eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
7.8هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
30 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن تبلیغات در مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/3693085358Ce30425eed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 مدد از شهدا 🌺
✨#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن #قسمت_بیستم @madadazshohada یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و
دلیل این حرڪتشونمیفهمیدیم با سمانہ رفتیم بیرون و اقا سید هم بیرون در داشت با گوشیش 📱حرف میزد... تا مارو دید ڪہ بیرون اومدیم سریع دوبارہ رفت داخل دفتر ☹️ من همش تو این فڪر بودم ڪہ موضوع رو یہ جورے باید بہ اقا سید حالےڪنم⁉️ باید یہ جورے حالیش ڪنم ڪہ دوستشدارم?😞 ولے نہ...من دخترم و غرورم نمیزاره😎 اے ڪاش پسربودم😢 اصلا اے ڪاش اونروز دفتر بسیج نمیرفتم براے ثبت نام مشهد اے ڪاش از اتوبوس 🚎جانمیموندم اے ڪاش...اےڪاش😫 ولے دیگہ براے گفتن این اے ڪاش ها دیره -امروز اخرین روز امتحانهاے این ترمہ زهرا بهم گفت بعد امتحان برم آقا سید ڪارم دارہ.. -منو ڪار دارہ؟😳 -آرہ گفتہ ڪہ بعد امتحان برے دفترش -مطمئنے؟!😑 آرہ بابا...خودم شنیدم🙂 بعد امتحان تو راہ دفتر بودم ڪہ احسان جلو اومد🚶 -ریحانہ خانم🗣 -بازم شما؟! -اخہ من هنوز جوابمونگرفتم🙁 -اگہ دیشب جلوے پدر و مادرتون چیزے نگفتم فقط بہ خاطر این بود احترامتون رو نگہ دارم وگرنہ جواب من واضحه لطفا این رو بہ خانوادتون هم بگید -میتونم دلیلتون روبدونم⁉️ -خیلے وقت ها ادم باید دنبال دلش باشہ تا دنبال دلیلش -این حرف آخرتونہ؟! -حرف اول و آخرم بود و هست وبہ سمت دفتر سید حرڪت ڪردم و اروم در🚪زدم -رفتم توے دفتر و دیدم تنها نشستہ و پشت ڪامپیوترش 💻مشغول تایپ چیزیہ. منو دید سریع بلند شد و ازم خواست رو یڪے از صندلیهاے اطاق بشینم و خودش باز مشغول تایپش شد. (فهمیدم الڪے دارہ ڪیبردشو فشار میدہ و هے پاڪ میڪنه😁) -ببخشید گفتہ بودید بیام ڪارم دارید -بلہ بلہ (همچنان سرش پایین و توے ڪیبورد بود ) -خوب مثل اینڪہ الان مشغولید و من برم یہ وقت دیگہ میام🔨😐 -نہ نہ..بفرمایید الان میگم .راستیتش چہ جورے بگم؟ لا الہ الا اللہ... میخواستم بگم ڪہ.. -چے؟ -اینڪہ ....@madadazshohada ادامہ دارد ... سیـــد مهدے هــاشمے✍ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/madadazshohada