eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. مردم در مكه فرياد ميزنند و ميگويند: اين مرد كيست و اين جماعت كه با او هستند كيانند و اين علامت كه ديشب ديديم و نظيرش ديده نشده چيست‌؟ بعضى به بعضى ديگر ميگويند: اين مرد همان صاحب بزهاست! عدۀ ديگر ميگويند: نگاه كنيد ببينيد كسى از همراهان او را مى‌شناسيد؟ مردم مى‌گويند ما جز چهار نفر از مردم مكه و چهار نفر كه از اهل مدينه هستند و فلانى و فلانى ميباشند هيچ كدام آنها را نمى‌شناسيم. 📣اين واقعه در آغاز طلوع آفتاب آن روز خواهد بود، موقعى كه آفتاب طالع شد گوينده‌اى از چشمه خورشيد بزبان عربى فصيحى بانگى ميزند كه اهل آسمانها و زمين آن را ميشوند، و ميگويد: 🕯اى مردم عالم! اين مهدى آل محمد است و او را بنام و كنيۀ جدش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله ميخواند و به پدرش حسن عليه السّلام امام يازدهم تا حسين بن على صلوات اللّه عليهم اجمعين نسبت ميدهد. آنگاه گوينده ميگويد: با وى بيعت كنيد كه رستگار ميشويد و مخالفت امر او ننمائيد كه گمراه خواهيد شد. سپس به ترتيب فرشتگان و جن و نقباء دست او را ميبوسند و ميگويند: شنيديم و اطاعت ميكنيم، هيچ صاحب روحى در ميان مخلوق خدا نميماند جز اينكه آن صدا را ميشنود. كسانى كه در جاى دور و نزديك و دريا و خشكى ميباشند، مى‌آيند و براى يك ديگر نقل ميكنندكه ما با گوش خود چنين صدائى را شنيديم. 📙مهدی موعود، صفحه 1154 علامه محمدباقرمجلسی
. ❖﷽❖ 📜در غيبت نعمانى به روايت حسن بن محبوب از حضرت رضا عليه السّلام آمده كه فرمود:گويى او را مى‌بينم كه دل مردم را شاد كند،آوازى بلند مى‌شود كه دور و نزديك آن را بشنوند و آن آواز براى مؤمنين رحمت و براى كافرين عذاب است.عرض كردم:پدر و مادرم فدايت،آن چيست‌؟ فرمود:سه آواز در ماه رجب برآيد؛ 📣اوّل:«ألا لعنة اللّه على الظّالمين»؛اى لعنت خداوند بر ستمكاران. 📣دوم:«أزفت الآزفة يا معشر المؤمنين»؛آنچه مى‌بايست نزديك مى‌شد،نزديك شده است اى گروه مؤمنان. 📣سوم:بدنى ديده شود كه در پيشاپيش آفتاب آشكار گردد و آواز دهد:خداوند براى براندازى ستمگران فلانى را برانگيخت. در آن هنگام فرج مؤمنين فرامى‌رسد،و خداوند سينه‌هاى آنان را شفا بخشد،و عقده‌هاى دلشان برطرف گردد. 📘مکیال المکارم - جلد1، صفحه 326 .
. عليه‌السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه جوری بگم آقا / دلم تنگ شده برات شده گریه کار من / که نیستم توو زائرات ۲ بِهِم حق بده ، آخه به دلم یه سال وعده دادم میریم کربلا یه سال انتظار ، میبینم حالا حساب و کتابام بهَم ریخت آقا ۲ هر سال به‌ ما میگفتن - زائر خُلد برین اسم ما امسال شده - جامونده از اربعین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جلو چشمای منه / محاله یادم بره سفرهای قبلی‌مو / با یک دنیا خاطره ۲ به شوق وصال ، نجف کربلا قرارای پای عمود یادته سه روز عاشقی ، پیاده‌روی سلامِ زمانِ ورود یادته ۲ دلتنگیِ یه سالو - با گریه داد میزدم رو به حرم میگفتم: - سلام منم اومدم ۲ .👇
12-Fatemieh 2 Shabe 1 - Alhadi - Taheri 9 [Rasekhoon.net].mp3
3.14M
سینه زنی شور – حاج حسین طاهری  متن نوحه: اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم نکنه میخوای بگی که برات نوکر نمیشم نکنه میخوای بگی که از این بهتر نمیشم نکنه میخوای بگی که دیگه عذرم رو میخوای نکنه می خوای بگی که دیگه منو نمیخوای خدا اون روزُ نیاره که برات گریه ام نگیره خدا اون روز نیاره بی تو بختم میشه تیره نگو نمیشه کربلات بیام رومو زمین نزن امیر آقا جون صحن و سراست بیام رومو زمین نزن امیر جلو ضریح باصفاست بیام رومو زمین نزن امیر اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم نکنه میخوای بگی که ز دستم غصه داری نکنه میخوای بگی که دیگه دوسم نداری نکنه میخوای بگی که حرم جای بدا نیست نکنه میخوای بگی که تو که جات کربلا نیست خدا اون روزو نیاره اسمم از قلم بیوفته پس چطور چشای خیسم آقا به حرم بیوفته جواب دلم رو خودت بده نرم حرم کجا برم مرهم این غم رو خودت بده نرم حرم کجا برم برات حرم رو خودت بده نرم حرم کجا برم اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم نکنه می خوای بگی دلم شیدا نمیشه نکنه میخوای بگی که چشام دریا نمیشه نکنه میخوای بگی که خودی نیستم غریبم نکنه میخوای بگی بی نصیب از بوی سیبم من رسول ترک نمیشم خودتو بدی نشونم لحظه ی مرگم بیای و من آقام گلدی بخونم کبوتر صحنم ز گنبدت جدام نکن رهام نکن حالا یکی شد نوکر بدت جدام نکن رهام نکن به سینه ندیده دست ردت جدام نکن رهام نکن اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
گلنده کرببلایه زیارته زینب باخوب یانوبدی صداسیز ولایته زینب علیُّ اکبرینون قانینه باتان یری سن نجه باخوم سنه باغلاندی سو یولی سنده سو اوسته دوشدی ابوالفضلمون قولی سنده مدینه دن سنه جاه وجلالیلن گلدیم تعجبم نیه محنتدن ئولمدیم سنده تمام عالمی آهیله یاندیروب زینب گوزین صاقا صولا بیر آز دولاندیروب زینب بلا چولونده کی انصار و یارین آختاردی ئورک گوزیله حسینون مزارین آختاردی دیدی حسین چوخ اولان دلده صبریوه قربان یاتوبسان هاردا باجون توزلی قبریوه قربان عزالی زائریوم ای شه جهان گلورم مزاریوی آلام آغوشه باغریقان گلورم شرار آه دلیم عرش طاقته چیخلوب قباقه چیخ باجوام یورقونام ایویم یخلوب (باخدی بیر قارداش قبرینه حسین) گرچه مقام عشق و ، وفاده اوجالمشام دنیا غمیله ئولمه میشم زنده قالمشام سن گوردوقون باجی دیرم چوخ قوجالمشام (خانم سوزلرین دیدی حسین هامینی گتیرمیشم اما حسین بیر رقیه نن شرمندیم حسین علتی وار بالامی گتیره بولمدیم) مریضیدور بالامون بولمدیم ندور مرضی نه بیر طبیب تاپلوب نه بیر دوا بالاما ساربانلار ئولدوردی یاتمیردی بیر گجه اونی آلدیم قوجاقیمه سینمده بستر آچدیم او یورقون قوناقیمه آهسته گتدی آغزنی قویدی قولاقیمه عمه غذا هاچان دیجاخ پس دوداقیمه
روضه حضرت زینب(س) من زینبم اول آنادان بختوراولدوم بش سینیده قالدیم ننه سیز خون جگر اولدوم گیتدی آتا قارداش قره اوسته قره سالدیم آخرده حسین ئولدی بئله دربدر اولدوم گل گور نجه غربتده حسین خار ئولورم من (راوی دییر خانمن الری قالب اورگینین باشندا گوزی قالب کربلا یولوندا حسین باجیوام ) گل گور نجه غربتده حسین خار ئولورم من چاره م کسیلیب درده گرفتار ئولورم من یاسدان هله ده چخمامیشام من سنه خاطر اگنیمده قرا کوینک عزادار ئولورم من من زینبم الله هارا گیتدیم قره باشدا بو قاره نی آخر آپارم من هارا باشدا جانیمده چخنجا چخمیاجاخ کوفه یادمدان بازاری دولاندوخ باجی قارداش یارا باشدا زینبیوم سارالمشام سولموشام آغلاماقا بولوط کیمی دولموشان (حسین بئله آدامسیز جان ویریرم آخی منه گورن دیردی زینب بختور باشوا یدی قارداش چینینده تابوتین قبره گیدجک) عزتیله گل منی یردن گوتور عزیزیوم گور نجه خار اولموشام زینبیوم غم گونون یولداشی آدم اولوب دل ازبری سوز باشی من که سنه یامان گونده باجیدیم (حسین مگر یادنان چخب قتلگاهیده الیمی آتدیم یالین خنجره اله دیردیم باشین کسمه قارداشیمین بالالاری یولون گوزلور) من که سنه یامان گونده باجیدیم سن ده گل اول یامان گونون قارداشی زینبیوم کیمیم سینه داغلاسون (حسین نه علی اکبر وار نه قاسم وار حسین علی اکبریوه دینن عمون ئولور قاسمه دینن بیبون جان ویریر حسین هرکیمی یولورسان باشیم اوسته یولا اما) عباسی یولاما بودی قورخوم چوخ اینجیه قولاری یوخدی دوندره تا رو به قبلیه زینبیوم کیمیم سینه داغلاسون ننمه ده گلسین منه آغلاسون گلین گیتدیم گلمدی پا تختیمه گلسون باری گوزلریمی باغلاسون
‍ # روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس اجرا شده روزِ عرفه سردابِ مقدس حضرتِ اباعبدالله کربلایِ معلی اجازه بگیرم از محضرِ ابی عبدالله ، روضۀ قمر بنی هاشم بخوانم .. آخه فرمودن هرجا روضۀ عمو جانم خوانده بشه منم میام .. علمدارِ وفادارم اباالفضل پس از تو بی کس و کارم اباالفضل قسم بر تشنگیِ بر شیرخواره گره افتاده در کارم اباالفضل .. میبینم گوشه کنار همه دارن گریه میکنن .. ان شالله آقاجانمون ببخشن ، می خوام روضۀ برادرشونُ بخوانم .. پس از تو خیمه غارت میشه عباس به طفلانم جسارت میشه عباس *سادات من معذرت می خوام* پس از تو سهم زینب بی محارم غریبی و اسارت میشه عباس دیدن حسین یه دست به عنانِ اسب گرفته ، یه دست به کمر گرفته .. هیچ جا حسین نگفت انکسر زهری .. اما تا اومد عباسشُ دید .. چه بدنی ؟.. الله اکبر .. قدِ رشیدش .... ای حسین .... تا اومد دم خیمه ، اولین کسی که از خیمه اومد بیرون ، خواهرش زینبِ .. این خواهر و برادر ، چشم تو چشمِ همدیگه شدن .. تا زینب دید حسین دستِ خالی برگسته ، هی میزد رو دستاش .. هی میزد تو صورتش .. جوابِ زینبشُ نداد ، یه مرتبه سکینه دوید .. صدا زد یا ابتا این عمی العباس ؟ .. بمیرم برات آقاجان .. هیچ جا ندیدم نوشته باشه اکبر رفته میدان بیاد ستونِ خیمه رو کشیده باشه .. قاسم رفت ، ستونِ خیمه رو نکشید .. اما وقتی جوابِ سکینه رو می خواست بده رفت ستونِ خیمۀ عباسُ کشید .. خیمه رو زمین اومد .. یعنی برید بچه ها معجرهاتونُ محکم ببندید .. بچه گوشواره هاتونُ برید در بیارید ... دستاتونُ بالا بیارید ، روزِ عرفه ست ... به اون ساعتی که صورت به زمین گذاشت ..به اون ساعتی که از رویِ اسب زمین افتاد .. به اون ساعتی که خیمه هاشُ آتش زدن .. الهی العفو .... ع
نزن که مادرم جوانِ.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine نزن که مادرم جوانِ نزن که بی گناهِ خالی نکن دقّ و دلیتُ نزن که غرق اشک و آهِ رفت آبروم ببین چشای ترمُ بگو چطور بلند کنم من سرمُ بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ «وای مادرم .. وای مادرم ..» به کی بگم که چی کشیدم از همه ناسزا شنیدم به کی بگم که توی مسجد زیر عبا زره پوشیدم میخوام که جام زهرمُ سر بکشم از سرزمین مادری پر بکشم آخه چقدر از داغ مادری بکشم «ای وایِ من .. ای وایِ من ..» از من به جز کرم ندیدن ولی همه ازم بریدن این نانجیبا جانمازُ از زیر پایِ من کشیدن موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین به کی بگم که کار دنیا رُ ببین به من میگن سلام مضلَّ المومنین *نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! * یه عمر غریب بودم تو این شهر خیلی به من سخت گذشته خونِ دلایی رو که خوردم حالا دیگه میون طشتِ رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم *یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟! خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..* رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم یادم نرفته.... *فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد.. اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
سینه زن احترام داره حسن عطایی سینه زن احترام داره گریه کنت مقام داره میگن خدا هم هر لحظه به کربلا سلام داره سلامی به بلندای قد و قامت سردارت سلامم به علی اکبر و عباس علمدارت سلامم به تو و زینب تو تک تک انصارت سازم بده آوازم بده سازم بده آوازم بده می داده ای دوباره بازم بده نازم بده اعجازم بده منو سمت کربلا پروازم بده جانم حسین ای جانم حسین روضه به من حیات میده نور به نوکرات میده این شده باورم چون که گریه منو نجات میده نجات همه عالم توی دستای اباالفضله قبولی همه نوکریم دست اباالفضله بهشتم به خدا ایوونه زیبای اباالفضله شیرین ترین و ای دلنشین ای دلخوشی بی بی ام البنین صاحب لوا ای در کربلا تو که نعره میزنی میلرزه زمین جانم حسین ای جانم حسین
. عليه‌السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه جوری بگم آقا / دلم تنگ شده برات شده گریه کار من / که نیستم توو زائرات ۲ بِهِم حق بده ، آخه به دلم یه سال وعده دادم میریم کربلا یه سال انتظار ، میبینم حالا حساب و کتابام بهَم ریخت آقا ۲ هر سال به‌ ما میگفتن - زائر خُلد برین اسم ما امسال شده - جامونده از اربعین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جلو چشمای منه / محاله یادم بره سفرهای قبلی‌مو / با یک دنیا خاطره ۲ به شوق وصال ، نجف کربلا قرارای پای عمود یادته سه روز عاشقی ، پیاده‌روی سلامِ زمانِ ورود یادته ۲ دلتنگیِ یه سالو - با گریه داد میزدم رو به حرم میگفتم: - سلام منم اومدم ۲ .👇
. شهادت (علیه السلام) ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست من غریبم..... ✍میثم مومنی نژاد 👇
. من از حسینیه باید به دیر برگردم اگر که لحظه ای از تو به غیر برگردم من ازتلاوت قرآن جدا شدم باید به پای درس جناب بریر برگردم چه میشود به دعای محبت آمیزت شبیه حر شده و با زهیر برگردم پناه میبرم از شر نفس خود به خدا امیدوارم از این شر به خیر برگردم سلوک من به همین راه روضه رفتن هاست مگر دوباره به این خط سیر برگردم به یاد روضه نصرانی و سرت امشب من از حسنیه باید به دیر برگردم .
. ‍📝 🖊 🖊 ۱۴۰۰_۱۴۴۳ 🖊 سوگند به گریه ی آدم سوگند به عرش معظم سوگند به سرخی پرچم سوگند به ماه محرم تا پای جان برای غمت سینه میزنیم با شور شعر محتشمت سینه میزنیم ما گرچه دور از حرمت سینه میزنیم در زیر سایه علمت سینه میزنیم ذکر فریادم ارث اجدادم تا خراب حسینم خانه آبادم حسبنا الله نعم المولا حسین رحم الله من نادی یا حسین سوگند به لحظه خلقت سوگند به نور نبوت سوگند به اصل امامت سوگند به صبح قیامت این بزم روضه های تو دارالشفای ماست این قطره های اشک یقینا دوای ماست ما با حسین بود خدا را شناختیم این ذکر یا حسین همان ربنای ماست شور شیرینم عشق دیرینم من حسینیم این است دین و آیینم حسبنا الله نعم المولا حسین رحم الله من نادی یاحسین 👇
. ‍ . علیه السلام فاسم نعمتی ✏️ گریه کنا گریه کنا-بیاید بریم مدینه همونجائی که ناله ها – عقده میشه تو سینه یه گریه کن نداره*خیلی غریبه آقا فقط کنارِ قبرا * میاد صدایِ زهرا واویلتا واویلا   عمری برایِ کربلا – هرجا عزا گرفتی چی سرِ باباتون اومد – به هیچ کسی نگفتی چهل ساله زچشمات * بارون غم  می باره فقط می گی که دیدم * تنی که سر نداره واویلتا واویلا   پیش چشات یکی یکی – حرمتا رو دریدند یوسفای فاطمه رو – یه روزه سر بریدند همون کسی که نیزه * به پهلوی بابات زد دم ِ غروب برای* غارتِ خیمه اومد واویلتا واویلا پیش چشات توو بیابون – بچه ها می دویدن غارت گرایِ بی حیا – معجرا رو کشیدن هر کی رسید به زخمِ*این بچه ها نمک زد بر این یتیما از راه*هرکی رسید کتک زد واویلتا واویلا دردی که رویِ قلبته- همیشه نا تمامه قاتل تو توی یک کلام- بازارِ شهرِ شامه اون نیزه داره نامرد * بسکه سرو تکون داد جلوی چشایِ زینب * سرها ز نیزه افتاد واویلتا واویلا https://eitaa.com/emame3vom/49535 👇
. زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم راس برادر نداشتند بر خار پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراج سوخته گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند احمد حیدری✍ .
. مرثیۀ از آیت الله مرعشی نجفی(ره) نقل شده است که وقتی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) قنداقۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) را به محضر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) برد این نوزاد چشم مبارک را به روی هیچ کدام از اهل بیت(علیهم السلام) باز نکرد. تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین(علیه السلام) قرار گرفت چشمش را گشود؛ اینجا حضرت زینب(سلام الله علیها) رو در روی امام حسین(علیه السلام) که قرار گرفت چشمانش را باز کرد؛ ولی یک وقتی امام حسین(علیه السلام) تا چشمش به چشم حضرت زینب(سلام الله علیها) دوخته شد چشمانش را بست و آن در مجلس یزید بود. سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اُسرا نگاه کرد؛ ولی وقتی که مقابل حضرت زینب(سلام الله علیها) رسید چشم هایش را روی هم گذاشت و از گوشه‌های چشم مبارکش اشک جاری شد؛ گویی می‌خواست فرموده باشد که خواهر عزیز از این که این همه محبت به یتیمانم کرده‌اید ممنون شمایم و بیش از این مرا خجالت زده مکن! (گریزهای مداحی، صفحۀ299) 🎤 .👇