حالا که دلت آماده شد. بذار امروز روضه را از زبان امام حسن علیه السلام بخونم. میگه تو کوچه های مدینه، دستم به دست مادرم زهرا سلام الله علیها بود. داریم برمی گردیم به سمت خانه... دیدم ....نانجیب دومی آمد جلو .....صدا زد زهرا(سلام الله علیها) بده بمن قباله فدک را.... میگه مادرم امتناع کرد ..... قباله فدک را نداد.... یا صاحب الزمان!...... ای کاش مادرم از آن اول قباله را می داد......دیدم دستهای نامردش رفت بالا .....ای خدا .....این نامرد می خواد چه کارکنه؟!!.... دیدم آنچان سیلی به صورت مادرم زهرا(سلام الله علیها) زد ....مادرم نقش زمین شد...... ای وای ای وای... الهی کسی نبینه ..... به مادرش جسارت می کنند.....میگه فقط همینو بگم مردم...... مادرم راه خانه را گم کرده بود..
گریز به کربلا
عرضه بداریم ...... یا صاحب الزمان (علیه السلام)..... اگر اینجا به مادر شما جسارت نمی کردند ..... کربلا کسی جرأت نداشت ...... به بچهای حسین تازیانه بزنه..... امان امان.!! ...... لحظه ای که آمد کنار بابا نشست .... دختر حسینه..... طاقت نداره ببینه .... بدن بابا غرقه به خونه... .. بابا سر در بدن نداره .... شروع کرد به درد دل کردن با پدر...... یک دفعه دیدند چند نفر مرد عرب .... با تازیانه.... دارند میان.... آمدند کنار بدن بابا.... آنقدر دختر رو کنار بدن بابا زدند!!!! ....ای شمر بد منش..... تو مزن تازیانه ام .... من از کنار پیکر بابا. ... نمی روم.
روضه غسل و کفن حضرت زهرا :
ریحانه ی من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر....
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
با دیدن جسمت بدنم می لرزد
با شستن پهلوت تنم می لرزد
با شستن زخم كوچه های نیلی
ای فاطمه دارد حسنم می لرزد
چشمم به غمه هماره ات افتاده
بر چشم پر از ستاره ات افتاده
وقتي كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشواره ات افتاده
زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد، صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت...
نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم
یه وقت علقمه بوی یاس گرفت...
مادر برات بمیره اباالفظل اباالفظل
نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نحر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان....
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید سالار نیامد
امشب حرم آل علی آب ندارد
رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد
بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه
میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا
فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه
میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور
خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
من کجا و گریه در بزم عزای او کجا
اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد
هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه
مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
بار الها جان من گردد فدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
ای که هستی در پِی رضای فاطمه
میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت
مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه
مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
🏴
سراپا دردم و جان کندن دائم شده کارم
نهادم چشم بر در، تا اجل آید به دیدارم
به وقت راه رفتن آنچنان لرزد قدمهایم
که هم دستم، سرِ زانوست، هم محتاج دیوارم
برو ای عُمر از دستم که من با مرگ، مأنوسم
بیا ای مرگ، یاری کن که من از عُمر، بیزارم
طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن
نشد جز شعلهء آتش کسی آنجا طرفدارم
گهی در خانه، گه بین در و دیوار، گه کوچه
خدا داند چه آمد بر سرم! کشتند صدبارم
گرفتم دامن مولای خود در چنگ و میگفتم
بزن قنفذ که من دست از امامم برنمیدارم
دلم بر همسرم می سوخت چون قنفذ مرا می زد
نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم
نگفتم راز خود با هیچکس، اما خدا داند
نمی آید به هم از درد، یک شب چشم بیدارم
(اسما میگه...)
💔میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند...
زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته
⬅️میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید...
میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی...
بلند بلند داره گریه میکنه...
(سردار بدر و حُنینه علی ...)
پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ...
آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید....
(سوز)
صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما...
اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما...
🍁آخ تو میبینی علی را زار و خسته...
🍁وای نمیبینی تو پهلوی شکسته....
(گریز..)
⬅️(ناله داری دلتو ببرم کربلا )..
آی کربلائیا...
⬅️بگم یا امیرالمومنین آقا جان ...
تو تاریکی دل شب بازوی ورم کرده زهرا رو ندیدی حس کردی، سر گذاشتی به دیوار بی کسی بلند بلند گریه کردی....
⬅️آقا میخوام بگم کجا بودی کربلا...
اون لحظه ای دیدن حسین اوند کنار نهر علقمه یه چیزی از زمین برمیداره میبوسه به رو چشم میزاره...
راووی میگه گفتیم حسین قرآن پیدا کرده ..
اما خوب که نگاه کردیم دیدیم دستای بریده ابالفضله....
به ناله های دل یتیمان زهرا ...
به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا از سویدای پلت ناله بزن بگو یا زهرا.....
از دست دشمن ها چه ها کشیدی
یازهرا یازهرا
جز ظلم و کینه از عدوندیدی
یا زهرا یا زهرا
بعد از پیمبر خون شده دل تو
یا زهرا یا زهرا
آتش زده دشمن به حاصل تو
یا زهرا یا زهرا
حق ذوی القربی چنین ادا شد
یازهرا یازهرا
در با لگد از ظلم و کینه وا شد
یا زهرا یا زهرا
در پشت در با ناله ی حزینی
یا زهرا یا زهرا
تو گفته ای یا فضة خذینی
یازهرا یازهرا
غنچه ز شاخه از ستم جدا شد
یازهرا یازهرا
محسن تو به پشت در فدا شد
یا زهرا یا زهرا
بعد از نبی از مرتضی گسستند
یا زهرا یا زهرا
پهلوی تو به پشت در شکستند
یا زهرا یا زهرا
بعد از نبی آتش زدند به خانه
یا زهرا یا زهرا
دشمن تو را میزد به تازیانه
یا زهرا یا زهرا
خون شد دلت از این همه مصیبت
یا زهرا یا زهرا
از مرتضی دشمن شکسته حرمت
یا زهرا یا زهرا
فاطمیه اتش افروز دل است
احتجابش یک کتاب کامل است
فاطمیه اتشی افروختند
خیمه های کربلا را سوختند
فاطمیه پشت مولا راشکست
میخ در بر سینه زهرا نشست
فاطمیه ناله زهرا میزند
داد مظلومیِ مولا میزند
فاطمیه صورتی نیلی شود
تا رقیه شاهد سیلی شود
دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفتن مادر.. مادر...
فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
به طفلی رخت ماتم در برم کرد
الهی بشکند دست مغیره
میان کوچه ها بی مادرم کرد
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
زندگیِ روبه راهی داشتم؛ چشمم زدند
کوری چشمِ همه با شانه های خَم بمان
دست های تو شکسته َش هم پناه مرتضی ست
تکیه گاه محکم من، پشت من محکم بمان
تو نباشی پیش من، اینها زمینم می زنند
ای علمدارِ مدینه پای این پرچم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
با همین دستی که داری، باز دستم را بگیر
پیش این مظلوم ای مظلومۀ عالم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
رفته رفته کار من دارد به خواهش می کشد
التماست میکنم، پیشم بمان پیشم بمان