eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. هو الحی با عرض تسلیت درگذشت مداح پیشکسوت اهل بیت علیهم السلام ، زنده یاد استاد ، تقدیم می شود . -------------- من که هوا خواه تواَم یا رضا در طلب راه تواَم یا رضا پیر غلام تو کریمخانی ام سائل درگاه تواَم یا رضا آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای تو رضا ، ای همه ایمان من مهر تو خورشید درخشان من باز به عشق تو امام رئوف خیزد ازین پیکر بی جان من آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده نام رضا پُر شده در جان ولی می رسد آوای محمد علی ای نفست همنفس قدسیان خیز و بخوان باز به صوت جلی آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده من که ز تو دَم زده ام یا رضا ساکن این غمکده ام یا رضا جان جوادت نظری کن به من دست تهی آمده ام یا رضا آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده حال که من بار سفر بسته ام دل ز همه غیر تو بگسسته ام پیرهن نوکری ات بر تنم چون به غلامان تو پیوسته ام آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ** «یاسر»✍ .
. در سوگ استاد (محمدعلی کریمخانی) آمده است شاه پناهش بده خط امانی به گناهش بده شاه خراسان تو قبولش نما نور تو بر شام سیاه اش بده خسته و درمانده کنون آمده پیش خودت شاه‌ توراهش بده ذاکر و (بیقرار) سلطان طوس آمده است شاه پناهش بده بیقرار اصفهانی✍ بهار ۱۴۰۱ شمسی روحش شاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش همه را در ببری "هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد" پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری تو غریب الغربایی شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری ✍ .