eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻به یاد مرگ بعضی‌ شب ها با هم میرفتیم قبرستان. میرفت یک قبر خالی پیدا می‌کرد و توی آن می‌خوابید. عمیق میرفت توی فکر. بهم میگفت: اینجا آخرین خونمونه. همه مون رو یه روز میارن اینجا و میخوابونند‌ اون روز فقط ما هستیم و اعمالمون. آخرت رو باور کرده بود. با پوست و گوشت و خونش. با تک تک سلول هایش. 🔸 📙 حجت خدا https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) @madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🌸شهدای این چله🌸 ۱🌷شهید عباس ذوالفقاری ۲🌷شهید علی اکبر شیرودی ۳🌷شهید مصطفی صدرزاده ۴🌷شهید احمد علی نیری ۵🌷شهید سعید حمیدی اصل روز اول👈🏼 ۱ آذر🌸🌿 روز دوم👈🏼 ۲ آذر🌸🌿 روز سوم👈🏼 ۳ آذر🌸🌿 روز چهارم👈🏼 ۴ آذر🌸🌿 روز پنجم👈🏼 ۵ آذر🌸🌿 روز ششم👈🏼 ۶ آذر🌸🌿 روز هفتم👈🏼 ۷ آذر🌸🌿 روز هشتم👈🏼 ۸ آذر🌸🌿 روز نهم👈🏼 ۹ آذر🌸🌿 روز دهم👈🏼 ۱۰ آذر🌸🌿 روز یازدهم👈🏼 ۱۱ آذر🌸🌿 روز دوازدهم👈🏼 ۱۲ آذر🌸🌿 روز سیزدهم👈🏼 ۱۳ آذر🌸🌿 روز چهاردهم👈🏼 ۱۴ آذر🌸🌿 روز پانزدهم👈🏼 ۱۵ آذر 🌸🌿 روز شانزدهم👈🏼 ۱۶ آذر🌸🌿 روز هفدهم👈🏼 ۱۷ آذر 🌸🌿 روز هجدهم👈🏼 ۱۸ آذر🌸🌿 روز نوزدهم👈🏼 ۱۹ آذر🌸🌿 روز بیستم👈🏼 ۲۰ آذر🌸🌿 روز بیست ویکم👈🏼 ۲۱ آذر🌸🌿 روز بیست دوم👈🏼 ۲۲ آذر روز بیست وسوم👈🏼 ۲۳ آذر روز بیست وچهارم👈🏼 ۲۴ آذر روز بیست وپنجم👈🏼 ۲۵ آذر روز بیست وششم👈🏼 ۲۶ آذر روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۷ آذر روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۸ آذر روز بیست ونهم👈🏼 ۲۹ آذر روز سی ام👈🏼 ۳۰ آذر روز سی ویکم👈🏼 ۱ دی روز سی دوم👈🏼 ۲ دی روز سی سوم👈🏼 ۳ دی روز سی وچهارم👈🏼 ۴ دی روز سی وپنجم👈🏼 ۵ دی روز سی وششم👈🏼 ۶ دی روز سی وهفتم👈🏼 ۷ دی روز سی وهشتم👈🏼 ۸ دی روز سی ونهم👈🏼 ۹ دی روز چهلم👈🏼 ۱۰ دی 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 💫♥️🍃♥️🍃💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بسم الله الرحمن الرحیم 🖤 امروز سه شنبه ۲۱آذر ۱۴۰۲ ۲۸جمادی الاول ۱۴۴۵ 🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ‍🔅محبت حضرت زهرا سلام الله علیها 📌 فردی از امام جعفر صادق (ع) سوال کرد: از کجا بدانم که از درگاه خدا رانده شده ام یا نه؟ حضرت فرمودند: به قلبت رجوع کن؛ اگر دیدی محبت مادرم زهرا سلام الله علیها در قلبت هست، بدان خدا لطفش با توست؛ و الا از درگاه خدا رانده شده ای. 📚 بحارالانوار، ج ۴۱ https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر خدا (ص): هیچ خانومی از خانه ی همسرش چیزی را به قصد اصلاح جابجا نمیکند مگر اینکه خدا به وی نظر رحمت افکند و هر کسی که خدا به وی نظر رحمت افکند،عذابش نخواهد کرد الهی خدا ویژه به همه تون و همه مون نظر رحمت خاصی داشته باشه سلام 😍 روزتون بخیر☺️💓
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 سلام‌بـــَر‌شُهَـدآ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید کرم دهقان اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن صبحتون شهدایی📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید محمد حسن (رسول) خلیلی ، فرزند دوم خانواده‌ی آقای رمضانعلی خلیلی در تاریخ ۱۳۶۵/۹/۲۰ ه.ش. در تهران به دنیا آمد. ایشان دانش آموخته ی دانشگاه امام حسین علیه السلام در رشته ی مدیریت بودند و بر حسب وظیفه ، به سوریه اعزام شده بودند و دارای تخصص های تخریب - تاکتیک و جنگ های نامنظم داشتند. ایشان علاقه ی فراوانی به کارهای هیجانی ، ورزش (جودو ، کاراته ، کوهنوردی و راپل) ، خوشنویسی ، نقاشی ، طراحی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهدا ، خدمت به شهدا حتی با رنگ آمیزی قبورشان ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) و... داشتند. خصوصیات اخلاقی شهید محمد حسن (رسول) خلیلی شهید رسول خلیلی، علاقه ی فراوانی به شهید حاج محسن دین شعاری داشتند و از صفات بارز اخلاقی ایشان می توان به خوش رویی و شوخ طبعی ، دل رحم ، دلسوز بودن نسبت به دیگران ، ورزشکار بودن، عاطفی و پیگیری برای حل مشکلات دیگران بودن، بخشنده بودن، سر به زیر و با حیا ، با غیرت بودن ، ولایی بودن و ... اشاره نمود. این عزیز بزرگوار در تاریخ : ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۹۲ ه.ش. توسط تروریست های تکفیری در حلب سوریه، به شهادت رسیدند و مزار شریفشان در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۸۷/الف می باشد.
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهید خلیلی💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* *برادر شهید*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#نگاه_خدا 💗 قسمت34 رفتم تو اتاقم مانتویی که بابا بهم کادو داد و پوشیدم با شالی که عا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت35 پروازمون تاخیر نداشت،سوار هواپیما شدیم همیشه از لحظه بلند شدن هواپیما میترسیدم چشمامو بستمو مثل بچه کوچیکا سرمو گذاشتم روی دست بابا کتشو چنگ میزدم بیچاره کتشو اینقدر چنگ زدم چین افتاده بود خیلی زود رسیدیم از هوا پیما پیاده شدیم رفتم داخل فرودگاه چمدونامونو برداشتیم رفتیم به سمت بیرون که عمو حسین و دیدم بیرون منتظر ما بود و دست تکون میداد بابا و عمو حسین همدیگه رو بغل کردن - سلام عمو حسین عمو حسین: سلا سارا جان خوبی ؟ عیدت مبارک - عید شما هم مبارک ... سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم سمت خونه عمو حسین دل تو دلم نبود که سلما رو ببینم چقدر دلم براش تنگ شده بود رسیدیم خونه عمو حسین با کلید در خونه رو باز کرد : یا الله ،یاالله ،صاحب خونه کجایین ،؟ مهمونای عزیزتون اومدن خاله ساعده با سلما اومدن خاله ساعده( بغلم کرد،گریه اش گرفته بود) سلام عزیزم ،سلام دخترم خیلی خوش اومد - سلام خاله جون مرسی سلما: واییی مامان بزار منم بغلش کنم خندم گرفت... سلما : وااااییییی سارا چقدر خوشحالم که اینجایی - منم خیلی خوشحالم که میبینمت... (چمدونمو بردم اتاق سلما ، با اینکه اتاق خالی دیگه ای هم داشتن من همیشه دلم میخواست برم اتاق سلما ،واقعن اتاقش پر از انرژی بود و حالمو خوب میکرد سلما رشته اش عکساسی بود طراحیش هم بی نظیر بود دیوارای اتاقش عکس بچه های فلسطینی و عکسای شهدا بود ) اینقدر خسته بودم که خواهش کردم یه کم استراحت کنم ،با صدای اذان از خواب بیدار شدم واییی که چقدر دلم برای این صدا تنگ شده بود ،انگار با رفتن مامان فاطمه این صدا هم تمام شده بود،بابا که صبح تا شب حجره بود ، روزای جمعه هم که خونه بود میرفت نماز جمعه یا مسجد چقدر دلتنگ این صدا بودم بلند شدم لباسمو عوض کردم رفتم داخل پذیرایی سلما و خاله ساعده داشتن نماز میخوندن همیشه برام سوال بود اینجا خیلیا آزاد زندگی میکنن چرا اینا هنوز به یه چیزایی مقید هستن سلما که نمازش تمام شد اومد سمتم سلما : سارا خانم نیومده خوابیدن و شروع کردیااا... (نمیدونم چرا اتاق سلما میرم همش احساس خواب میکنم ) - ببخشید دیگه تقصیر من نیست ،مشکل اتاق توعه که مثل قرص خواب آور میمونه... خاله ساعده: سارا جان بریم تو آشپز خونه یه چیزی بیارم بخوری - چشم بابا رضا کجاست؟ خاله ساعده: همراه حسین آقا رفتن بیرون سلما: واییی سارا چقدر حرف واسه گفتن دارم باهات... - منم همین طور... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت36 خاله ساعده : این طور که مشخصه شماها به درد من نمیخورین ،سلما یه کم وسیله بردا برین تو اتاقتون ،بابا حسین و حاج رضا اومدن صداتون میکنم سلما: چشم مامان خوشگلم ، پاشو بریم سارا سلما: خوب شروع کن - نوچ ،اول تو سلما: باشه، من دارم ازدواج میکنم ( از خوشحالی جیغ کشیدم که سلما دستشو گذاشت روی دهنم ) سلما: هیسسسس ،چه خبرته - واییی شوخی نکن کیه؟ میشناختیش؟ سلما: نه نمیشناختم ،به بار که اومدم ایران ،همراه بابا رفتیم ستادشون واسه عکاسی اونجا دیدمش... - وایییی ،پس عاشق هم شدین... سلما: نوچ ،من عاشق شدم... - شوخی میکنی ،از چیش خوشت اومد؟ سلما : از گریه هاش - یعنی چی ،دیونه شدی سلما: یه بار که رفته بودم همراه بابا ،ستاد مشغول عکس گرفتن بودم ،صدای گریه شنیدم ،صدا رو دنبال کردم دیدم یه مردی روی ویلچر نشسته داره به عکسا نگاه میکنه و گریه میکنه اولش فقط جالب بود برام ،و چند تا عکس گرفتم ازش خونه که اومدم از بابا پرسیدم که چرا این آقا گریه میکنه بابا هم گفت ، علی یکی از مدافعین حرم بوده ،همراه چند تا از دوستاش میره و بدون اونا بر میگرده ،علی هم به خاطر خمپاره هایی که انداختن پاهاش آسیب میبینه و قطعش میکنن خیلی برام جذاب بود،روزای دیگه هم به بهانه های مختلف همراه بابا میرفتم میدیدمش ،که کم کم فهمیدم عاشقش شدم - وایییی دختر تو عاشق یه مرد ویلچری شدی؟ سلما: اره... - تو دیونه ای خوب ،بعدش چی کار کردی؟ سلما: اولش فکر میکردم یه حس ترحمه ولی کم کم متوجه شدم نه این حس ،حسه عشقه ،یه روز رفتم باهاش حرف زدم ،گفتم من از شما خوشم میاد با من ازدواج میکنین -وایییی تو دیگه کی هستی ... سلما : یه عاشق ... - خوب اونم حتمن از خدا خواسته گفت باشه نه؟ سلما: نه ،گفت قصد ازدواج ندارم - واییی خدااا ، سلما: ،اونم به همین خاطر دیگه ستاد نیومد. که شاید این حس از سرم بپره ،ولی من وقتی نمیاومد بیشتر دلتنگش میشدم واسه همین به بابا گفتم ،از اونجایی که بابا همیشه به نظراتم احترام میزاشت ،چون هیچوقت نشده بود کاری انجام بدم که اشتباه باشه بابا هم گفت میره باهاش صحبت میکنه -خاله ساعده چی؟ سلما: مامان که تا مدت باهام حرف نمیزد تا اینکه خودش رفت با علی صحبت کرد ،نمیدونم چی گفتن به هم که مامان راضی شد الانم یه صیغه محرمیت خوندیم که درسم تمام بشه بعد عقد و عروسی و باهم بگیریم - سلما من هنوز تو شوکم.. سلما ( خندید) سارا وقتی عاشق بشی دیگه نقطه ضعف طرف اصلا پیدا نمیشه ... - پس خدا کنه عاشق نشم... سلما: من که دعا میکنم عاشق بشی تو... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✍بعد از نمازش رفتیم داخل تانک. قرآن جیبی‌اش را درآورد و مشغول شد به خواندن. از شیشه جلوی تانک دیدم چند قدمی‌مان گرد و خاکی بلند شد‌. هراسان از محسن پرسیدم: «چی بود؟» گفت: «متوجه نشدم!» پریدیم بیرون‌. خمپاره‌ای بدون اینکه عمل کند، فرورفته بود داخل زمین. هنوز از پره‌هایش دود می‌زد بیرون. وقتی رفتیم جلو، محسن نگاهی کرد به خمپاره و با پوزخند گفت: «ای بی انصاف! ما رو قابل ندونستی که بترکی!» از حرفش خنده ام گرفت. با هم چند قلوه سنگ آوردیم و دورش چیدیم که مبادا ماشینی از رویش رد شود. اوضاع که آرام‌تر شد، رفتیم دخل کوچه و به دری چوبی تکیه دادیم. لابه‌لای حرف‌ها بهش گفتم: «هر بلایی می‌خواد سرمون بیاد؛ ولی خیلی ترسناکه اگه اسیر بشیم و بعد شهید...» خیلی خونسرد حدیثی از پیامبر برایم خواند: «مرگ برای مؤمن مانند بوییدن دسته‌گلی خوش‌بو است.» بعد هم گفت: «مطمئن باش توی اسارت هم همین‌طوره!»💔 خاطرات ...🌷 راوے: حجت اللّہ مهرابے دوست شہید https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
ــ هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی ، بلکه . . . فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی ! شهیدنویدصفری
📌 چهار توصیه شهید شیبانی‌مجد برای رسیدن به مقامی بالاتر از شهدای مدافع حرم 🔷️ یکی از دوستان شهید مدافع حرم محمدرضا شیبانی، خوابی که از شهید دیده بود را تعریف کرد و گفت: ◇ شهید شیبانی‌مجد به خوابم آمده بود با او دردل وگلایه کردم که تورفتی ومن ماندم. ◇ الان که جنگ در سوریه تمام شده دیگه راه شهادت بسته شده است ، چکار کنم؟ ◇ ایشان جواب دادند:چند کار را انجام بده هرکجا باشی شهادت به دنبالت می آید . ◇ شما بهترین دوستان من بودید اگر صبر کنید خداوند اجر دوشهید که به ما داده به شما اجربیشتری خواهد داد ◇ من‌خوشحال شدم وگفتم داری شکسته نفسی می کنی محمدرضا ماکجا وشما کجا و بعد گفتم چکار کنم . ◇ شهید شیبانی‌مجد چهار توصیه را گفت که انجام دهم: ◇ اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد ◇ دوم: نماز اول وقت ترک نشود ◇ سوم: به نامحرم نگاه نکنید ◇ چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنید 🔻 و در پایان گفت: "خدایامن سوریه نیامدم جز به اختیار ونظر حضرت زینب (س)، ان شاءاله که شرمنده علمدار کربلا نباشم"
دستشُ محکم گرفتم گفتم: بحث و عوض نکن این سوختگیِ دستت چیه هادی؟! خندید؛ سرشو پایین انداخت و گفت: یه شب شیطون اومد سراغم منم اینطوری ازش پذیرایی کردم .. • شهید هادی ذوالفقاری🕊• @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره‌ مادر شهید خلیلی از بوی پیراهن خونی شهید 🌷🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد... پس بدون شک به خدا اعتماد کن...❤️ 🌙شب‌بخیر @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) @madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🌸شهدای این چله🌸 ۱🌷شهید عباس ذوالفقاری ۲🌷شهید علی اکبر شیرودی ۳🌷شهید مصطفی صدرزاده ۴🌷شهید احمد علی نیری ۵🌷شهید سعید حمیدی اصل روز اول👈🏼 ۱ آذر🌸🌿 روز دوم👈🏼 ۲ آذر🌸🌿 روز سوم👈🏼 ۳ آذر🌸🌿 روز چهارم👈🏼 ۴ آذر🌸🌿 روز پنجم👈🏼 ۵ آذر🌸🌿 روز ششم👈🏼 ۶ آذر🌸🌿 روز هفتم👈🏼 ۷ آذر🌸🌿 روز هشتم👈🏼 ۸ آذر🌸🌿 روز نهم👈🏼 ۹ آذر🌸🌿 روز دهم👈🏼 ۱۰ آذر🌸🌿 روز یازدهم👈🏼 ۱۱ آذر🌸🌿 روز دوازدهم👈🏼 ۱۲ آذر🌸🌿 روز سیزدهم👈🏼 ۱۳ آذر🌸🌿 روز چهاردهم👈🏼 ۱۴ آذر🌸🌿 روز پانزدهم👈🏼 ۱۵ آذر 🌸🌿 روز شانزدهم👈🏼 ۱۶ آذر🌸🌿 روز هفدهم👈🏼 ۱۷ آذر 🌸🌿 روز هجدهم👈🏼 ۱۸ آذر🌸🌿 روز نوزدهم👈🏼 ۱۹ آذر🌸🌿 روز بیستم👈🏼 ۲۰ آذر🌸🌿 روز بیست ویکم👈🏼 ۲۱ آذر🌸🌿 روز بیست دوم👈🏼 ۲۲ آذر🌸🌿 روز بیست وسوم👈🏼 ۲۳ آذر روز بیست وچهارم👈🏼 ۲۴ آذر روز بیست وپنجم👈🏼 ۲۵ آذر روز بیست وششم👈🏼 ۲۶ آذر روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۷ آذر روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۸ آذر روز بیست ونهم👈🏼 ۲۹ آذر روز سی ام👈🏼 ۳۰ آذر روز سی ویکم👈🏼 ۱ دی روز سی دوم👈🏼 ۲ دی روز سی سوم👈🏼 ۳ دی روز سی وچهارم👈🏼 ۴ دی روز سی وپنجم👈🏼 ۵ دی روز سی وششم👈🏼 ۶ دی روز سی وهفتم👈🏼 ۷ دی روز سی وهشتم👈🏼 ۸ دی روز سی ونهم👈🏼 ۹ دی روز چهلم👈🏼 ۱۰ دی 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 💫♥️🍃♥️🍃💫