eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
در آن لحظه اشک شوق پدرم را دیدم ؛ شوق به شهادت، انگار می دانست که شهادتش نزدیک است و خود را برای شهادت در راه خدا آماده کرده است. خاطره ای از زبان دختر شهید : به یاد می آورم : هنگامی که میخواستم به کلاس قرآن بروم، فراموش کرده بودم پدرم تا چند دقیقه دیگر میخواهد برود؛ و فقط خدا حافظی کردم . داشتم کفشم را می پوشیدم که پدر گفت: زهرا جان، عزیز بابا، بابا من که نبوسیدمت، دارم میرم ماموریت. گفتم : ببخشید یادم رفته بود که شما میخواید برید ماموریت. من را در آغوش گرفت و بوسید. برای همیشه . . . در آن لحظه اشک شوق پدرم را دیدم ؛ شوق به شهادت، انگار می دانست که شهادتش نزدیک است و خود را برای شهادت در راه خدا آماده کرده است. وقتی در سوریه بود هفته ای یکبار با ما تماس می گرفت، هفته ها به سختی می گذشت و انتظار کشیدن ، کلافه ام می کرد. در آن هفته ، از روز تماس بابا دو سه روزگذشت... خیلی بی تابی می کردم... به مادر گفتم: چرا بابا تماس نمی گیره؟ مادر که خودش هم چند روز بود سخت درگیر این موضوع بود بیشتر ناراحت شد ولی ما را آرام کرد. همان روز دایی من به جهرم آمد و ما را به هر بهانه ای بود به روستای پر زیتون بردند. آنجا که رفتیم کم کم خبر شهادت پدر را به ما دادند. آری بابای عزیزم به آرزویش رسید. ... یادش گرامی وراهش پررهرو سالروزشهادت شهیدمدافع🕊🌹 شهید