.
#سرود، #شور
#میلاد_امام_حسن علیه السلام
ای عشق عالم، جانم آقا
عقل مجسم، جانم آقا
ای نبض قلبم، جانم آقا
جانم آقا
اومده تپشای دل علی
اومده تمومِ حاصل علی
اومده پسر خوشگل علی
حسن...
اومده اثر آه فاطمه
اومده گلِ دلخواه فاطمه
اومده پسر ماه فاطمه
حسن...
دلبر اومده سرور اومده
پسر ارشده حیدر اومده
والا اومده مولا اومده
همه هستیه زهرا اومده
ای جانم حسن...
ای یار مه رو، جانم آقا
پیمبری خو، جانم آقا
ای جلوه هو، جانم آقا
جانم آقا
اومده زینت ماه بندگی
اومده برکت کل زندگی
اومده بالاتر از هرچی بگی
حسن...
اومده عشق و جنون عاشقا
اومده معنی ذکرهُ شفا
روزه واجب شده میلاد آقا
حسن...
دریای کرم تاجِ رو سرم
میونِ سینه ها داره یه حرم
فخر عالمه یابن فاطمه
پسر مرتضی پسرش قاسمه
ای جانم حسن...
ای شیر غرّان، جانم آقا
پیروز میدان، جانم آقا
ای رعد و طوفان، جانم آقا
جانم آقا
اومده عزتِ همه مومنین
اومده واسه علی جانشین
اومده اونکه جمل و زَد زمین
حسن...
اومده قدرت اباالفضلیا
اومده رمز قیام کربلا
اومده افتخارِ خون خدا
حسن...
اوج غیرته صلحش عزته
یاحسن نغمه حضرت حجته
معدن سخا مولای گدا
مارو شبهای قدر میبره کربلا
ای جانم حسن...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#سرود_میلاد_امام_حسن
👇
.
#شور
#ولادت_امام_حسن علیه السلام
#داوود_قاضی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
روح و ریحانم یا حسن جانم
دین و ایمانم یا حسن جانم
اولین امام زاده ی عالم
جان جانانم یا حسن جانم
امسال سال حسنه
چون اول سال و آخر سال با حسنه
امسال سال حسنه
چون ذکر لب عالم و آدم یا حسنه
امام بی نظیری حسن / کریم بن کریمی حسن
دوست دارم دوسم داری / رفیقم از قدیمی حسن
حسن جانم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
عالیِ اعلا یا حسن جانم
دلبر دلها یا حسن جانم
منبع جود و کرامت عالم
پسر زهرا یا حسن جانم
نوروز اون روزیه که
میسازیم برات یه مرقد زیبای آقا
نوروز اون روزیه که
میسازیم برات یه ضریح رویایی آقا
چه ایوون طلایی بشه / عجب صحن و سرایی بشه
یقینا مثل شیش گوشه / ضریح با صفایی بشه
.
#میلاد_امام_حسن
👇
.
#مناجات
قلب را تا ربّم از خوف و رجا بیرون کشید
جای صحبت از لبم یاربّنا بیرون کشید
ارزش فقر من اینجاها مشخص میشود
از دو تا دست تهی، دست دعا بیرون کشید
زودتر از هر رفیقی دست من را هم گرفت
نارفیقش را، ز افکار خطا بیرون کشید
بین گِرداب گناهان، ناگهان گریان شدم
مُرده ای بودم که این دریا مرا بیرون کشید
ورشکسته می زند آتش به اموال خودش
او مرا از ورشکستن بارها بیرون کشید
باید از این زودتر، او به حسابم می رسید
باز هم پرونده من را رضا بیرون کشید
زیر ایوان نجف، زهرا دل من را شکست
از دل سنگم علی سنگ طلا بیرون کشید
باز ممنون حسینم که مرا با روضه اش
از صف جامانده های کربلا بیرون کشید
زائرم کرده که من بعداً سلامش کرده ام
آنکه از خاک تنش، خاک شفا بیرون کشید
حرف می زد خواهرش با گریه و میگفت حسین
کاش می شد از دهانت نیزه را بیرون کشید
کاش میشد در هیاهوی خیام و قتلگاه
تیرها را از تن تو بیصدا بیرون کشید
آه! من دیدم که بعد از سنگبارانت حسین
پیری از زیر عبای خود عصا بیرون کشید
تشنه ی بی سرپناه! اینقدر دست و پا نزن
مادر آمد خنجرش را شمر، تا بیرون کشید
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است
آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است
سفره آماده است، اما میهمان آماده نیست
آه باران بهاری! چشم خشکم نوبر است
لطف کن چوبم بزن، ردّم کنی دق می کنم
آبرویم ریخت پیش هر که این دور و بر است
خاک ویرانم ولی حتماً به دردت میخورم
آنکه بُرده سود، از خاک خرابه زرگر است
آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است
آنچه غفلت دارم از آن، ترس روز محشر است
نفس، عمری بندگی های مرا در بند کرد
نفس را در هم شکستن، کار شاه خیبر است
زودتر پرونده ی ما را بده دست علی
حاصل صوم و صلات روزه داران حیدر است
زیر ایوان طلایش، قبله سرگردان شده
حرف انگور نجف در سجده مستی آور است
بسکه محتاجم علی را با حسن دادم قسم
چون گره را باز کردن، کار سبط اکبر است
سفره ی شب های قدرم را حسن انداخته
او که در دست کریمش، رزق سال نوکر است
عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد می شود
گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است
یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر
آنکه از آتش فراری داده من را مادر است
مادر ما را زدند و دست مولا بسته بود
آه حیدر از همان میخی است که روی در است
زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها
اینکه می سوزد در آتش، دختر پیغمبر است
فاطمه با خنجری کُند از حسینش دل برید
حنجرش آتش گرفت اما صدا بی جوهر است
خیمه اش در شعله و در شعله دامن سوخته
دختری که سوخته دستش به روی معجر است
پیش مادر سر جدا شد، سر در آورد از تنور
شانه زد زهرا بر آن مویی که پُر، خاکستر است
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
#امام_حسین
#سال_نو
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات
جمله ای از نور، روی طاقِ عرش افتاده است
میزبان هم، بهر مهمانان خود آماده است
جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد
روزه داران! لحظه ی دیدار صاحبخانه شد
باز هم شد پشت این در، دیده ی عشاق، تر
ما به او مشتاق بودیم، او به ما مشتاق تر
السلام ای ماه من! ماه خدا، ماه کریم
دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم
برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند
یاعلی گویان درِ میخانه را وا کرده اند
من خجالت می کشم چون پیشواز آمد علی
باز هم پیش خدا، بهر گدا، رو زد علی
سفره را که چید مادر، غصه ها شد برطرف
چیست شیرینی روزه؟ حبه انگور نجف
خاک راه بوترابم، نوکر مولا حسن
آخر سالی، غبار از دل تکاندم با حسن
ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است
تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن
با همان سوز جگر، با ناله فرموده حسن ...
هیچ روزی سخت تر از روز عاشورا نشد
کربلا غوغا شد اما آب، دست و پا نشد
گریه کردم ... گرچه افطاری که خوردم زهر بود
من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود
روضه ی عطشان شدن را تشنه می فهمد فقط
داغ حلق پاره اش را، دشنه می فهمد فقط
تا ته حلقوم او، خون گلو رفته چقدر
در دهان خشک او، نیزه فرو رفته چقدر
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
👇
1_10353954543.mp3
35.87M
ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#امام_حسین
حاج مجتبی روشن روان🎤
.
#مناجات
با همین بیچارگی و چشم تر
میشود درمانده اینجا معتبر
گرچه من رسوا شدم، ردّم نکن
شب که شد، محتاج میکوبد به در
چرخ هایم را زدم بعد آمدم
باز تحویلم گرفتی بیشتر
بین مهمانی مرا جا داده ای
گرچه بودم از همه جا بیخبر
یک زیارت قسمتم کن در نجف
بی زیارت عمر من رفته هدر
دستهایم را گرفته یاحسن
ای خدای مجتبی من را بخر
آرزو دارم در ایوان حسن
روضه ی مادر بخوانم یک سحر
جان زهرا که میان شعله سوخت
بنده ات را رد کن از بین شرر
من دلم امشب به اربابم خوش است
می خرد او نوکرش را با ضرر
دردسر شد بوسه ی زیر گلو
قاتلش شد خنجری از پشت سر
میشود درد حسن درد حسین
داغ تشتی از جگر شد؛ تشت زر!
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات
جمله ای از نور، روی طاقِ عرش افتاده است
میزبان هم، بهر مهمانان خود آماده است
جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد
روزه داران! لحظه ی دیدار صاحبخانه شد
باز هم شد پشت این در، دیده ی عشاق، تر
ما به او مشتاق بودیم، او به ما مشتاق تر
السلام ای ماه من! ماه خدا، ماه کریم
دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم
برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند
یاعلی گویان درِ میخانه را وا کرده اند
من خجالت می کشم چون پیشواز آمد علی
باز هم پیش خدا، بهر گدا، رو زد علی
سفره را که چید مادر، غصه ها شد برطرف
چیست شیرینی روزه؟ حبه انگور نجف
خاک راه بوترابم، نوکر مولا حسن
آخر سالی، غبار از دل تکاندم با حسن
ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است
تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن
با همان سوز جگر، با ناله فرموده حسن ...
هیچ روزی سخت تر از روز عاشورا نشد
کربلا غوغا شد اما آب، دست و پا نشد
گریه کردم ... گرچه افطاری که خوردم زهر بود
من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود
روضه ی عطشان شدن را تشنه می فهمد فقط
داغ حلق پاره اش را، دشنه می فهمد فقط
تا ته حلقوم او، خون گلو رفته چقدر
در دهان خشک او، نیزه فرو رفته چقدر
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.👇