.
#فاطمیه
متن شعر:
خداحافظ محرم دل حیدر
خداحافظ نور قلب پیمبر
تو رفتی با صورت نیلی
نگفتی از قصه سیلی
کنون می روی اما بدان
حیدر دگر طاقت ندارد
که جسم تو را در نیمه شب
با دست خود در گل گذارد
حلالم نما یا فاطمه یا فاطمه جان
از شهر کینه می رود
گل روی سینه می رود
مادر مرو مادر مرو
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج
#مناجات
#زمزمه
#مرضیه_عاطفی
▶️
گلویم پُر از بغض و دل بیقرار
به پایان نیامد چرا انتظار؟!
عزیزِ دل از غیبتش برنگشت
جهان شد دوباره به غربت دچار
عزادار و محزون و بیتاب شد؛
دلِ کعبه در حسرتِ ذوالفقار
جنایت، خیانت، ریاست، غرور...
امان از بلایای این روزگار
همین انتظارِ پُر از دغدغه
برایم شده بهترین افتخار
یقیناً همین جمعه می دیدمش
برایش اگر می شدم مهزیار
مرا می رساند به صبحِ ظهور
به عشقش بمانم اگر پایِ کار
هراسم از این است که قبلِ یار...
بیاید به دیدارِ من احتضار!
⏹
.
#فاطمیه
#نوحه_بعداز_شهادت
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای مدینه منم همسرفاطمه
بعد داغش بود بر لبم زمزمه
رفته از دنیا بانوی خانه
خانه بعد از او شده غمخانه
یا علی مظلوم یا علی مظلوم(۲)
ای مدینه شرر زد غمش بر دلم
سوزد از رفتنش همه ی حاصلم
شده ام من شمع مزار او
همچو اطفالم بیقراراو
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
ای مدینه شده دل من پر ز خون
سوز داغش به دل شده از حد فزون
بنشستم من در عزای او
سوزم و گریم از برای او
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
ای مدینه گلم شده پرپر ز کین
پشت در از ستم شده نقش زمین
من ززهرایم شده شرمنده
اوبرفت و من ماندهام زنده
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
ای مدینه صفا رفته از خانه ام
پر ز ماتم و غم شده کاشانه ام
آمده جانم از غمش برلب
سوزد و گرید دخترم زینب
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
ای مدینه گلم همه ی هست من
پیش چشم علی رفته از دست من
خانه ام بی فاطمه بی نور است
زینبم ریزداشک ورنجور است
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
ای مدینه حسن که بود نور عین
میکند گریه با ناله های حسین
بهر زهرا بزم عزا دارم
همچوطفلان شورونوادارم
یا علی مظلوم یا علی مظلوم
#سبک_همه_جا_بروم
#مشهد_مقدس
.
منتظر ظهور (سوسن):
✍ بسم الله الرحمن الرحیم
✨ تفاوت میان آدمها و انسانها:
🍀 آدمها زنده هستند، انسانها زندگی میکنند!
🌟 آدمها میشنوند، انسانها گوش میدهند!
☘ آدمها میبینند، انسانها عاشقانه نگاه میکنند!
💫 آدمها در فکر خودشان هستند، انسانها به دیگران هم فکر میکنند!
🍁 آدمها میخواهند شاد باشند، انسانها میخواهند شاد کنند!
⭐️ آدمها، اسم اشرف مخلوقات را دارند، انسانها، اعمال اشرف مخلوقات را انجام میدهند!
🍂 آدمها انتخاب کردهاند که آدم بمانند، انسانها تغییر کردن را پذیرفتهاند تا انسان شوند!
✨ آدمها و انسانها هردو انتخاب دارند،
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب با خودشان است.
🍁 نیازی نیست انسان بزرگی باشیم، انسان بودن، خود نهایت بزرگیست...
🌟 انتخاب شما چیست؟!
🍃 میخواهید یک آدم معمولی باشید یا یک انسان...؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
▪️ «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
۹۸/۱۰/۲۶
شب اول بنای مقدس فاطمیه 18 بهمن 97 شرح دعای حضرت.mp3
24.43M
🔸السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
🔖منبر کامل 🔖
#فاطمیه
#استاد_حدائق
♦️فاطمیه ۱۳۹۷♦️
▪️موضوع : شرح دعاهای حضرت زهرا سلام الله علیها
جلسه اول 🔸
🔸شرح یکی از دعاهای حضرت فاطمه زهرا (س) قرار دادند که حضرت می فرمایند: اللهم إني اسئلك كلمة الاخلاص ، وخشيتك في الرضا والغضب والقصد في الغنى والفقر ، واسئلك نعيما لا ينفد ، واسئلك قرة عين لا تنقطع واسئلك الرضا بالقضاء ، واسئلك برد العيش بعد الموت ، واسئلك النظر إلى وجهك ، والشوق إلى لقائك ، من غير ضراء مضرة ، ولا فتنة مظلمة ، اللهم زينا بزينة الايمان ، واجعلنا هداة مهديين يا رب العالمين.
مراسم سالگرد والده استاد حدائق19 بهمن 97 حسینیه عاشقان ثارالله.mp3
21.25M
🔸السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
🔖منبر کامل 🔖
#فاطمیه
#استاد_حدائق
♦️فاطمیه ۱۳۹۷♦️
▪️موضوع : شرح دعاهای حضرت زهرا سلام الله علیها
جلسه دوم 🔸
شرح آیه 29 سوره انفال زینت بخشیدند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمىدهد; (روشنبینى خاصى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت;) و گناهانتان را مىپوشاند; و شما را مىزمرزد; و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!
مداحی آنلاین - همه جا بروم - عبدالله داداشی.mp3
5.36M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃همه جا بروم
🍃به بهانه ی تو
#امام_زمان #صلوات
.
#نجوا_با_امام_عصر_علیه_السلام
#امام_زمان #علیه_السلام
#اشعار_مهدوی
همه جا بروم به بهانه تو، که مگر برسم در خانه تو
همه جا دنبال تو می گردم، که تویی درمان همه دردم
یا ابا صالح مددی مولا
نشوم به جز از تو گدای کسی، بیولای تو من نکشم نفسی
که تو لیلای من مجنونی، همه هست من دلخونی
یا ابا صالح مددی مولا
اگرم نبود دل لایق تو، نظری که دلم شده عاشق تو
به خدا هستی همه هستم، به تو دل بستم به تو دل بستم
یا ابا صالح مددی مولا
دل خود زده ام گره بر در تو، چه شود که رسم بر محضر تو
من نا قابل به تو دل بستم، نکشی دامان خود از دستم
یا ابا صالح مددی مولا
همه درد و غمم، تو دوای منی، تو صفای صفا، تو منای منی
تو گل زیبای منی مهدی، تو مه شبهای منی مهدی
یا ابا صالح مددی مولا
.
شب سوم بنای مقدس فاطمیه 19بهمن 97 شرح دعای حضرت.mp3
28.72M
🔸السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
🔖منبر کامل 🔖
#فاطمیه
#استاد_حدائق
♦️فاطمیه اول ۱۳۹۷♦️
▪️موضوع : شرح دعاهای حضرت زهرا سلام الله علیها
جلسه سوم 🔸
123.7K
#نوحه_بعداز_شهادت #حضرت_زهرا
بیاد #حاج_قاسم_سلیمانی
در گلو
گر برد شب ها به نخلستان پناه
ور بگوید راز خود هر شب به چاه
گر بریدش سوی مسجد با طناب
ور سلام او بماند بی جواب
من امیرالمومنین می دانمش
پیشوای مسلمین می دانمش
"هر چه آید پیش، زهرا با علیست"
اول و آخر کلامش یا علیست
فاطمه ما را هدایت می کند
رهبری سوی ولایت می کند
فاطمه دید از عدو آزارها
کشته شد در راه حیدر بارها
روز تنهائی به حیدر داد دست
تا غلاف تیغ دستش را شکست
دید دشمن فاطمه جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
گفت باید جان حیدر را گرفت
از علی دخت پیمبر را گرفت
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنها تر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش کینة دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت
سنگ و آئینه نمی دانم چه شد؟!
آهن و سینه نمی دانم چه شد؟!
آن قدر گویم که در بیت خدا
قل هو الله گشت از قرآن جدا
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
بر گلستان ولایت تاختند
غنچه را با لاله پرپر ساختند
لاله زیر خار و خس افتاده بود
باغبان هم از نفس افتاده بود
"ظلم و طغیان تا قیامت، زاده شد"
این چنین اجر رسالت داده شد
آن علی را لالة نیلوفری
از جفای خارها شد بستری
گشت در باغ ولایت برگ برگ
بود در فصل بهارش شوق مرگ
گاه رفت از تاب و گه در تاب شد
لحظه لحظه قطره قطره آب شد
گر چه آتش داشت آهش سرد بود
ناله بود و سوز بود و درد بود
درد حیدر در وجود خسته اش
یک جهان غم در دل بشکسته اش
درد تنهائیِّ حیدر قاتلش
یا علی ذکر طپش های دلش
آفتابی بر فراز بام بود
دست و پا می زد ولی آرام بود
"گاه، چشمش بسته بودی گاه باز"
"گاه، خامُش گاه در راز و نیاز"
نیم روزی دیده از هم باز کرد
راز دل را با علی ابراز کرد
کرد با سختی به مولایش نظر
گفت محبوبم حلالم کن دگر
سوخت سر تا پا علی از این سخن
خواست تا جانش برون آید زتن
ناله زد کی یاور بی یاورم
همدم و همسنگر بی سنگرم
ای نفس هایت صدای روح من
ای به امواج بلاها نوح من
هستی من جان من جانان من
این قدر بازی مکن با جان من
ای چراغ من مگو از خامُشی
ورنه پیش از خود علی را می کشی
ای علی را سرو باغ آرزو
"هر چه می گوئی حلالم کن، مگو"
بی تو عالم سر به سر غمخانه باد
خانة بی فاطمه ویرانه باد
نه دلم را از فراغت چاک کن
نه بدست خویش اشکم پاک کن
باز زهرا چشم خود را باز کرد
راز دیگر با علی ابراز کرد
کای پسرعم هر چه گویم گوش کن
آتشم را در درون خاموش کن
یا علی امروز چون گردید شام
عمر زهرای تو می گردد تمام
"من که بستم چشم، دست از من بشوی"
شب تنم از زیر پیراهن بشوی
شب مرا تشییع کن تا آن دو تن
یک قدم نایند بر تشییع من
گر به تشییع من آید قاتلم
داغ محسن تازه گردد در دلم
گر نماز آرد به جسم پاک من
قاتل سنگین دل و سفّاک من
ناله از هر بند بندم سر کنم
شکوه از تو پیش پیغمبر کنم
تا نشان ماند به جا از غربتم
بی نشان باید بماند تربتم
چون به دست خویش با رنج و تعب
پیکرم را دفن کردی نیمه شب
در کنار قبرِ پنهانم بمان
تا صدایت بشنوم قرآن بخوان
"گر چه رفت از دست، یار و یاورت"
"فاطمه، تنها ترین همسنگرت"
غم مخور داری یگانه یاوری
تربیت کردم برایت دختری
او تو را مردانه یاری می کند
مثل زهرا خانه داری می کند
شب که خاموشی و جانت بر لب است
چاه غم های تو قلب زینب است
ای مدینه ای همه سوز و گداز
"ای شب تاریک، صحرای حجاز"
این سکوت این گریة پیوسته چیست؟
این صدای نالة آهسته چیست؟
خشت خشت خانه ای را زمزمه است
نالة یا فاطمه یا فاطمه است
"خانه ای در بسته، نه، در نیم باز"
اهل آن چون شمع در سوز و گداز
دو کبوتر برده سر در بال هم
هر دو گریانند بر احوال هم
کرده بر تن چار ساله بلبلی
رخت ماتم در غم خونین گلی
در کنار خانه چندین پیرمرد
پای تا سر سوز و اشک و آه و درد
باغبانی با دو دست خویشتن
کرده خونین لالة خود را کفن
در دل شب پر شکسته بلبلی
برده بهر باغبان خونین گلی
ساعت سخت فراق آغاز شد
مخفی و آهسته درها باز شد
شد برون آرام با رنج و ملال
هفت مرد و چار طفل خردسال
چار تن دارند تابوتی به دوش
دیده گریان سینه سوزان لب خموش
در دل تابوت جان حیدر است
هستی و تاب و توان حیدر است
گوئی آنشب مخفی از چشم همه
هم علی تشییع شد هم فاطمه
شهر پیغمبر محیط غم شده
زانوی سردار خیبر خم شده
آسمان بر اشک او مبهوت بود
جان شیرینش در آن تابوت بود
او پی تابوت زهرا می دوید
"نه، بگو تابوت، او را می کشید"
کم کم از دستش زمام صبر رفت
با دو زانو تا کنار قبر رفت
زانویش لرزید اما پا فشرد
دست ها را جانب تابوت برد
خواست گیرد آن بدن را روی دست
زانویش لرزید باز از پا نشست
کرد چشمی جانب تابوت باز
گشت با جانان خود گرم نیاز
کای وجودت عرش حق را قائمه
یاریم کن یاریم