eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. موهای پریشونتم آرامشمه خنده های تو همیشه پیش چشمه این لحظه ی پایان روزای خوشمه میشه رو زمین پانکشی خواهشمه خواهشم اینه عزیزم یکی واست آب بیاره بعد کشتنت کسی رو بدن تو پا نزاره اونکه داره به تنت عصا میکوبه حق نداره من از تل دیدم غوغاست خدایا خولی اونجاست مثل قربونی دیدم سر هر عضوت دعواست تویی قربانِ زینب برادرجانِ زینب ۳ موندم به سرت گریه کنم یا به تنت پاشو که دارن میرسن اسبا به تنت پاشو که داره میتابه گرما به تنت والله وفا نداره دنیا به تنت من دارم میرم عزیزم کسی نیست رکاب بگیره حق من نبود تو پیری دستمو طناب بگیره دشمنت چجوری روش میشه جلو من آب بگیره نبیبنم دیگه آبو نمیخوام دیگه خوابو سرت شرمنده کرده سر نیزه مهتاب و... به خون غلتانِ زینب برادر جانِ زینب ۳ کی دلش میاد از زندگیش دل بکنه از دور نگاه حسرتت سمت منه موندم چه کنم با دخترا من یه تنه کاش دشمن جای همه من رو بزنه مارو میبرن عزیزم به خرابه های تاریک یاد مادرم می افتم توی کوچه های باریک میشه تو مسیر بازار سرتو بیاری نزدیک بگیر چشماتواز من نبینبی دورم کردن شنیدم تو گوش هم میگفتن اینا بردن غم سوزانِ زینب برادر جانِ زینب ۳ .👇
📌7️⃣ نوآوری بدون هنجارشکنی 🔻رهبرمعظم انقلاب: ▪️یک نکته‌ی دیگر [اینکه] در هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ ▪️می‌بینید جوانها نوآوری هم میکنند. در کار مدّاحی نوآوری خوب است، نوآوری ایرادی ندارد، ▪️ منتها توجّه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. 💠 مجموعه رسانه مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران 🆔https://eitaa.com/madahanpirbakran
4_5944909558630580755.mp3
13.35M
نوحه شب عاشورا من به فکر معجر تو تو به فکر حنجر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من خواهر غم پرور من خسته دل از کرببلا پا به پای اهل حرم می روی تا شام بلا من زمانی بر سر نی گه میان طشت طلا می برد انگشت مرا ساربان از پیکر من خواهر غم پرور من زینب غمدیده ی من جانم و جانانه تویی تا همیشه تا به ابد شمعم و پروانه تویی بعد زهرا تا به کنون مادر این خونه تویی می روی تا بوسه زنی غرق خون بر حنجر من خواهر غم پرور من خون من ریزد به زمین تا بماند دین خدا راه حق تضمین شود از سرخی خون شهدا زنده ماند تا به ابد هرکه چون من گشته فدا دست سقا روی زمین ارباً اربا اکبر من خواهر غم پرور من عصر فردا روی زمین خفته می بینی شهدا ساقی لب تشنه ی من دستش از تن گشته جدا قتلگه تا بر سر نی گشته جاری خون خدا نیمه شب یکباره طلوع می کند بر نی سر من خواهر غم پرور من 🎤حاج صادق آهنگران شعر: محمد زمان گلدسته
تو قراری داری من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هر کدوم از مارو با قراری واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چایی ریزه شبای هیئت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به همه غم میده اشک نم نم میده مُزد بعضیارو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلاهم میده به تموم نوکراش وعده ی خلاسی از بین جهنم میده یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن مداحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن تو خیمه حاضر میشن بعضیا حُر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نمِ اشک عزا همشون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون میسازه چرا حیرون موندی به خدا در بازه خونه ی آقامون جا فراوون داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و تو همین خیمه گدایی کردن دلاشونو با هم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرف ولی اصل شد و وسط گریه یه حاجت خواستن تو دلاشون یه شهادت خواستن تو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و روسفید شدن ما که جاموندیم اونا شهید شدن یا اباعبدالله یا اباعبدالله ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خمیده خمیده رسیدم به تو شکستم شکستم دم جسم تو عزیزم عزیزم شبیه تنت بریده بریده میگم اسمتو بریده بریده نفس میزنی فقط مادرت رو صدا میزنی نزن دست و پا که میفتم حسین دم قتلگاه دست و پا میزنی تو داشتی دعاشون میکردی ولی اونا دعوا داشتن سرِ کشتنت با هر زخمی که خوردی من افتادم دلم ارباً ارباست شبیه تنت میخواستی به لشکر بگی تشنته که نیزه میون کلامت پرید نفس میزدی دست و پا میزدی هنوز زنده بودی سرت رو برید چیزی باقی نگذاشتن از پیکرو سرِ نیزه ها هم که بردن سرو برا بوسه جایی نمونده داداش میبوسم رگ پاره ی حنجرو همون دم که شمرو رو سینه دیدم دیدم گوشه ی قتلگاه مادرو اومد ساربون سمت گودال و کاش خودت در میاوردی انگشترو ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دلم شد پر از غم دمادم، حسابی شدم زیر و رو زیر پرچم، حسابی چنان ماتمت در دلم رخنه کرده دگر خو گرفتم به ماتم حسابی غم تو فقط روزیِ انبیاء نیست عوض کرده بدکاره را هم حسابی کشاندی مرا در میان عزایت شدم بین این خیمه، آدم حسابی نه تنها نبی گفته از جایگاهت خدا از مقامت زده دم حسابی خوشا آن‌که بی ادعا نوکری کرد برای عزایت محرم حسابی به دست کریمت، به لطف قدیمت بدهکار هستم دوعالم حسابی دم یاحسینم به کارم می‌آید قسم بر همین اسم اعظم حسابی اگر هم به دوزخ روم، از فراقت به سینه بکوبم جهنم حسابی لب تشنه‌ات سالیانی مدید است درآورده از دیده اشکم حسابی تنت را که زینت به دوش نبی بود به گودال کردند درهم حسابی -- اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد ذکر لب تمام حرم آه آه شد پشت و پناه عالمیان بی پناه شد با زورِ نیزه وارد آن قتلگاه شد بالای گود چکمه‌ی یک بددهن رسید وشمر و جالسون نفسِ مادرش برید حلقوم خشک و نیزه‌ی تیز و سنان مست سرنیزه‌ای بلند شد و خواهرس نشست شیخ قبیله بندِ دل عرش را گسست آنقدر پشت هم به سرش زد عصا شکست ای لعنتی، نزن به پری که شکسته است پنجه نکش به دسته‌ی‌ زلفی که بسته است بس بود تمام پیکرش از هم گسسته است آهسته پشت و رویش کن ای شمر خسته است در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید او داشت حرف میزد و شمر از قفا برید --- گفته‌اند خونِ تو مباهه توی گودالی و روزِ من سیاهه گفته‌اند خونِ تو مباهه این حسینِ منه که تو قتلگاهه خواهرت افتاد، مادرت افتاد یکی با نیزه به جون بدنت افتاد خواهرت افتاد، مادرت افتاد تا به دستای سنان پیرُهنت افتاد بمیره خواهرت، بمیره خواهرت تعارفی شده چرا بریدنِ سرت؟ بمیره خواهرت، بمیره خواهرت نمی‌کنند توجهی به حال مادرت گفته‌اند خون تو مباهه یک نفر اسیر دست یک سپاهه گفته‌اند خون تو مباهه نزنید داداشمو که بی پناهه شده تو گودال، سر تو جنجال تو رو میزنند و مادرت میره از حال شده تو گودال، سر تو جنجال آخ بمیرم که تنتو می‌کنند پامال بمیره خواهرت نمونده جای سالمی به روی پیکرت بمیره خواهرت جای گلو حالا باید ببوسه حنجرت --- با یاری یا رب کشتی مادرو با مادر مادر کشتی خواهرو با بی رحمی زد تیر آخرو، حسین جانم آه ای مادر، من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه من بمیرم، می‌کشی آه با فرودِ هر نیزه رسیدم گودال اما با هراس لباتو دیدم مشغول دعاست تنت رو دیدم زیر دست و پاست، حسین جانم آه ای مادر، یه نفر نیست بده آبی که لبات از هم واشه یه نفر نیست بگه قاتل از روی سینت پا شه اجازه بده تا جلوتر بیام که از زیر نیزه خلاصت کنم بیا صورتت رو نکش روی خاک اصلاً اومدم التماست کنم بمیرم بمیرم که غارت شدی میرم خواهش از دشمنت می‌کنم میرم پس می‌گیرم لباس تو رو خودم پیرهنت رو تنت می‌کنم یکی داره پیرهنت رو میدزده پیراهن که نه کفن میدزده یکی داره با کهنه خنجر سرو از روی بدن میدزده غریبم غریبم یه کاری بکن جلو بچه‌ها حرفِ بد میزنن منو مثل بابا کشیدند رو خاک تو رو مثل مادر کتک میزنن --- انگار اومد بر قلب من فرود خنجری که سرتو از پیکرت ربود رگاتو می‌بوسم، گلوتو می‌بوسم تو رو خدا دست و پا نزن ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
این شب آخر شب عشق ثارالله است حافظ اهل حرم امشب چشم ماه است امشب نوبت میثاق است حلقه عشاق است حلقه اصحاب در این لحظه رویایی گشته تماشایی خیمه ارباب زمزمه بنی هاشم و جمع یاران جان همه فدایت حسین جان
واویلا واویلا امشب شب عاشوراست واویلا واویلا امشب شب عاشوراست واویلا واویلا حسین غریب و تنهاست مشکای حرم همه بی آبن طفلان حسین همه بی تابن این آخرین شبه راحت می خوابن امشب شب عبادته فردا روز قیامته امشب شب آرامشه فردا روز اسارته واویلا واویلا امشب شب عاشوراست واویلا واویلا حسین غریب و تنهاست اصحاب ثارالله عهد جانبازی بستن هفتاد و دو سردار پیش مرگ زینب هستن گریونه حبیب برای ارباب  افتاده زهیر رو پای ارباب جون هم می سوزه از غم های ارباب امشب همه فدایی ها گرم نمازن و دعا فردا سر بریدشون میره بالای نیزه ها ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر: حبیب الله چایچیان *امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود *فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود *امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی *فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود *امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی *فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود *امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است *فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود *امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند *فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود *امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش *فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود *امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان *فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود *امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش *فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود *امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را *فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود *امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین *فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود *امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد *فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود *ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" *فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود https://eitaa.com/golganndom https://zil.ink/golganndom
محضرجناب دکترمعینی فرماندار محترم و ولایی شهرستان فلاورجان، سلام علیکم، اینجانب به نمایندگی از پرسنل ناحیه مقاومت بسیج فلاورجان، بسیجیان، رزمندگان، پیشکسوتان شهرستان مصیبت وارده درگذشت فرزند عزیزتان راتسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن عزیز سفر کرده طلب آمرزش و برای جنابعالی و خانواده محترمتان صبرجزیل آرزو مندیم.ان شاءالله خداوند به برکت این ایام روح عزیزتان را با نازدانه سه ساله کربلا حضرت رقیه سلام الله علیها محشورگرداند. برادر شماسرهنگ پاسدار محمد کریمیان ، فرمانده ناحیه مقاومت بسیج فلاورجان
قال الإمام الرضاء عليه السلام: مَن تَركَ السَّعيَ في حَوائجِهِ يَومَ عاشُوراءَ قَضَى اللّه ُ لَهُ حَوائجَ الدُّنيا و الآخِرَةِ ؛ امام رضا علیه السلام می فرمایند: هر كه در روز عاشورا كار و كسب خود را فرو گذارد ، خداوند حاجت هاى دنيا و آخرت او را بر آورده سازد . علل الشرائع ، ص 227 ❌عزیزان مطلقا روز عاشورا کاسبی نکنید ، که زندگیتون دود میشه می‌ره هوا 🏴یک روز به احترام امام حسین علیه السلام تعطیل کنید ، قطعا و یقینا امام حسین جبران می‌کنه براتون در دنیا و آخرت.. ✅فردا وقف امام حسین باش... راننده ای با ماشینت عزاداران صلواتی ببر.. دکتری ، رایگان مریض ویزیت کن خیاطی لباس عزاداران رایگان تعمیر کن 👈حتی میتونی بگی عزاداران امام حسین ، لباسشون بیارن شما براشون بشوری.‌. شما براشون اتو کنی.. هر شغلی داری میتونی یکروز خادم الحسین باشی..
. به گریه های یتیمانه ی گدایانت.. اراده کن برسد دست ما به دامانت بریده ایم زشهر و به خاکراه زدیم به این امید که باشیم در بیابانت گناهکاری ما خشکسالی آورده نمیرسد به نفس های شهر بارانت "بُطونهم مُلئت بالحرام"هم شده ایم که نیستیم زمان عمل مسلمانت.. چقدر گریه یعقوب شب به شب برسد.. ولی تو راه نیفتی بسوی کنعانت! ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند تمام پیرغلامان ز داغ هجرانت بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت عزای جد غریبت رسیده آقاجان فدای شال عزا و دوچشم گریانت برات کرببلا را بیا محبت کن بحق خشکی لبهای جد عطشانت ✍ .............. . یا مولای یا صاحب الزمان شکایت میکنیم از هجر از دوری طولانی.. ولی رد میشویم از تو ازین غربت به آسانی نه پای کار تو هستیم نه سرباز تو هستیم فقط مشغول خود هستیم در زنجیر حیرانی اگر هم گریه ای کردیم حاجت داشتیم از تو برای غصه هایت نیست این چشمان بارانی تو ای یوسف نیا کنعان! بمان در مصرِ این غیبت! تورا هرگز نمیخواهند آدمهای کنعانی خمیر نان ما بوی تعفن از ربا دارد که مومن در نمیاید ازین نانهای شیطانی من از آن روز میترسم که فکر جیب خود باشم همانموقع به زیر خنجری باشی تو قربانی من از آنروز میترسم که بین خانه ام باشم میان شهر باشد با سر تو نیزه گردانی به حق جد عطشانت دعا کن ما گدایان را تو آقای فقیرانی تو امید گدایانی.. ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شب آخر شد و چشمان حرم گریان است سینه ی کرب و بلا از تب غم سوزان است امشب آرامش قبل از سحرِ طوفان است آسمان در دل این صاعقه سرگردان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است خیمه ها غرق مناجات و دعای سحرند همه آماده ی وصل همه فکر سفرند همه لبرز شهادت همه مرد خطرند قلب تاریخ از این زمزمه ها لرزان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ترس افتاده به جان و دل دشمن امشب غیر وحشت چه شود حاصل دشمن امشب اشک مظلوم شود قاتل دشمن امشب شب احرام حسین است و شب پیمان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است پسر فاطمه دیده ست پریشان ها را جمع کرده زِ روی خاک مغیلان ها را بین تاریکی شب خار بیابان ها را چه کند راه فرار همه ی طفلان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است پاسبان حرم عباس یل بی بدل است صوت قرآن علی اکبر عجب بی مَثَل است یک طرف قاسم و عبدالله و بحث عسل است لای لایی رباب است که جان سوزان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است این فرات است که بر سینه و سر میکوبد شور آب است که بر زخم جگر میکوبد بغض مشک است که بر دیده ی تَر میکوبد قطره ای آب به اصغر به خدا درمان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ناله ی کیست دل واقعه را لرزانده خیمه را آتش تنهایی او سوزانده روضه را پیشتر از حادثه گویا خوانده زینب است اینکه غمش در دل غم پنهان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است تیغ ها منتظر بوسه به دست سقا نیزه ها در هوس پیکر اِرباً اِربا تیرها تشنه ی زخمی شدن خون خدا کربلا از غم فردای خودش حیران است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است ساربان در طمع غارت انگشترها شمر در فکر رسیدن به مطاع سرها حرمله منتظر داغ دل مادرها فکر خولی همه درگیر تنور و نان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است قتلگاه است که فردا پُره خون خواهد شد پسر فاطمه از اسب نگون خواهد شد خیمه ها غارت و بی سقف و ستون خواهد شد غربت کرب و بلا قصه ی بی پایان است امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است شاعر : .