eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🔕هشدارنفوذونفوذی ها چرا نباید هرمتنی حدیثی یا روایتی حتی باذکر منبع کتاب پخش کنید تحقیق وبصیرت سیاسی دینی چقدر باید داشته باشید مهم مهم بخوانید‼️‼️‼️‼️‼️👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 این متن توسط یکی از اعزه روحانی ارسال و خواسته که متن زیر تا آخر خوانده شود: 🛎️یهودیان مخفی ایران 💥چه رابطه ای بین یهودیان مخفی ایران و عرب ستیزی و اسلام ستیزی وجود دارد؟؟؟ 🦂«حسن جلالی عزیزیان» نمونه‌ی یهودیان مخفی ایرانی! «حسن جلالی عزیزیان» نویسنده‌ای است که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، تاریخی، دفاع مقدس، مذهبی، سیاسی و… آثاری از خود به‌جای گذاشته است!! 🥀اجازه دهید فقط عناوین برخی از کتب و مقالات ایشان را با هم مرور کنیم: 1. قصه‌های نماز 2. تاریخ آبادان در روزگار اسلامی 3. یاس زخمی 4. زندگی‌نامه‌ی سیاسی شهید هاشمی‌نژاد 5. یک کهکشان کبوتر: ستاد اولین یادواره شهدای شهر دالکی و حومه  6. واقعه حره 7. فرزندان چهارده معصوم علیهم‌السلام 8. بزرگان خامنه: سرگذشت‌نامه رهبر جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ 9. تاریخ مرند (مرند، جلفا، زنوز، هادی‌شهر) 10. قصه‌های نماز “ویژه دانش‌آموزان”: 215 قصه در قالب 25 فصل 11. یک کهکشان اشک: 119 قصه تاریخی وآموزنده درباره نماز 12. عاشق‌ترین پروانه: داستان زندگی و شهادت حضرت قاسم (ع) 13. آفتاب بروجرد: داستان‌هایی از زندگانی علامه بحرالعلوم 14. نگاه سبز: سی و دو حکایت از زیارت عاشقان مهدی (ع) 15. دائرة‌المعارف اندیمشک 16. مرثیه‌ی عاشورا 17. عشق واقعی (پیرامون امام عصر (عج)) 18. ضیافت عشق: داستان زندگی و شهادت طفلان مسلم و … 🥀بله تنوع موضوعات قدری عجیب است اما عجیب‌تر این‌که نام‌برده به یک‌باره به سوئد می‌رود و نام واقعی (فرقه‌ای) خود «هارون وهومن» (Harun Vohouman) را فاش می‌سازد! 🐆کاشف به عمل می‌آید ایشان از «یهودیان مخفی مشهدی» بوده که عمری در میان مسلمانان رخنه کرده و با نام اسلامی و شیعی برایشان «تاریخ‌نگاری» (بخوانید: تاریخ‌سازی) می‌کرده است! 🦂وی در سال ٨٣ در سوئد اثر «جهودكشان» را منتشر می‌كند! در این کتاب علاوه بر ترویج «یهودیت» و «بهائیت»، در اقدامی عجیب، به رسول خدا (ص) نسبت راهزنی می‌دهد! 🥀در دفاع از بی‌گناهی! «علی‌محمد باب»، امیرکبیر را وحشی نام نهاده و می‌نویسد: 🥀در سال ١٢۶۶ ه.ق بود كه داغ ننگ ابدى بر پیشانى او زده شد و به دستور امیركبیر، على‌محمد شیرازى (باب) را از زندان چهریق بیرون آورده و در تبریز، وحشیانه و بدون هیچ دلیل و گناهى دار زد… 🦂آقاى وهومن در ذیل نام «عكا» در پاورقى کتابش «بهائیت» را دین الهی معرفی کرده و مى‌نویسد: بندر زیباى عكا كه در باستان سنت جین داكره نامیده شده و به همراه «حیفا»، به عنوان مركز جهانى دین (!!!) بهائیت شناخته شده و در سال ١٩٩٩ م ۴۴٨٠٠ نفر را در خود جاى داده است… 🥀پس از سال ٨٣ به یکباره چندین کتاب تاریخی با محوریت سفرنامه‌ها از «حسن جلالی عزیزیان» با نام جدیدش «هارون وهومن» منتشر می‌شود! 💥با تأسف، سایت تبیان! (وابسته به سازمان تبلیغات) در مقاله‌ای ( 1391/06/04) در معرفی او می‌گوید: «هارون وهومن» پژوهشگر توانایى است که توانسته است سفرنامه‏‌هاى موجود در کتابخانه‏‌هاى رضوى مشهد، ملى تهران، ملک، کاخ موزه گلستان، مدرسه عالى ‏سپهسالار، مجلس شوراى ملى و سناى سابق، مرکز تحقیقات ایران و پاکستان در اسلام‏ آباد، مرکز احیاى میراث اسلامى و مسجد اعظم قم را به ‏صورت لوح فشرده‏ تهیه کند. قرار است مجموعه‏‌ى «سفرنامه‏‌هاى خطى فارسى» که در بر گیرنده‏‌ى ١٠٩ سفرنامه‏‌ى خطى فارسى است که به زبان فارسى و در عصر قاجاریه (1343-1193ه.ق / 1925 -1779م.) نوشته شده است، در ١٩ جلد قطع وزیرى و در زمان ۵ سال (1391 -1387ه.ق) منتشر شود. حسن جلالی عزیزیان در پاییز ١٣٨۶ کتاب «بهائیان نور مازندران» را بر اساس سه نسخه‌ی خطی عصر قاجار تصحیح می‌کند! آری! یک «یهودی مخفی» که تا دیروز درباره‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، امام زمان (عج) و نماز کتاب می‌نوشت، امروز در مظلومیت «بهائیان» و «یهودیان» قلم می‌جنباند! به نُسَخ خطی مهمترین منابع کشور دسترسی دارد! و عجیب‌تر این‌که با این کارنامه‌ی سیاه دوباره پای کتاب‌هایش به کشور باز می‌شود! به‌راستی در بین این همه مبارزان دوران ستم‌شاهی، یک یهودی-بهایی آنوسی چرا باید دست بر «شهید هاشمی‌نژاد» بگذارد و چرا باید در کتاب «بزرگان خامنه» به زندگی رهبر انقلاب بپردازد؟!! یک فرد غیر ترک (غیر آذری) مشهدی چرا باید کتاب تاریخ شهرستان مرند، جلفا و زنوز را بنویسد؟! وی که در کتاب «جهودکشان» بزرگترین «تحریفات» را انجام می‌دهد، با این همه کتاب‌های تاریخی که می‌نویسد به دنبال «انحراف» در چیست؟! یک‌بار دیگر عناوین کتاب‌های «هارون وهومن» را بخوانید تا یادتان نرود «نفوذی» یعنی کسی که فکرش را هم نمی‌کنی! به مخیله‌ات هم نمی‌گنجد!! اندیشکده مطالعات یهودمنحوس منفور 👆🏻نشردهید تا هرکس هرمتنی
فرا رسیدن سال روز شهادت پنجمین ستاره فروزان منظومه امامت و ولایت حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر رهروان ایمان و معنویت تسلیت باد ‌بهشتی‌‌پیربکران
1_22763602.mp3
1.54M
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... *امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....* (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌⚜روضه بسیار جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و حضرت ام البنین سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد ⚜ اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله 👇👇
4_5942768302685160527.mp3
896.9K
🔘🔘🔘🔘 منم عبدسرای تو رقیه کنم جان را فدای تو رقیه دلم پر میزند از کنج سینه به آن صحن و سرای تو رقیه(س) رقیه یا رقیه یا رقیه (س) 🔘➖➖➖➖➖🔘 به درد کهنه ی قلبم دوایی به درگاهت شده کارم گدایی ببین دستم به سوی تو درازه دلم امشب هوایی رقیه یا رقیه یا رقیه(س) 🔘➖➖➖➖➖🔘 می خونم بانوای بی نوایی دیگه خسته شدم ازاین جدایی بیا بابا هنوز که دق نکردم نمیدونم کجاهستی کجایی رقیه یا رقیه یا رقیه (س) 🔘➖➖➖➖➖🔘 دیگه از زندگانی سیرسیرم دارم هردم بهونه ت رو میگیرم بیا امشب کنارم تو خرابه بدونِ تو دیگه امشب می میرم رقیه یا رقیه یا رقیه (س) 🔘➖➖➖➖➖🔘 برام دنیا بدونِ توسرابه ببین دوریت برام رنج و عذابه نمیدونی چه سخته بی تو بودن اگه میشه بیا امشب خرابه رقیه یا رقیه یا رقیه (س) 💠💠8⃣1⃣6⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
12-SibSorkhi-ShahadateEmamBagher1397-001(rasekhoon.net).mp3
3.06M
|⇦• ذکر توسل جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه به نفسِ استاد کربلایی حسین سیب سرخی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈
🙏 اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان غم مخور مرهم گذار زخم پیکان خواهد آمد [ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِىَّ الاَْوْصِیآءِ الْماضینَ ] { سلام بر تو اى وصى اوصیاى گذشته } 📚 زیارت مخصوص سرداب
دلم بی تابه؛ واسه ی محرمت ●♪♫ دلم بی تابه؛ با خیالِ حرمت ●♪♫ دلم بی تابه؛ بمیرم برا غمت ●♪♫ دلم بیتابه… ●♪♫ دلم میگیره؛ همه شب برای تو ●♪♫ دلم میگیره؛ واسه کربلای تو ●♪♫ دلم میگیره؛ توی روضه های تو ●♪♫ دلم می گیره… ●♪♫ دل نگرونِ شبِ اولم؛ نذار بیفته اسمم از قلم ●♪♫ تمومِ سالوُ مثل اربعین؛ با خواهرت کنار مقتلم ●♪♫ السلام علی المرمل بالدماء… المرمل بالدماء… ●♪♫ السلام علی مقطع الاعضا… مقطع الاعضا… ●♪♫ اباعبدالله… همه زندگیم، فدات ●♪♫ اباعبدالله… فدا خاکِ کربلات ●♪♫ اباعبدالله… میمیرم یه روز برات! ●♪♫ اباعبدالله… ●♪♫ حسین یا مظلوم… لبِ تشنه کشتنت ●♪♫ حسین یا مظلوم… پا گذاشتن رو تنت ●♪♫ حسین یا مظلوم… جلو زینبت زدن ●♪♫ حسین یا مظلوم ●♪♫ گریه ی مادرِ تورو که دید؛ خنجرشو رو حنجرت کشید ●♪♫ جلو چشای خیس خواهرت؛ لباس کهنه ی تورو درید ●♪♫ السلام علی المرمل بالدماء… المرمل بالدماء… ●♪♫ السلام علی مقطع الاعضا… مقطع الاعضا… ●♪♫ غریبِ مادر؛ رمقی نیست به تنت ●♪♫ غریب مادر؛ پاره شد پیرهنت ●♪♫ غریب مادر؛ بوریا شد کفنت ●♪♫ غریبِ مادر… امام رضا… ●♪♫ حسینم؛ ای وای! تو رو با عصا زدن… ●♪♫ حسینم؛ ای وای! همه بی هوا زدن ●♪♫ حسینم؛ ای وای! جلو چشمِ ما زدن ●♪♫ حسینم؛ ای وای… ●♪♫ میونِ خیمه دخترت نشست؛ وقتی که شمر بالا سرت نشست ●♪♫ تو شیبِ قتلگاه، دیدم چقدر نیزه روی بال و پرت نشست ●♪♫ السلام علی المرمل بالدماء… المرمل بالدماء… ●♪♫ السلام علی مقطع الاعضا… مقطع الاعضا… 
به تو سلام میدم، درمونِ دردامی به تو سلام میدم، همیشه باهامی به تو سلام میدم، به تو که آقامی به تو‌سلام میدم، بغض دلم واشه به تو سلام میدم، میدونم این راشه به تو سلام میدم،جواب نده باشه تکلیفمو روشن کن یک کاری واسه من کن پس کِی به گدات میگی از کربلا دیدن کن ” ای آقام3 من کرببلا میخوام3 “ دستتو میگیرم، هرچی بگم داری آخه همه میگن، دست کرم داری هرچی بخوام ازت، بهترشم داری دستمو میگیری، هرجا که افتادم پایِ قرارمون، مردونه ایستادم پیاده اربعین، نمیره از یادم روضه میرم هر هفته آدم با تو خوش بخته پیر غلام نشم حیفه با تو جَوونیم رفته ” ای آقام3 من کرببلا میخوام3 “ بیا ما رو آقا، از گناها دور کن با علی اکبرت ماها رو محشور کن با جوونا بیا دستمونو جور کن یه ساله که همه یک دلو یک رنگیم یه ساله که داریم با دوری میجنگیم یه ساله واسه تو‌ بدجوری دلتنگیم با اسمِ تو همواره چه شوری لبم داره حاجت میگیرم من از شش ماهه و گهواره ” ای آقام3 من کرببلا میخوام3
1539937263166.mp3
16.13M
🥀🌾🥀🌾🥀🌾🥀 مریثه خوانی بسیار زیبای جواد مقدم🎤 🎧 عرض سلام خدمت آقای خودم، عرض ارادت به مولای خودم، نمیدونم از کجا سر حرفو وا کنم؟، با چه رویی تو چشاتون آخه من نگاه کنم؟ ... تعجیل فرج امام زمان علیه‌السلام 🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀
❣﷽❣ ⬅️➡️ ⬅️➡️ بازم دوباره دل تا مدینه زائره انگاری باز مسافره تو سینه دل آروم نداره بازم مدینه و غم و غصه ی مرد بی حرم من غصه دار غربت و غم عزای باقرم قبر تو بی چراغ و هیچ کسی نیست بالا سرت تو هیئت بهشت برات روضه گرفته مادرت ⬅️ غریب آقام ، غریب آقام ➡️ آتیش گرفته آقا تموم پیکرت زخمی شده بال و پرت از زهر کینه بیقراری از بغض و کینه ی شام نمونده جونی به تنت خون جگر داری به لب پُر خون شده پیرهنت اگه چشات بارونیه از شعله ی زهر جفا ولی به سینه میزنی برا شهید کربلا ⬅️غریب آقام ، غریب آقام➡️ خاطره دارم از سوز زخم سلسله از خنده های حرمله از خاطرات کوفه و شام سرای روی نیزه رو دیدم با چشمای ترم آتیش زدن به خیمه ها آتیش گرفت بال و پرم دیدم به روی نیزه ها رأس پُر از خون عمو کبودی سه ساله ای که خورده سیلی از عدو ⬅️غریب آقام ، غریب آقام➡️ ⬅️ هدیه محضر شفیع الجنه خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🎧 🎤 یادگار(کربلایم)3 رد زنجیر(روی پایم)3 منم اسیر غصه و درد بهارمه زمستون سرد گلایه از زمونه دارم به یاد کربلا میبارم دیدم/همه شنیده هارو دیدم/غروب کربلا رو دیدم/ذبیح مصطفی رو الشمر جالس/علی صدرالحسین دیدم که میبرید/سر از نور دو عین ☑️(آه و واویلتا) جامونده ای(بیقرارم)3 روضه خونه(شیره خوارم)3 یادمه تو کویر دلگیر ناله ی مادری بی تقصیر لالایی میخوند برا طفلش اما امون نداد بهش تیر دیدم/به حرمله کمون داد دیدم/حنجرشو نشون داد دیدم/علی یه دفعه جون داد الشمر جالس علی صدر الحسین دیدم که میبرید سر از نور دو عین ☑️(آه و واویلتا) دیدم خزون(باغ لاله)3 دیدم داغه(یک سه ساله)3 منو همیشه میده آزار سیلی به دختری تو بازار توی محله ی یهودی عمه بود و یه عده خونخوار دیدم/چشمای بی حیارو دیدم/خنده ی شامیارو دیدم/دختر بی بابا رو الشمر جالس/علی صدرالحسین دیدم که میبرید/سر از نور دو عین 🌸(آه و واویلتا) ☑️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)☑️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠عظمت روز عرفه باشد که ناگهی ، نِگَهی هم بما کنی .. ✅ فردی در روز عرفه ، می کرد. امام سجاد علیه‌السلام به او فرمودند: «آیا در مثلِ چنین روزی ، از غیرِ خدا درخواست می‌کنی؟! درحالی که در این روز ، برایِ بچه‌هایی که در مادران هستند هم ، با اینکه عملی انجام نداده‌اند ، امیدِ سعادت و خوشبختی می‌رود» 📚بحارالانوار، جلد ۹۶، صفحه ۲۶۱
🔴روز عرفه، تنها روزی که همه از محل اقامت آقا امام زمان عج خبر دارند! (قسمت اول) ✳️جناب حجت الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپايگانى میفرمايد: 🔰من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه يكى از اخيار تهران است، شنيدم كه میگفت: 💠 من از اول جوانى مقيّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آنقدر به حج بروم تا به محضر مولايم حضرت بقيةاللَّه، روحى فداه، مشرف گردم. 🍃 لذا سالها به همين آرزو به مكه معظمه مشرف میشدم. در يكى از اين سالها كه عهده دار پذيرايى جمعى از حجاج هم بودم، ✨شب هشتم ماه ذيحجه با جميع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بيايند، براى زوارى كه با من بودند جاى بهترى تهيه كنم. ♻️تقريباً عصر روز هفتم بارها را پياده كردم و در يكى از آن چادرهايى كه براى ما مهيا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غير از من هنوز كسى به عرفات نيامده است. 🌙آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بيدار ماندم تا آنكه نيمه هاى شب ديدم 🌷سيد بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به در خيمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلى، سلام عليكم. ☘️ من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ايشان وارد خيمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوانها كه تازه مو بر صورتشان روييده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسيدند. 🔆من ابتدا مقدارى از آنها ترسيدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آنها اعتماد كردم. 🔷جوانها بيرون خيمه ايستاده بودند ولى آن سيد داخل خيمه تشريف آورده بود. 🌸ايشان به من رو كرد و فرمود: حاج محمد على! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟.. 🌸حضرت فرمودند: شبى در بيابان عرفات بيتوته كرده اى كه جدم حضرت سيدالشهداء اباعبداللَّه الحسين(علیه السلام) هم در اينجا بيتوته كرده بود. 💠 من گفتم: در اين شب چه بايد بكنيم؟ 🌹فرمودند: دو ركعت نماز میخوانيم، در اين نماز پس از حمد، يازده مرتبه قل هواللَّه بخوان. 🔰لذا بلند شديم و اين عمل را همراه با حضرت انجام داديم. پس از نماز آن حضرت يك دعايى خواندند كه من از نظر مضامين مانند آن دعا را نشنيده بودم. ☘️ حال خوشى داشتند و اشك از ديدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم. 🌺ولى حضرت فرمودند: اين دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد.(و من همچنان متوجه منظور ایشان نمی شدم!!) ♻️سپس به حضرت گفتم: 🔴به نظر شما الآن حضرت امام زمان(علیه السلام) در كجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خيمه است. 💠دوباره سؤال كردم: روز عرفه، كه میگویند حضرت ولیعصر(علیه السلام) در عرفات هستند، در كجاى عرفات میباشند؟ 🌷فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر كسى آنجا برود آن حضرت را میبيند؟ فرمود: بله، او را میبيند ولى نمى‌شناسد. 🔆گفتم: آيا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولیعصر(علیه السلام) به خيمه هاى حجاج تشريف می آورند و به آنها توجهى دارند؟ 🌻 فرمود: به خيمه شما می آيد؛ زيرا شما فردا شب به عمويم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل مى‌شويد. 💥در اين موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟ ناگهان متذكر شدم كه من همه چيز آورده ام ولى چاى نياورده ام. ❄️عرض كردم: آقا اتفاقاً چاى نياورده ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر داديد؛ زيرا فردا میروم و براى مسافرين چاى تهيه مى‌كنم. 🌺حضرت فرمودند:چای با من. ✍️ادامه دارد..
🔴روز عرفه،تنها روزی که همه مردم از محل اقامت آقا امام زمان عج باخبر هستند! (قسمت آخر) 💚حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كرديم، به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چاي هاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند. ✨من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذايى دارى، بخوريم؟ گفتم: بلى نان و پنير هست. فرمودند: من پنير نمیخورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بياور، من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند. 🌸سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يك عمره به جا بياور. 💠عرض كردم: اسم پدر شما چيست؟ 🌹فرمودند: اسم پدرم "سيد حسن" است. گفتم: اسم خودتان چيست؟ فرمودند: سيد مهدى. 🍃 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. 🌟وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم. 🔰پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند، من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم! 🌟 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند! ❤️نامشان مهدى(علیه السلام) بود و پسر امام حسن عسكرى(علیه السلام) بودند... 🔰نشستم و زارزار گريه كردم. شرطه ها فكر میکردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثيه مرا برده اند، دور من جمع شدند. ♻️اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گريه ام شديد شد. 💠فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضيه را نقل كردم، او هم براى اهل كاروان جريان را شرح داد و در ميان آنها شورى پيدا شد. 🌟اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خوانديم. بعد از نماز با آنكه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده اند: »فردا شب من به خيمه شما می آيم؛ زيرا شما به عمويم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل مىشويد 🍃« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پيدا كرده بودند، 🌹ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقيةاللَّه، روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء، بودم. 🔆بالاخره نزديك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبريز شد. از ميان مجلس برخاستم و از خيمه بيرون آمدم، ناگهان ديدم حضرت ولیعصر(علیه السلام) بيرون خيمه ايستاده اند و به روضه گوش میدهند و گريه میكنند... 🔴 خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اينجاست، ولى ايشان با دست اشاره كردند كه چيزى نگو... ▪️ و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چيزى بگويم. من اين طرف در خيمه ايستاده بودم و حضرت بقيةاللَّه، روحی فداه، آن طرف خيمه ايستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گريه میكرديم و من قدرت نداشتم كه حتى يك قدم به طرف حضرت ولىعصر(علیه السلام) حركت كنم. 🌹بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشريف بردند.... 🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴🍃🌷🌴 📙برگرفته از: آثار و بركات حضرت امام حسين(علیه السلام)، ص23، قضيه 5. منبع: موعود؛ شماره چهل و دو