eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. : اشفع لنا 🎼 🍃مولانایاعلی دست ما و دامان شما ای ولی خدا اشفع لنا 🍃مولانا یاعلی ضربان قلب ما همه نقش بازوی یل علقمه شیر کردگار/تویی الگوی صبر و اقتدار تویی صاحب تیغ ذولفقار/جانم علی قبله عالمی عشق مجسمی ذکر دمادمی یاحیدر بود و نبودمی ذکر سجودمی همه وجودمی یاحیدر مشکل گشای شیعه ها علی مدد یامرتضی 🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂 🎼 🍃مولانایاعلی تویی گوهر و قلب ما صدف دل ما تنگه واسه نجف 🍃مولانا یاعلی خیلی ممنونیم آقا ازت تویی باعث عزت مملکت یا ابوتراب/مارو امشب کردی انتخاب میمونیم همه پای انقلاب/جانم علی (میبرم با ذکر تو ثواب) روزی سالمی ‌/ برکت مالمی تو پرو بالمی/ یاحیدر مهرو مهتابمی/ باده ی نابمی ابالاربابمی یاحیدر امضا بزن یک کربلا علی مدد یامرتضی 🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂 ✍شعر از : یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ 👇
1400.02.12_3.mp3
15.15M
🔻 صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 روضه 📆یکشنبه ۱۲اردیبهشت ماه۱۴۰۰ 🕌مسجد مقدس جمکران
. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی! پای آن قول که دادند نماندند، علی! واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی! اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود قطره‌ای آب به اصغر نرساندند، علی! پسرت را ته گودال کشیدند به زور دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی! تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند بهتر از خارجی‌اش کوفه نخوانند، علی! کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی! *اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه... بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت. یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه* این همه راه دویدم پیِ دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ــــــــــــــــــ 👇
Pooyanfar_Babolharam_net.mp3
3.31M
|⇦•عاقبت جان به لبِ صبر... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر
. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حنیف طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ قصه ی رفتن تو، چقدر گریه داره که قاتلِ تو آقا، خودش روزه داره دنیا بی علی شبیه،زندونه هر جارو می بینی دیگه،تاریکه وقتِ رفتنِ علی که امشب نیست مولارو کشتن او وقتی که فاطمه بود و یه شهرِ نامرد یه دستِ سنگین،که بی هوا زد فاطمه بود و هاله ی دلگیر علی رو کشته، غلافِ شمشیر اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم... زینبِ بی قرارت، دلش میشه غوغا وقتی رفتنت رو، میخوای مثلِ زهرا یادِ اون همه غمایِ تو قلبت کارِ آسمون شده اشک و ناله کوه و در میاره از پا داغی که ذره ذره کرده پیرت سی ساله یادت نمیره، غسلِ تو خونه یادت نمیره، دفنِ شبونه یادت نمیره، زخمِ رو بازو یادت نمیره، غصه ی پهلو اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم... اَجَل برایِ دردِ، تو تنها دوا بود این آخرین دقایق، دلت کربلا بود روضه میخوانی برایِ عباست از این کوفیایِ پست و بد کینه خیلی دلواپسی برایِ، وقتی که داره زینب از روی تَل می بینه حسین و گودال،حسین و غربت آبش ندادن، به قصد قُربت حسین و گودال،حسین و مادر به روی حنجر، نشسته خنجر اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم اَلسَّلامُ عَلَی العَطشان اَلسَّلامُ عَلَی المَغْمُوم اَلسَّلامُ عَلَی العُریان 👇
Hanif_Taheri_Babolharam_net_2.mp3
3.08M
|⇦•قصه ی رفتن تو... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حنیف طاهری
. |⇦•هیچکی نبود بگه... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بُردن باباشون رو دفن کردن،از تشییع که بر می گشتن دو تایی ،دو تا داداش چه حالی داشتن،یکی از این طرف،یکی از اون طرف، شبانه،تو دلِ سحر،داره هی قصه ها تکرار میشه،حسن که حرف نمیزنه،تویِ خودشِ،اما حسین دست گردنِ حسن میندازه،داداش!یادته یه شبی هم تو مدینه این حال رو داشتیم،حسن جان یادته چه زندگیِ خوبی داشتیم،چه مادری،چه بابایی،دیدی چیکار کردن،حسن جان!یادته اون شب چه دلی داشت بابام، وقتی بدنِ مادر رو تنهایی بلند کرد رو دست گرفت،حسن جان!ما که خیلی کوچیک بودیم،یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود،هی می گفت: فاطمه جان! حلالم کن. تو همین لحظاتی که این دو تا داداش با هم دارن بر می گردن از تشییع،یهو دیدن از خرابه ای صدایِ ناله ای میاد،صدایِ ضعیف،یکی هی داره میگه:رفیقم!حبیبم!عزیزم! چرا امشب نمیایی به من سر بزنی؟ تا صدا رو شنیدن،رفتن سراغِ صاحبِ صدا،ببینن کیِ؟ امشب تو هم ناله بزن،آقا بیاد ببینه صاحبِ این ناله کیِ،چی می خوای؟ سریع امام حسن اومد کنارِ این پیرمرد نشست،دید نابیناست، حسین این طرفش،چی شده آی پیرمرد؟چی میخوای؟گرسنه ای؟تشنه ای؟ گفت:چقدر شماها صداتون شبیه اون آقایی است که هر شب می اومد به من سر میزد،الان دوسه شبِ نیومده،دلم خیلی هواش رو کرده،شب ها می اومد لقمه دهنم می گذاشت، سرم رو رویِ پاهاش میذاشت،نوازشم می کرد،قربون صدقه ام می رفت،آخرش هم که می خواست بره باهام حرف می زد،یادمِ هر شب بهم می گفت:خوش به حالت که نمی بینی،کاش من هم کور بودم،نمی دیدم. می گفتم:چرا آقا این حرف هارو میزنی؟آخه آی پیرمرد! من یه چیزهایی با چشم هام دیدم...* هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ از عَمد مادرُ، پیشِ پسر زدن از عَمد با لگد، محکم به در زدن کجا رفته بودی بدونِ من؟ شنیدم تو کوچه تو رو زدن چه کابوسِ تلخی دیده حسن دعا کن عزیزم، برا حسن آروم بگیره همش میگه نامرد بَسِ دیگه نزن همش میگه ای وای مادرِ من داره میمیره هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ دلم با مدینه نمیشه صاف بازم زندگیمُ بهم بِباف با دستی که رفته زیرِ غلاف علی بمیره بهت گفته بودم برو بسه تو زورت به قنفذ نمیرسه یه جوری تو رو زد که نَفَسِ مَنُ بگیره از صبرِ شوهرت،سوء استفاده کرد دیدی که نَقشَشُ آخر پیاده کرد پشتش مغیره رو،ملعون نگاه کرد چند تا لگد زد و کار رو تمام کرد داری تو چشمات یه دلهره چقدر قطره ی خون رو چادره حسینت چرا آب نمی خوره؟ با اینکه تشنه است چقدر گریه کردی با پیرهنش با پیراهنی که می برنش می بینی که رگ هایِ گردنش به زیرِ دشنه است هی کُند می بُره،لشکر کلافه شه فکر کن سنان که هست،خولی اضافه شه این نیزه میزنه،اون تیغ میکشه با گریه خواهرش، هی جیغ میکشه ــــــــــــــــــ 👇
Narimani_Taheri_Babolharam_net.mp3
6.07M
|⇦•هیچکی نبود بگه... و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی