من و تو هرموقع دلت گرفته قطعه 50 بهشت زهرا
مزارشهید #میردوستے
دوست دارم.. گل نازم🕊✍
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #چهارده
🍀راوے توسڪا🍀
تومسیر مدرسه تا خونه فقط به حرفای خانم مقری فکر میکردم🤔
مامان: توسکا بیاا ناهار
_نمیخورم😕
نشستم روی تخت.
🙁مگه خانم مقری نمیگه شماها زنده اید؟
اگه واقعا زنده اید یه #نشونه یا #واقعه نشونم بدین😢
تنها کسی که میدونستم به شهدا خیلی ارادت داره زینبه☺️
گوشیمو برداشتم پروفایلای زینیو باز کردم.
🌺اولیش با حسین بود تو یک دریاچه مصنوعی
نوشته بود👇
"بعد از تو با خاطراتمان چه کنم برادرم
🌺بعدش یک عکس آقایی بودزیرش نوشته بود👇
#ابراهیم_هادے مراقب عزیزمن باش تو سوریه جامونده
زوم کردم رو عکسش:مگه نمیگن زنده ای بهم نشون بده..😢
توهمین فکرا بود خوابیدم..😴
تویه بیابون ماسه ای بودم.. یه آقا اومد گفت:
🕊_این #چادر همون نشانه آشکار
_اسمتون چیه؟؟😟
🕊_ سلام علےابراهیم.
ازخواب پریدم😰
فقط جیییییغ زدم😵😭 که با سیلی بابا بیهوش شدم.
دیگه هیچی نفهمیدم....
چند ساعت بعد که چشمامو باز کردم دیدم بیمارستانم🏥.
🍀راوے خانم رضایے🍀
نیمه های شب بود...
که یک دختر نوجوان آوردن بیمارستان میگفتن به اونم شوک عصبی واردشده
پرستار وقتی داشت بهش سرم میزد میگفت:
_نمیدونم والا چرا این دهه هفتادیا اینقدر عجیبن.. شوک عصبی تواین سن یه مقداری عجیبه😐
در حالیکه موهای زینب رو ناز میکردم گفتم :
_اون دختر رو نمیدونم ولی زینب من برادرش رو گم کرده😊
_کجا گم کرده؟؟😕
_برادرش توسوریه #شهید شده پیکرشم هنونجا مونده😒
_وای طفلک😢
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #پانزده
🍀راوے زینب🍀
مامان: زینبم😢
بهار سرشو پایین انداخت و گفت:
_ بیا مانتوتو بپوش
_چیزی شده؟؟
بابا: زینبم توباید قوی باشی.ساعت ۵وسایل حسین رومیارن😒
_نمیریم خونه؟😢
رفتیم خونه بهار به زور بهم غذا داد بعدم گفت برو بخواب.
_بیدارم میکنی؟😢
_مطمئن باش بیدارت میکنم😊
نمیدونم چقدر گذشته بود که با نوازش های بهار بیدار شدم .
بهار: پاشو زینب جان.. دیگه کم مونده بچه ها برسن😊
به فاصله نیم ساعت بچه هارسیدن.
از برادرشهید من #یک_چمدون اومد فقط😭☝️
بابا پیش قدم شد برای باز کردن این چمدون غم..
لباس پاسداریش..
قرآنش..
دفترچه اش..
برای من یه #چادر مشکی یه چادر سفید که به دوستش سفارش کرده بود..
🕊_به خواهرم بگید این #چادرسفید رو به نیت عروس شدنش گرفتم
یه تسبیح یه انگشتر شرف الشمس که هردو #قبل از شهادت داده بود به آقامحسن.
یه قطره #خون_حسینم روی انگشترش بود
وچند دونه تسبیح خونی بود
چون وقتی حسین خمپاره میخوره #پهلوش زخمی میشه.. آقامحسن میدوه سمتش که تسبیح و انگشتر خونی میشن
تواون حال بدش به دوستش میگه :
_انگشتز وتسبیح رو بده به خواهرم🕊
دوستای حسین رفتن اما ماها داغون بودیم..😭😭😭😭
اونشب بهار موند من توبغلش جیغ زدم گریه کردم.. 😫😭
بهار وقتی موهامو ناز میکرد میگفت :
_یادت نره حسین ازت چه خواسته یاعلے بگو و بشو #زینب_ڪربلا
فرداش شیفتمون بعد از ظهر بود
بهار اول منو بردیه انگشترسازی. #انگشترحسین رو کوچک کردم انداختم دستم #تسبیحشم شده بود تمام زندگیم..
چیز عجیب این بود که توسکا غایب بود.نه تنها اونروز بله چند روز نیومد مدرسه...😟
امتحانات دی ماهمون رسیدن و من با تلاش فراوان معدلم از 19/98به 20رسوندم.☺️😍
اما توسکا معدلش افت شدیدی پیرا کرد و شد 18.☹️
امتحاناتمون تموم شدو من جشن شاگرد ممتاز مدرسه ام رو سر مزار #شهیدمیردوستے گرفتم.
امروز ۹۴/۱۰/۲۵ تصمیم دارم ببینم چرا توسکا گوشه گیر شده...
ادامہ دارد...
https://eitaa.com/madadazshohada
#در_باب_حاجات_و_مهمات
#نــذر_تسبيح_حضرت_زينب_كه( اگر صلاحت باشد)_رد_خور ندارد
#بيست_و_يك_شب متداول با يه تسبيح يه دور(صد صلوات) ميفرستي به نيتي كه داري.
بعد از برآورده شدن حاجتت، بيست ويك عدد #تسبيح بخر پخش كن بين مردم.
(مثلا درمسجد، امامزاده و..)
#ختم_دوم
🌸✨ نماز حاجت به حضرت زینب (س) به این صورت است :قبلا 69 سکه یا اسکناس پول را کنار بگذارید 14 روز بعد از نماز صبح دو رکعت ، در رکعت اول بعد از حمد سوره " انا اعطیناک الکوثر" رکعت دوم سوره قدر،
پس از سلام 14 مرتبه سوره مبارکه " قل هو الله احد" و 69 صلوات ، آنگاه ثواب نماز و اذکار را هدیه به روح مقدس بی بی حضرت زینب سلام الله علیها نموده و حاجت خود را بخواهید ، پس از گرفتن حاجت پول را به فقرا بدهید.
#ختـم_سـوم
🌸✨ توسل به حضرت زینب از پر برکت ترین و پر فیض ترین توسلات است. به این صورت که 69 روز هر روز 69 مرتبه صلوات هدیه به حضورشان گردد و بهتر است 69 تومان انفاق در راه خدا به نیت حضرت زینب نماید
(لازم نیست هرروز ۶۹ تومان صدقه دهید ۶۹ روز روزی ۶۹ تومان حدود ۵۰۰۰ تومان میشه ،شما این مبلغ رو کنار بگذارید روز آخر صدقه دهید
📗هدیه به خدا ص ۸۷
#ختـم_چهــارم
🌸✨به مدت #چهارده روز و هر روز دو رکعت نماز حاجت خوانده و متوسل به حضرت زینب گردد و هر روز بعد از نماز ۱۴مرتبه سوره توحید را خوانده و ۶۹ مرتبه به عدد اسم حضرت زینب صلوات بفرستد و روز آخر ۶۹ هزار تومان نذر سادات حسینی(ترجیحا پیرزن سیده) نماید و به آن ها بدهد در موقع اذکارِ ختم با کسی صحبت نکند
📗منبع : کشکول شمس ص ۴۲۸