#شھیدانہِ『🌹🕊』
•
هرکی آرزو داشته باشه
خیلے خدمت کنه
#شهـــید میشه...!
یه گوشه دلت پا بده،
شهدا بغلت میکنن...
•
ـ مابه چشم دیدیم اینارو...
ـ ازاین شهــدا مدد بگیرید،
ـ مدد گرفتن از #شهدا رسمه...
.
دست بذار رو خاڪ قبر شهید بگو...
حُسین به حق این شهید،
یه نگاه به ما بکن...🌱°
#حاجآقاپناهیان
z:
🌺eitaa.com/madadazshohada
☆اَلعَجَل یاصاحِبَ الزَّمان☆:
°•🌱
#شھـــــیدانہ🌸
اگر براے خدا جنگ مۍ ڪنید ... احتیاج ندارد ڪه بـه من و دیگرے گزارش ڪنید!
گزارش را نگہ دارید براے قیامت...
اگر ڪار براے خداست گفتنش براے چیست؟!
#سردارشھیـدخزازے💛✨
https://eitaa.com/madadazshohada
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج:
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
تقـوایعنیاگهتویجمعهمهگناهمیکردند
توجوگیرنشییادتباشهکه؛
خداییهسـتوحسابوکتابی🍂!'
-شهیدبابکنوریهریس
التیـٰامدردامـون↻
شادی روح جمیع شهدا صلوات 🌷
@madadazshohada
#شھیدانہ🪴
سربازامـٰامزمـان﴿عج﴾بودن
یعنیهمهجورهخودتراخرجشڪنی!
مثلشهیدحسینصحـرائی
همیشهمیگفت:
بایدصددرصدوجودترابرای
امامزمان﴿عج﴾خرجڪنیکهاو
یارنیمـهتمـامنمیپسنـدد !
همیشهسختترینڪارهارابرمیگزید!
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
🖤
@madadazshohada
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
《شهید علیرضا شهبازی》
* شهادت: ۲۶ آذر۱۳۸۰
* محل دفن: بهشت زهرا تهران
*علت شهادت: انفجار مین جنگی در تفحص شهدای فکه
🍀 یکی از نزدیکان علیرضا می گوید: هر پنجشنبه غسل می كرد، وضو می گرفت و با موتورش به بهشت زهرا می رفت. عكس شهدا و به طور خاص شهيد محمودوند و پازوكی را به ديوار اتاقش زده بود و به ما می گفت: " هر چه می خواهيد از شهدا بخواهيد". بعضی شب ها به سفارش پدرش می رفتم طبقه بالا چيزی رويش بندازم تا سرما نخورد، می ديدم عبا روی دوشش انداخته و با گريه به درگاه خدا و شهدا التماس می كند. بعد از او می پرسيدم چرا اين طور گريه می كنی؟ می گفت:"من با شهدا هر شب حرف می زنم، آنها قول داده اند مرا هم ببرند.
🌸 همیشه از مادر می خواست تا بعد از نماز برای شهادتش دعا کند رضا در پیروی از اهل بیت رسم رسیدگی به خانواده های بی بضاعت را سنت خود کرده بود و همیشه می گفت حقوق من صاحب دارد و باید به دستش برسد.
شادی روح جمیع شهدا صلوات 🌷
🖤
@madadazshohada
3.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 #شھــیـــدانه
وصیت زبانی #شهید_ابراهیم_هادی به مادرش🌷
✨مهمان برنامه خواهر ارجمند شهید ابراهیم هادی
🔊شما رسانه شهدا باشید
🔰علمدار کمیل
شهید ابراهیم هادی ↙️
@madadazshohada
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهیدی_که_خبر_شهادتش_را_اهل #بیت_علیهم_السلام_به_مادرش_دادند.
دهه هفتادی بود و بزرگ شده کانادا، در دل فرهنگ غرب؛ اما پرواز را نمی توان از مرغ باغ ملکوت دریغ کرد!
شهید حمزه علی یاسین، رزمنده ۲۱ ساله حزب الله لبنان و برادرزاده همسر سیدحسن نصرالله بود که در سوم مرداد ۹۳، در دفاع از حرم عمه #امام_زمان(عج)، در سوریه به شهادت رسید.
مادرش ابتدا مخالف حضورش در جبهه بود، به همین خاطر بعد از شهادتش، فرماندهان حزبالله نمی دانستند چطور خبر شهادت پسر را به مادر برسانند.
وقتی درِ خانه شهید رسیدند، در کمال تعجب دیدند بر دیوارهای خانه پارچه مشکی نصب شده، در حالی که هنوز آن خبر مهم اعلام نشده بود! در زدند و مادر حمزه در خانه را باز کرد، نوع تعارف او نشان داد انگار از همه چیز با خبر است.
تعجب فرماندهان زیاد طول نکشید، مادر شهید بعد از پذیرایی از میهمانان، با آرامش تمام گفت: « دیشب در رویای صادقانهای دیدم که وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایی که شما نشستهاید، نشستند و به من بشارت دادند و گفتند فرزندت در راه ما اهل بیت(ع) به شهادت رسیده و امروز خبرش خواهد رسید
به روح پاک این شهید بزرگوار صلوات
📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی
با لباسِ جهاد ؛
هر کاری عبادت است
و چه زیبا روزهایتان
وقفِ خدابود🌿
#شھیدانہ🕊
@nooranamazashab
با لباسِ جهاد ؛
هر کاری عبادت است
و چه زیبا روزهایتان
وقفِ خدابود🌿
#شھیدانہ🕊
@nooranamazashab
📌زندگی به سبک شهدا
🔸آرمان تقریبا هر شب جمعه برای مراسم دعای کمیل به مسجد امینالدوله میرفت.
🔹یک بار به او گفتم :آرمان، این هفته هم برای دعای کمیل رفتی؟ چطوری وقت میکنی اون وقت شب از منزلتون برسی اونجا؟
▪️اون وقت شب توی اون محله نمیترسی؟گفت: نه، ترس نداره، من با ماشین میرم؛ اونجا هم نگهبان داره. تو هم این هفته بیا.
▫️گفتم: تو گواهینامه داری، ولی من باید یه مقداری از مسیر رو پیاده بیام. اون وقت شب یکم میترسم.گفت: عیبی نداره. آدرس منزلتون رو بده؛خودم میام دنبالت.
🔻خدا میداند ؛ شاید شهادتت را در همان شبهای دعای کمیل از ارباب گرفتی...
راوی: دوست شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
#سیرهی_شهدا
#شھیدانه
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه
دانشگاه شمال کشور قبول شدم. روز اول سر کلاس؛ استاد ما حرفهای نامربوط در مورد شهدا و بسیج زد.
من هم با دلیل و منطق با او بحث کردم.
استاد هم که از حجاب من بدش می آمد مرا از کلاس اخراج کرد وگفت: دیگر حق نداری کلاس من بیایی!
در خوابگاه به یاد پدر شهیدم خیلی گریه کردم.
همان شب در خواب دیدم که یک جوان نورانی به من گفت: شما در اینجا مهمان شهدا هستی. برو سر کلاس و اگر استاد حرفی زد بگو همه ما مدیون شهدا هستیم و...
بعد خودش را معرفی کرد و گفت: من شهید محمدابراهیم موسی پسندی هستم.
فردا صبح وارد کلاس شدم. استاد نگاهی کرد و با شرمندگی گفت: همه ما مدیون شهدا هستیم‼️
بعد بالای سر من آمد و گفت: شما شهید موسی پسندی می شناسی؟
کمی فکر کردم و گفتم: بله.
معلوم شد خواب مرا استاد هم دیده. از آن روز برخورد استاد کامل عوض شد!
#شهید_ابراهیم_موسی_پسندی از فرماندهان مازندرانی دفاع مقدس بود که مژده شهادت را از امام زمان عج الله شنید.
📙برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند.
اثر گروه شهید ابراهیم هادی