eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوندا علمدارم نیامد ... یگانه یاور و یارم نیامد ... کنار علقمه بابا چه دیدی ... عمود خیمه را از چه کشیدی ... 🎙 (س)🥀 🥀 | | 📲
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل ام البنین بگو پسری داشتی چه شد؟ (س)🥀 🥀
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من باشم یا نباشم مجنون واست زیاده من اسمت رو میذارم آقای فوق العاده من باشم یا نباشم دور سفره‌ت شلوغه کل عشقای عالم غیر عشقت دروغه من با عشقت نجات پیدا کردم عشقو توی کربلات پیدا کردم وقتی با تو ارتباط پیدا کردم نجات پیدا کردم تو علت تموم اشکای ما شدی زیبایی تموم دنیای ما شدی از اینکه نوکرت هستم سجده میکنم ممنون که اومدی و آقای ما شدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من باشم یا نباشم این پرچم روی عرشه اسم تو مثل خورشید تو عالم میدرخشه من باشم یا نباشم راه این خونه بازه با چادر مشکی واست زینب خیمه میسازه من تو روضت رفیق پیدا کردم حال گریه با عقیق پیدا کردم عشقو توی این طریق پیدا کردم رفیق پیدا کردم ما خونوادتاً وهب خونوادتیم قربان خانواده ی تو خانواده ها از من به جای کلب حرم استفاده کن شاید از این حرم ببرم استفاده ها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•ام البنین دیگر پسر ..... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن خلج ●━━━━━━─────── خانم ام البنین در مقام و شأن و منزلت ایشون، همین بس که بهر حال این قابلیت رو این خانوم داشت که زیر یک سقف باامیرالمومنین زندگی کنه و به بچه های حضرت زهرا خدمت کنه... خیلی قبل تر از این حرفها هم خواب دید که یک قرص قمر و سه ستاره از آسمون در دامنش فرود آمد، به پدرش عرض کرد که بابا من همچین خواب دیدم، پدرش هم انسان روشنی بود، خیلی انسان روشن و اهل ولایی بود. پدرش گفت :بابا ازدواجی خواهی کرد که ثمره ازدواج چهار پسر، هر چهار پسر عالم را روشن می‌کنند، یکی از بقیه قوی تر و بزرگتره، بقیه ستاره اند پیشش ،بعدها که حضرت امیر،عقیل رو فرستاد برای خواستگاری، حضرت عقیل فرمود: به پدر ام‌البنین که برادرم امیرالمومنین خواستگاره، او اینقدر معرفت داشت که عرض کرد: شما به آقا بگید، ما باید منت بکشیم دختر ما بیاد به کنیزی خونه شما! از ابتدا هم بی بی آمدن تو خونه امیرالمومنین، یکی از مقاصد مهمشون خدمتگذاری به بچه های حضرت زهرا بود... بعد هم که عاشق و دلباخته امام حسین شد، بچه ها را جوری تربیت کرد که اینها جز به فدا شدن برای امام حسین به چیز دیگه ای فکر نکنند... شخص سائلی هر سال می اومد در خونه ی ابوالفضل، می اومد عرض میکرد: آقا! خرج سال من رو بده من برم، حضرت هم بهش عنایت میکردن، این خرج سالش رو میگرفت و می رفت بی خبر از همه جا بود، اون سال هم مثل هرسال اومد و در زد وکنیز اومد دم در که کیه؟ سائل بهش گفت: برو بگو گدای همیشگی اومده... چی میخوای؟ گفت برو به آقا بگو، سائل اومده ،میگه خرج سالم رو بده! برم... کنیز رو ساده دلی خودش گفت برو دیگه اینجا نیا! گفت چرا؟گفت اون آقا روکربلا کشتنش، شهیدش کردند، دیگه نیست... این هم سرش رو انداخت پائین که من به خانواده ام گفتم میرم میگیرم حالاجواب زن و بچه ام رو چی بدم؟سرش رو انداخت پائین و ناامید داشت میرفت و تو فکر بود که چکنم؟ دید کنیزه داره میدوه میاد... چه اتفاقی افتاد؟ کنیز آمد داخل خانه خانم فرمود کی بود؟ گفت: خانم! یه گدایی بود گفتم بره! گفت چی میخواست؟گفت: من گدای هرسالم اومدم خرج سالم رو بگیرم ردش کردم گفت با اجازه کی ردش کردی؟ مگه در خونه ی تو اومده بود ردش کردی؟ بدو دنبالش پیداش کن برو بگو برگرده کنیز دوید گفت: آقا! برگرد بیا خانم خونه کارت داره، اومد سلام کرد بی بی فرمود: این اشتباه کرد، به شما اشتباه گفت، عباس شهيد شده، مادرش که نمرده، تا هر وقت خواستی بیا اینجا خرجت رو از من بگیر من هستم...* هر چند او دگر پسر خویش را ندید هر گز غمین نشد که عباس شد شهید دق کرد بعد از اون که به او این خبر، رسید بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم به جای آب لب انور حسین کارش دگرنشستن در آفتاب شد آتش فشان، قصه و کوه مذاب شد شرمنده نگاه غریب رباب شد آنقدر سوخت شمع وجودش که، آب شد رو می گرفت، نزد دوتا خواهر حسین *کار شبهای ام‌البنین این بود هر شب راه می افتاد تو کوچه پس کوچه های بنی هاشم، در خونه بنی هاشم، یکی یکی در میزد عباسم رو حلال کنید، می خواست آب بیاره نگذاشتن ،اما یکی از این خونه ها رو وقتی میرسید در نمی زد، اینقدر مینشست گریه می کرد تا صدای گریه اش به صاحب خونه می رسید، صاحب خونه می اومد در رو باز می کرد خودش رو می نداخت رو پای صاحبخونه، می گفت: رباب! عباسم رو حلال کن... ام البنین دیگر پسر ندارد واویلا واویلا دیگر بنی هاشم قمر ندارد واویلا واویلا دیگر مرا ام البنین نخوانید واویلا واویلا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلم با یاد حسین - می‌شکنه بارون گریه میاد - از چشم (یه عمره که شب و روز - از غمِ حسین فاطمه آه - می کشم) ۲ گریه میکنم / واسه بیداری همه گریه میکنم / آخه الگومه فاطمه ۲ همیشه‌ گریه‌ * برای حسین تموم عالم * فدای حسین تموم عالم * فدای حسین ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با گریه های رباب - آب میشم دوباره بغض گلوم - میشکنه (یکی جلوش لالایی - میخونه آتیش به قلب رباب - میزنه) ۲ گریه میکنم / واسه شیرخواره ی رباب گریه میکنم / تا می بینم یه ذره آب ۲ روی لبامه * نوای حسین تموم عالم * فدای حسین تموم عالم * فدای حسین ۲ . 👇
‍ .   ✍ ای غمخوار غصه زينب - ای غمگين داغ ثارالله پر كن كاسه گداييمو - يا ام البنين سلام الله اميد دل زار و / دلهای گرفتارى حتی گردن ما هم / حق مادرى دارى يا مولاتنا توجهنا 4   گريه واسه علمدارت - هر شب آرزوى چشمامه نذر سفره اباالفضلت - درمون تموم دردامه هر جا اسم تو باشه / ميگيره دلم آروم با دستای عباست / دستامو بگير خانوم يا مولاتنا توجهنا 4   دستای گره گشای تو - دريای عميق احساسه هر جا صحبت از وفا ميشه - حرف از تشنگی عباسه بعد كربلا گفتی / زينب جان! سفارش كن بگو مادر اصغر / عباس و حلالش كن يا مولاتنا توجهنا 4 https://eitaa.com/emame3vom/88519 👇