مداحی آنلاین - محمود کریمی - میلاد حضرت رقیه.mp3
2.14M
🌸 #میلاد_حضرت_رقیه (س)
💐 زهرا زاده ای نه
💐تو خودت زهرایی
🎤 #محمودکریمی
@emame3vom
👏 #سرود #مدیحه_سرایی
.
#میلاد_حضرت_رقیه
#سرودولادت_بی_بی_رقیه_س
#سبک_لعن_بی_پایان
#عرش_چراغونه
#کانال_کربلایی_مجید_مرادزاده
❇️❇️۶۴۲❇️❇️
✅بنداول
عرشه چراغونه/ریسه بندونه
کف بزنید که اومده/ دنیا دردونه
.....
لیلی لیلا /دلبر دلها
جای رقیه هست فقط/ رودوشه سقا
.....
تو شاه بیت هر غزلی
عشق تو عشقه ازلی
غلامه در بند توام
بنت حسین ابن علی(ع)
...
صل علیک حضرت رقیه خاتون
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بنددوم
سوره ی کوثر/ثانیه مادر
لالایی می خونه برات علیه اکبر
.....
دختر ارباب /ای در نایاب
برای بوسیدنه تو/ زینبه بی تا ب
.....
موقع خندیدنه تو
وقته درخشیدنه تو
غم از دل حسین میره
موقع بوسیدنه تو
صل علیک حضرت رقیه خاتون
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بندسوم
طرب اوردم /ادب اوردم
نام رقیه رو بازم/ به لب اوردم
......
تویی دلدارم /ای کس و کارم
توی دمشق جون دادن و/ ارزو دارم
....
ای زینت دوشه عمو
برده ای تو هوشه عمو
خیلی تو ارامش داری
میونه اغوشه عمو
......
صل علیک حضرت رقیه خاتون
💠💠6⃣4⃣2⃣💠💠
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
.
نشرواستفاده ازڪلیہ آثاراین ڪانال نه تنها حرام نیست بلڪہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
.
.
﷽
🔶نقدی بر تعیینِ وقت ظهور از جانب برخی به ظاهر اهل فضل!
🔹فرض می کنیم اینکه می گویند ظهور در فلان وقت صورت میگیرد، صحیح باشد این مطالب برای کسی مفید است و به درد کسی میخورد که زمان ظهور حضرت را درک کند؛ اگر شخصی قبل از ظهور از دنیا برود، ظهور حضرت به چه درد میخورد و چه فایده ای برای او دارد؟! گیرم امام زمان علیه السّلام دو ماه دیگر ظهور کند و از طرفی من هم بدانم یک هفتۀ دیگر از دنیا میروم؛ این ظهور امام به چه درد من میخورد و چه نفعی برای کمال من دارد؟!
🔹از طرفی اگر قرار بر این باشد که بگوییم ظهور حضرت در آن موقع؛ یعنی یک ماه دیگر، برای من فایده دارد پس برای کسی که هزار سال پیش از دنیا رفته است نیز فایده دارد! در نتیجه این همان معنای ”ولایتِ غیبی“ است که ظاهر و باطن ندارد و سررشتۀ همه امور به دست او است. ...بنابراین سرِ مردم را با تعیین وقت ظهور، گرم کردن صحیح نیست! چرا انسان واقعیت را مطرح نکند؟!
🔹...امام حقّ محض و طهارت محض است، امام علیه السّلام قُدس و صفای محض است. این مطلب نیاز به هیچ محکی ندارد؛ شما وقتی که در وجود خودتان حالت روحانیت دیدید، بدانید که در آن موقع مورد توجه حضرت هستید! اگر در خودتان حالت روحانیت ندیدید بدانید مورد توجه نیستید؛ دیگر محک زدن نمیخواهد!
🔺حال اگر امام زمان علیه السلام بیاید و شما او را بدون این "ارتباط باطنی" ببینید چه فایده و نتیجه ای دارد!؟
🔹اگر خدا توفیق داد که چشممان به جمال منوّر امام زمان علیه السّلام روشن بشود _که با دنیا و آخرت برابری نمیکند_ چه بهتر! و اگر توفیق پیدا نکردیم آیا باید بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و همینطور عاطل و باطل بمانیم تا اینکه امام زمان علیه السّلام ظهور کند؟!! شاید اراده و مشیت الهی بر زیارت جمال منوّرِ ایشان تعلق نگرفته باشد!!
🎙حضرت آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
📚 #مجلس_ پرسش_پاسخ جلسه دوم، با تلخیص
#امام_زمان علیه السلام #عید_نیمه_شعبان #ولایت #ظهور #باطن #انتظار_فرج
.
#سرود #میلاد_حضرت_رقیه
#ولادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
(سبک:خادما گریه کنون صحنتو جارو میکشند-سید مهدی میرداماد)
غصهها تموم شده دختر ارباب اومده
رو دوش شمس الضحی انگاری مهتاب اومده
عشق ارباب اومده.غزل ناب اومده
می خونن فرشتهها
آسمونا تو دام تو.زمینیا غلام تو
بیبی جان(۲)
مدینه شده محشر
میخنده علی اکبر
چقدر خالیه امشب
جای زهرا و حیدر
بی بی جان یا رقیه
&&&&&&&&
عمه زینب واسهٔ رقیه قرآن میخونه
عمو عباس کنار گهواره بیدار میمونه
مدینه چراغونه.همه لبها خندونه
جبرئیل تو کوچهها
به طبل شادی میکوبه.حال همه با تو خوبه
بیبی جان(۲)
ترانهٔ لب من
نماز هرشب من
بدونید که رقیه است
اساس مذهب من
بی بی جان یا رقیه
&&&&&&&&
خادمای حرمش فرشتهها و حوریه
کاش بشه قسمت ما زیارتش تو سوریه
عشق تو آبرومه.حرمت آرزومه
کاشکی قسمتم بشه
یک شب جمعهای حرم.ان شاء الله با مادرم
بیبی جان(۲)
گل یاسی و لاله
نفس بی تو محاله
وا میشه گرهٔ کور
با دستای سه ساله
بی بی جان یا رقیه
&&&&&&&&
یا رقیه میگم و پر میکشم تا آسمون
میشناسن همه منو با اسم تو رقیه جون
اسم تو بی بدله.رو لبم از ازله
اسم تو خاطرهای
تو همهٔ زندگیها.تو روزای بچگیها
بیبی جان(۲)
منو بیبی شفا داد
واسه دردم دوا داد
با یک گوشهٔ چشمش
برات کربلا داد
بی بی جان یا رقیه
※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※
#مصطفی_فروردین
.
مداحی آنلاین - میلاد حضرت رقیه - محمدرضا طاهری.mp3
2.48M
🌸 #میلاد_حضرت_رقیه (س)
💐بارون زده نم نم زیر ایوون
💐مهمون میاد امشب زیر بارون
🎤 #محمدرضاطاهری
@emame3vom
👏 #سرود
YEKNET.IR - Mehdi Akbari-Milad Hazrate Roghayeh1395-001.mp3
3.44M
🌸 #میلاد_حضرت_رقیه (س)
💐حسین میگه لالا لالا رقیه
💐عزیزتر از جون بابا رقیه
🎤مهدی #اکبری
@emame3vom
👏 #سرود
🕊💕 شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی جواد مقدم💕
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
گلِ لبخند روی لبهامه
شبِ پایانِ همه غم هامه
دُختِ ارباب به دنیا اومد
اونیکه زیارتش رویامه
دوباره شادم به تو دلدادم
کویرِ خشکم ولی باتو آبادم
چقد خوشحالم،ردیفه حالم
غلامت هستم به نوکریم میبالم
《مددیارقیه مددیارقیه مددیا رقیه》
_____
یارقیه دلم شیداته
همه زندگیم توی دستاته
همه میگن شبیهِ زهراست
دوعالم مست رُخِ زیباته
شرابِ نابه مثل مهتابه
شب میلادِ دخترک اربابه
دوباره مستم
پیاله دستم
اسیر دستِ رقیه خاتون هستم
《مددیارقیه مددیارقیه مددیا رقیه》
_____
کَرم تو شبیه دریا
رُخ زهرا توی چهره ات پیدا
خاک پاتن تمومِ دنیا
آره پرچمت تو عالم بالا
گرفتارم من ، تورو دارم من
یه عمرِ بی بی به تو بدهکارم من
به پات زنجیرم،اینه تقدیرم
ایشالله یک روز برای تو میمیرم
《مددیارقیه مددیارقیه مددیا رقیه》
_____
جمله عالم خاکِ پای زینب است
هر شفایی در دوای زینب است
چون رقیه با تمام کودکی
دکتر دارالشفای زینب است...
_____
گلِ لبخند روی لبهامه
شبِ پایانِ همه غم هامه
دُختِ ارباب به دنیا اومد
اونیکه زیارتش رویامه
دوباره شادم به تو دلدادم
کویرِ خشکم ولی باتو آبادم
چقد خوشحالم،ردیفه حالم
غلامت هستم به نوکریم میبالم
《مددیارقیه مددیارقیه مددیا رقیه》
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_جواد_مقدم
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🌹پذیرفتن اسلام در عالم خواب🌹
«ملیكه» میگوید: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ كس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فكر این خواب عجیب بودم، و با خود میگفتم من در اینجا، و امام حسن عسكری(ع) در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانه او راه مییابم، محبّت امام حسن عسكری(ع) سراسر دلم را گرفته بود تنها به او میاندیشیدم تا اینكه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشكان روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بینتیجه ماند، چرا كه بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجه آنها خوب شوم.
روزی پدرم كه از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، گفتم: آرزویم این است كه به زندانیان مسلمان كه در جنگ اسیر و دستگیر شدهاند، سخت نگیرید، و آنها را از شكنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این كار خوب، خداوند حال مرا نیك كند و سلامتی مرا به من بازگرداند، و حضرت مسیح(ع) و مادرش مریم(ع) بر این كار نیك به من لطف و مرحمت كنند.
پدرم خواسته مرا برآورد، عدّهای از زندانیان مسلمان را آزاد كرد، و مجازات و شكنجه بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر میشد، همین موضوع باعث شد كه پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی كنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند.
چهارده شب از این جریان گذشت، شبی خوابیده بودم، در خواب دیدم فاطمه زهرا(س) بانوی بزرگ دنیا و آخرت، همراه مریم(علیها السلام) و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت كه این بانو مادر همسر توست.
بی اختیار به یاد همسرم امام حسن عسكری(ع) افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه «علیها السلام» عرض كردم از حسن عسكری گله دارم كه سری به من نمیزند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم.
فاطمه(س) فرمود: تا تو مسیحی هستی، فزندم به سراغ تو نمیآید، اگر میخواهی خدا و حضرت مسیح(ع) از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسكری روشن شود.
گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذیرم.
فرمود: بگو
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: «گواهی میدهم به یكتایی خدا و پیامبری حضرت محمد«صلی الله علیه و آله»».
آنگاه فاطمه زهرا «علیها السلام» مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده میدهم كه از این به بعد امام حسن عسكری «علیهالسلام» به دیدارت خواهد آمد و تو به زیات او موفّق میشوی!
از خواب بیدار شدم بسیار خوشحال بودم و همواره شهادت به یكتایی خدا و پیامبری محمد(ص) را به زبان میگفتم، و در انتظار دیدار امام حسن عسكری(ع) بودم تا شب بعد شد، در همین فكر و اندیشه خوابیدم، در خواب دیدم امام حسن عسكری(ع) به دیدار من آمد، از دیدار او بسیار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به دیدار من نمیآمدی با اینكه دلم غرق محبّت تو بود!
فرمود: علت جدایی این بود كه تو در دین اسلام نبودی، از این به بعد به دیدار تو خواهم آمد، تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند.
از خواب بیدار شدم، هر شب آن بزرگوار را میدیدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود میرفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز یافتم.
🌹جنگ مسلمانان با رومیان🌹
«ملیكه» همچنان آرزو میكرد كه روزی بیاید و از میان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنیا پرستی این خاندان نجات یابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن عسكری برسد.
در یكی از مسافرتها كه «ملیكه» با عدّهای از بانوان همراه امپراطور بود، به لشكر اسلام برخوردند، سپاه روم با سپاه اسلام درگیر جنگ شد، در این جنگ مسلمانان پیروز شدند، عدهای از زنان از جمله «ملیكه» اسیر مسلمانان شدند، اسیران را بوسیله كشتی از راه رودخانه دجله به بغداد برای فروش آوردند، یكی از فروشندگان، برده فروش معروفی بنام«عمرو یزید» بود.
🌹تعیین نماینده امام هادی«علیهالسلام» برای خریداری🌹
روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید و نامهای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد و همیانی پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «میخواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری».
بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت میكنم.
امام هادی(ع) فرمود: حال بشنو تا توضیح دهم كه چگونه كنیزی را خریداری میكنی؟ فلان روز از اینجا به طرف بغداد حركت میكنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانه معروف بغداد باشی، وقتی به آنجا رسیدی میبینی چند كشتی كنار آب میآیند تا بار خود را خالی كنند، در این میان میبینی زنانی را كه اسیر كردهاند، از كشتیها پیاده میكنند و به عنوان كنیز در معرض فروش قرار میدهند.
مشتریها میآیند و كنیزها را میخرند و با خود میبرند، همچنان نگاه كن یك وقت میبینی در یكی از این كشتیها «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار میدهد، با اینكه پردهداران میخواهند كنیزان را به خریداران نشان دهند، آن دختر، خود را نشان نمیدهد، حجاب و عفّت خود را حفظ میكند، او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد.
خریداران متوجّه او میشوند، و اصرار میكنند كه او را خریداری كنند، او ناراحت می شود و به زبان رومی میگوید :«وای كه حجابم آسیب دید» یكی از خریداران میگوید: من این كنیز را به سیصد دینار خریدارم.
آن دختر به او میگوید: «اگر به اندازه ملك سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم كنیز تو شوم.»
عمرو بن یزید به آن دختر میگوید: چارهای نیست، باید تو را فروخت.
او میگوید: شتاب نكن، آن خریداری كه من میخواهم پیدا میشود، مگر نه این است كه معامله باید از روی رضایت باشد.
در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ بگو نامهای برای این بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه كه اوصاف و نشانههای صاحب نامه در آن نوشته شده، خریداری میكنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی میشود آنگاه او را خریداری كن و به اینجا بیاور.
«ملیكه» وقتی كه همراه عدّهای از بانوان اسیر شد، برای اینكه كسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (كه تلفّظ عربیاش همان نرجس است)
بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی «علیهالسلام» همان روز معین به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، دید كشتیها رسیدند، و كنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام كنیزی را دید كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی«علیهالسلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند كه او را بخرند، ولی او مایل نیست كنیز آنها شود.
بُشر جلو آمد و با اجازه فروشنده، نامه امام هادی «علیهالسلام» را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بیاختیار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریه شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأكید كرد كه مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش.
عمرو بن یزید، گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت كرد، او به همان مقدار پولی كه در همیان بود و امام هادی«علیهالسلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر میگوید: همیان را دادم و كنیز را خریدم و با او از آنجا حركت كردیم. او همواره نامه را بیرون میآورد و میبوسید و به چشم میكشید، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمیشناسی چرا این قدر نامه را میبوسی؟
گفت: «معرفت و شناخت تو اندك است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را میشناختی چنین نمیگفتی!»
آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بیان كرد، من به پاكی و شخصیت معنوی و فكر بلند و عالی حضرت نرجس«علیها السلام» پی بردم، و از آن پس بیشتر احترامش كردم تا رسیدیم، به سامّرا، و او را به حضور امام هادی علیهالسلام بردم.
در این وقت امام هادی(ع) به او خوش آمد گفت، و احوالپرسی كرد، و سپس خواهر حكیمه خاتون را خبر كرد، و به او فرمود: این است آن بانوی محترمهای كه در انتظار او بودی، حكیمه او را در آغوش گرفت، و خوش آمد و تبریك به او گفت، امام هادی«علیهالسلام» به او فرمود: «عزّت اسلام و ذلّت نصرانیت را چگونه دیدی؟» او عرض كرد: «چگونه چیزی را بیان كنم كه شما بهتر از من میدانید.»
سپس امام هادی علیهالسلام به خواهرش حكیمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامی را به او بیاموز، او همسر فرزندم حسن، و مادر مهدی آل محمد(ص) خواهد بود.
🌹مژده امام هادی«علیهالسلام» به نرجس«علیها السلام»🌹
امام هادی «علیهالسلام» به «نرجس» رو كرد و گفت:
«مژده باد تو را به فرزندی كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگری كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد.»
خواهر امام هادی«علیهالسلام» حكیمه، او را به عنوان سیده (خانم) میخواند. آن بانوی با سعادت در سال 261 هجری و به روایتی قبل از شهادت امام حسن عسكری«علیهالسلام» از دنیا رفت، قبر شریفش در سامّرا كنار قبر منوّر امام حسن عسكری «علیهالسلام» است.
این است لیاقت و استعداد یك زن كه شخصیتش به جایی میرسد كه قائم آل محمد«علیهالسلام» منجی جهان بشریت، از دامن پاك او برمیخیزد.
منبع: کتاب زنان مردآفرین - محمد مهدی اشتهاردی
☘زیارت حضـــرت رقیـــه سلام الله علیها☘
🌸در روز ولادت دردانه ابا عبدالله حسین🌸
گر دخترکـــی پیش پدر ناز کند
گره کرب و بلای همه رو بازکند
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#ولادتت_مبارک_دختر_اربابم
#میلاد_حضرت_رقیه_س
.
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#مجید_تال
▶️
داشت آن روز زمین قصه ای از سر میخواند
قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند
رخ مولود چنان با رخ مادر میخواند
که پدر زیر لبی سوره ی کوثر میخواند
خانه غوغا شده ،انگار زمان برگشته
نکند حضرت زهرا به جهان برگشته
نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است
عرض تبریک به ارباب برای همه است
زینب آیینه به کف بر لبش این زمزمه است
به خدا خون علی در رگ این فاطمه است
دختری که نفسش جلوه ی زهرا دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
فاطمه پر زده اما برکاتش باقی است
راه باز است ببینید صراطش باقی است
هم خدا هست هم این قوم حیاتش باقی است
حال اگر نیست پیمبر صلواتش باقی است
کار خورشید به ناخواه درخشندگی است
کار هر لحظه ی این طایفه بخشندگی است
تو که بالای سرت نور امامت داری
جزء این طایفه ای دست کرامت داری
محشری گشته به پا باز قیامت داری
چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری
وقت پرواز تو افلاک به هم می ریزد
تا می آیی به زمین خاک به هم می ریزد
آمدی نازترین یاس معطر باشی
در دل خسته ی ما عاطفه پرور باشی
آمدی چند بهاری گل اکبر باشی
نفسی هم شده همبازی اصغر باشی
باز لبخند بزن عشق خریدار تو است
کاشف الکرب اباالفضل شدن کار تو است
تو که در دلبری از ما مثَل بابایی
اسم بابا که می آری غزل بابایی
چشم بد دور چه شیرین بغل بابایی
ساده،شیرین و صمیمی عسل بابایی
دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت
دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا شام پریدن زیباست
پابرهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
عاشقم عاشق عشقی که تو در آن باشی
عشق من شهر دمشقی که تو در آن باشی
زائری آمده در قلب تو جا می خواهد
صحن زیبای تو را دیده، صفا می خواهد
یک نفر آمده و اذن دعا می خواهد
او مسیحی است ولی از تو شفا می خواهد
باز با شوق یکی چادر کوچک آورد
دختری نذر نگاه تو عروسک آورد
***
یاد آن روز می افتم که اسیرت کردند
اول کودکی ات بود که پیرت کردند...
⏹
#میلاد_حضرت_رقیه
.
د🍃🌸سلام من بہ رقیه ،
🍃🌸بہ خاندان ڪریمش
🍃🌸بہ گوشواره و زلف و ،
🍃🌸به اجتہاد رفیعش
🍃🌸سلام من بہ رقیہ ،
🍃🌸بہ شام و ڪنج خرابہ
🍃🌸بہ دسٺ و بال عمویش،
🍃بہ تشنگےِ حبیبش
#ولادٺ_حضرٺ_رقیہ_مبارڪ_باد🌸🍃
.
#آموزش_مداحی
#آموزش_نغمات
#امام_علی
سید حمید رضا برقعی
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلام وعلیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
مستی ام را بیا دوچندان کن
جام می پشت جام می خواهم
گاه گاهی کمی جنون دارم
من جنونی مدام می خواهم
تا بگردم کمی به دور سرت
طوف بیت الحرام می خواهم
لحظه مرگ چشم در راهم
از تو حسن ختام می خواهم
در نجف سینه بی قرار از عشق
گفت لایمکن الفرار از عشق
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب (س)
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم ،مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
.
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل - مدح و مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
دُردانه که آهی بکشد آه بگیرد
آهَش یَقِه یِ دشمنِ درگاه بگیرد
بر هم بزند خوابِ سپهدارِ سیاهی
چون ذکرِ علیاً ولیُّ الله بگیرد
پیشِ پدرش خاطرِ دردانه عزیز است
او که بکِشد آه دلِ ماه بگیرد
آنقدر شبیه است به مادر که حرامی...
راهِ گلِ ما را وسطِ راه بگیرد
مصداقِ تولّا و تبرّایِ امام است
وقتی که دَمِ نصرُ منَ الله بگیرد
اصلاً همه یِ روضه همین است که طفلی...
بر دامنِ خاکی سرِ یک شاه بگیرد
شانه به مویِ خاکی و آشفته یِ سر زد
دستی که ندارد... بغلش... آه بگیرد
از شعله و شلّاق و شب و روزِ حرم گفت
از زجرِ حرامی که اگر راه بگیرد...
با ضربه یِ سیلی ببرد سویِ دو دیده
تا دست به دیوار گُلی گاه بگیرد
پایِ سرِ بابا به لبش لطمه زد و گفت
کی می رسد آقا که تقاص... آه... بگیرد
#غزل
#مدح_مرثیه
#حضرت_رقیه #سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد_حضرت_رقیه
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
سورة کوثرِ امام حسین
جلوة مادرِ امام حسین
نمکِ لشگرِ امام حسین
نازنین دخترِ امام حسین
ای بزرگ قبیلة عشاق
یا رقیه توئی «هوالرزاق»
دست پروردة عقیله توئی
صاحبِ شوکتی جلیله توئی
نازدارِ همه قبیله توئی
پایِ معشوقِ خود قتیله توئی
صاحبِ صحن وبارگاهی تو
بر گنهکارها پناهی تو
می بری دل ز دلبرانِ حرم
ای میاندارِ دخترانِ حرم
خونِ ما نذرِ آستانِ حرم
ای فدایت مدافعانِ حرم
شود آیا که رو سپید شوم
در دفاع از حرم شهید شوم
رویت آئینه دارِ زهرا بود
گیسوانت ضریحِ بابا بود
اولین چادرت چه زیبا بود
در بغل کردنِ تو دعوا بود
تو خودت قبلگاهِ حاجاتی
دستگیری ، رقیه ساداتی
این عمو ها بد عادتت کردند
رویِ شانه زیارتت کردند
گریه ها بر اسارتت کردند
چون نبودند غارتت کردند
به تو سیلی زدند چند نفر
روبرویِ سرِ علی اکبر
ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی
ضربه ها را تو بی هوا خوردی
بی هوا بین کوچه ها خوردی
مثلِ مادر ز چند جا خوردی
چند جا ناقه ات محاصره شد
معجرِ پارة تو مسخره شد
چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟
بی حیا بی هوا تورا هُل داد
نشد آخر کنی کمی فریاد
کاش عمو بود تا کند امداد
بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد
سوزش گیسوی تو خوب نشد
چند روزه سپید شد مویت
وارثِ مادراست پهلویت
مانده یک جایِ دست بر رویت
لای دستانِ ضجر گیسویت
تک و تنها تورا زد و آوَرد
بین آغوش عمه پَرتت کرد
همه جا را غبار می دیدی
چهره ها را تو تار می دیدی
همه را نیزه دار می دیدی
پنجه را در شکار می دیدی
لعنتی داد زد سرت را بُرد
چنگ انداخت ، معجرت را بُرد
عمه دیگر سرِ تو را می بست
سِفت تر معجر تورا می بست
زخم هایِ پرِ تورا می بست
چند جا پیکرِ تو را می بست
گفتی عمه، بهم نریز بگو
چیست معنایِ این کنیز بگو
#قاسم_نعمتی
.
مدح اباعبدالله_موذن زاده_سه گاه.mp3
5.84M
💥💥💥💥
#مدح_خوانی
#سلیم_موذن_زاده
#سه_گاه
گوشه #مخالف و #مثنوی
حسین کشته دیروز و رهبر روز است...
مدرس #مرتضی_حبیبی