YEKNET.IR - shoor 4 - hafteghi 99.04.03 - vahid shokri.mp3
4.54M
متن #شور طوفانی
🍃هو العلی الاعلی
🍃به فدای تو علی لشکر یکنفره
🎤 #وحید_شکری ۳ تیر ۹۹
#آمریکا روبه افول
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سرود - #میلاد_امام_رضا علیه السلام - سبک تو الگوی نجابتی...
رویِ دستِ ستاره خورشیده
قرصِ ماهِ نجمه درخشیده
خدا نورِ عرشِ معلّا رو
رویِ سرِ خاکیا پاشیده
السّلطان یا علی ابنِ موسَی الرضا
بده براتِ کربلا
السلطان یا اباالحسن مولا (۴)
امشب شبِ بارونه
امشب لبا خندونه
هر کی میگه از سلطان
کرب و بلا مهمونه
قرارِ ما عاشقایِ امام رضا
این اربعین کرب و بلا
السلطان یا اباالحسن مولا (۴)
کبوترم دلم هواییه
جَلدِ این گنبد طلاییه
هر کی قلبش امام رضاییه
شک ندارم کرب و بلاییه
ما زیرِ پرچمِ سلطانِ طوسیم
ما بی قرارِ پابوسیم
السلطان یا اباالحسن مولا (۴)
من دورم اَزت امّا
نزدیکِ منی آقا
حکمِ زیارتیِ...
اربعینو کن امضا
قرارِ ما عاشقایِ امام رضا
بابُ الرّضایِ نینوا
السلطان یا اباالحسن مولا (۴)
#میلاد
#امام_رضا_علیه_السلام
#سرود
#حسین_ایمانی
👇
.
#زمینه
#شب_دهم_محرم
#پناه_من
#حاج_محمد_رضا_بذری
—------------------------------
پناه من به کی حرم رو می سپری
یکم بمون آخه نمیشه اینطوری
می بینمت چجوری غصه میخوری
حسین من حسین من حسین من
حسین من یه بار دیگه نگاه به من کن
حسین من پیروهن کهنه تو به تن کن
امانته مادر اینه
حسین من به مادر بگو تو
حسین من بوسه زدم زیر گلتو
وصیت مادر اینه
پناه من حالا اگه میخوای برو
فقط حسین دارم قسم میدم تو رو
دعا بکن نگیرن این یه چادرو
حسین من حسین من حسین من
حسین من داری میری به سمت مقتل
حسین من میخوام ببینم از تل
ولی چقد شلوغه داداش
حسین من موی تو رو گرفته گرفته تو مشت
حسین من چرا سرو می بره از پشت
اینا همش دروغه داداش
پناه من نفس بزن تو قتلگاه
یه کاری کن الان میان تو خیمه گاه
زینب زخم نگاه یک سپاه
حسین من حسین من حسین من
👇
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا #_ع_مدح_و_مناجات
#مجتبی_صمدی
▶️
میخوام از تو بگم امّا زبونم وا نمیشه
روی کاغذای شعرم اسم تو جا نمیشه
خودمونی حرف زدن با تو چه عالمی داره
بی ادب نیستم آقا، جز این دلم وا نمیشه
یه دونه عاقل نمونده همه مجنون شمان
با وجودِ تو دیگه هیچکسی لیلا نمیشه
شب میلاد اومده باز این دلم تو مشهده
بخدا واسه دلم هیچ جایی اونجا نمیشه
هیچی مثل اینهمه زائرِ عاشق که داری
باعث کوری چشمای حسودا نمیشه
خیلی دوست دارم بیام زیارتت تو این شبا
نمیدونم واسه چی قسمت ماها نمیشه
هواپیما و قطار که جای خود تو ترمینال
یه بلیطِ اتوبوسِ ساده پیدا نمیشه
منکه اَز رو نِمیرم هی خونتو در میزنم
با دلم مثل کبوتر تا حرم پر میزنم
مثه یه آهو میام میون دامت میشینم
هرجوری که هست میخوام یه بار چشاتو ببینم
میگن از تموم مهربونا مهربون تری
رو سیاها رو تو قبل رو سفیدا میخری
آره از کعبه صفای حرم تو بیشتره
آره از بهشتم آقا حرمت دل میبره
آره واقعا حیاط حرمت دیدینیه
کاسه زردای تو سقاخونه بوسیدنیه
قربونِ دهاتی هایی که میان سالی یه بار
زیر گریه میزنن تو حرمت بی اختیار
دل من سیاهه آقا دلمو جلا بده
حال بندگی ندارم به دلم صفا بده
مثه اون مریضایی که همیشه شِفا میدی
بیا آقا به دل مریض من شِفا بده
ما به جز تو، توو حرم یه دونه پارتی نداریم
توی مهمونْ خونَت آقا به منم غذا بده
هم شنیدیم هم دیدیم که سگ میاد درِ خونت
فکر کن آقا من سگم به من یه گوشه جا بده
دم مُردن کار ما آقا فقط گیر شماست
واسه یه بوسه به پات آقا به ما هم پا بده
من یواش یواش دارم پیرْهن مشکی میخرم
قبل این محرّمه به ما یه کربلا بده
⏹
.
.
یه خدا و یه جهان و یه خیابون که بین الحرمینه
دو تاگنبد دو تا مرقد که برای ابالفضل و حسینه
لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا
بیا تا یه سیب سرخو بو کنیم
میون گریه یه آرزو کنیم
اگه قسمت شد بریم به کربلا
حرمو با مژمون جارو کنیم
خدا رو شکر که می تونیم نوکرای عزیز زهرا باشیم
سینه زنها چی می شه تا یه محرم همه کربلا باشیم
لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا
شب بارون با دل خون دل مجنون هوا لیلا رو داره
شب گریه زیر بیرق دل عاشق هوا کربلا داره
لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا
روی دوشم علم تو توی قلبم همیشه حرم تو
یعنی میشه که ببینم روی چشمام یه روزی قدم تو
لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا
جان ارباب دل بی تاب از کوچیکی تب و تاب تو داره
از همون وقت چشمای من آرزوی یه شب خوابتو داره
لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا
👇
هدایت شده از خبرگزاری بسیج پیربکران شهرستان فلاورجان
مرگ برآمریکا واسراییل:
🌹مردان ماسک پوش
❤️روزی روزگاری در این سرزمین مردانی بودند که ماسک روی صورتشان را با اصرار به صورت همرزمشان میزدند. همانهایی که هنوز هر از گاهی خبر پرکشیدن یکیشان را میشنویم.
چه درد آور است وقتی میبینیم امروز در همین سرزمین افرادی هستند که ماسک را احتکار می کنند تا با چندین برابر قیمت به هموطن خودشان بفروشند.
کلاسهای آموزش مداحی(برادران)
9صبح جمعه
مقابل مهدیه اصفهان چهاراه عسکریه آغازبه کارخواهدکرد. کلاس آموزش مداحی(برادران ) پیربکران جمعه ساعت 9صبح در سالن حوزه بسیج شهید بهشتی جنب ورزشگاه تختی برگزار می شود
.
متن #مدیحه_سرایی
حاج #منصور_ارضی
🌷 #میلاد #امام_رضا(ع)
#دهه_کرامت
در میآید کم کم از این خوشهء انگور، می
مطمئنم میشود قبل از زیارت جور، می
کاسه ی چشمم به دست اشک افتاده سحر
تا بگیرم نم نم از بارانِ آب شور، می
باز هم روح الامین دارد تعارف میکند
آب سقاخانه در ظاهر ولی منظور ، می
جامی از فیروزه دستم هست و دارم میروم
تا زمین گیرم کند مابعد نیشابور، می
روزی هرکس که مست یار باشد میرسد
کاروان دارد به نزدیکی مشهد میرسد
باز میخوانم زیارت نامه و اذن دخول
باز آقا میکند این بار هم من را قبول
سجده کردم بارها بر سنگ فرش این حرم
تا کند من را دعا در عرش زهرای بتول
مرجع تقلید عالم میشود بی واسطه
هرکسی شد خاک پای عالِم آل رسول
گوشه ی هر صحن میگویم فقط یا ربنا
منزل وحی است اینجا، میکند قرآن نزول
باز هم وقت اذان و خواندن نقاره هاست
روی لبهایم، دم جانم، علی موسی الرضاست
زندگی بعد از شروع یک زیارت شد درست
لطف آقا بود هرجا که ضیافت شد درست
خواستم خلوت کنم یک نیمه ی شب با خودش
دور و اطراف ضریحش جای خلوت شد درست
روضه ی پایین پا فوراً دعا بالا سره
کار من پیش خدا در این مسافت شد درست
ضامن آهو شدن یک گوشه ی احسان اوست
تا نگاهی کرد بر محشر، شفاعت شد درست
اشک را از دیده ی هر بی پناهی میخرد
او بخواهد عالمی را با نگاهی میخرد
وقتهایی که گره بر چنگ و دندان میرسد
فکر من تنها به آقای خراسان میرسد
من کجا و آب و جاروی حرم با مژه
افتخار خادمی اش بر سلیمان میرسد
باز هم دلتنگ ایوان طلای مشهد است
زائر کرببلا وقتی به ایران میرسد
از دم باب الجوادِ اوست که هر صبح زود
رزق و روزی خدا دست کریمان میرسد
اصلا از باب الجوادِ اوست که یک صبح زود
رَبِّ ما بر بندههای خود بهشتش را گشود
آمدم با دردهای خود، دوایم را بده
التماست میکنم حتما شفایم را بده
هر چه دارم میدهم تا آخر عمرم به تو
لااقل تضمین اینکه من گدایم، را بده
من بریدم از همه، پس جان زهرا مادرت
جان هرکس دوست داری کربلایم را بده
چشمه ی اشکم که خشکیده خجالت آور است
تا محرم مرحمت کن اشکهایم را بده
حال من را خوب کن هر طور میدانی خودت
من بمیرم، روی خاکی روضه میخوانی خودت
کربلا بود و تنی که آسمانِ درد بود
بر گلویش جای پای خنجری نامرد بود
دست در دست همه چرخید معجرهایشان
صورت زینب اگر نیلی نبود ، زرد بود
دست نامردی شبیه گوشوار فاطمه
لابلای آن غنیمتها که میآورد، بود
کربلا بود و رقیه بود و روی سوخته
شانه میزد فاطمه بر تار موی فاطمه
👇