میشود که جایگاه آن مرد حالا خوب است.
مرگ بد هم دیدهام. مرگ آدمهایی که نمیدانم خوب بودند یا نه. میدانم مهربان نبودند. عارشان میآمد از خندیدن. شکل رفتن از این دنیا قابی است از خلاصه زندگی.
#قسمت_اول
#روایت_جمهور
| @mabnaschoole |