.
#عید_فطر
شنیدم همین که میاد عید فطر
دلت غرق محنت میشه ای غریب
می بینی تو دست عدو ، حقّ توس
که از قلب تو میره صبر و شکیب
آره تقصیر ماست که تو بی کسی
پناهنده ی کوه و صحرا شدی
نه تنها جفا دیدی از دشمنا
غریب از گناه خودی ها شدی
فراموش شدی ای دلیل حیات
تو مظلومترین شاه دنیا شدی
کسی فکر تو نیس
توی این زمونه
یکی نیس که از تو
همیشه بخونه
یارب عجل فرجه....
🌸🌸🌸🌸🌸
حرومم باشه شادی وقتی که تو
اسیر غم و درد و محنت باشی
الهی بمیرم نبینم یه عمر
گرفتار زندون غیبت باشی
دعا میکنم ای بابای غریب
شب غیبت تو دیگه سر بشه
نزاریم که تنها و بی کس باشی
دیگه دیدن تو میسّر بشه
نزاریم به قلب تو یک غم بیاد
که حتی یه لحظه چشات تر بشه
خدایا نظر کن
که غم داره آقام
فرج چاره سازه
گرفتاره آقام
یارب عجل فرجه....
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
#عید_فطر
.👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
.
🔊 #شب_بیست_و_ششم
🔸مناجات خوانی #ماه_رمضان l شب بیست و ششم رمضان
📆 زمان:
👈 جمعه ۱۷ فروردین ماه ۱۴۰۳
🔷 با نوای :
👈 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات_و_روضه l روی آیینه رد آه شرر بار من است
🔊 دعای #ابوحمزه_ثمالی l أَنْتَ المُحْسِنُ وَنَحْنُ المُسِيئُونَ، فَتَجاوَزْ يارَبِّ عَنْ قَبِيحِ ماعِنْدَنا بِجَمِيلِ
🔊 #روضه / رفته ای در قتلگاه از گوشه میدان چرا
🔊 #شور / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
🔊 #شور / تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی
🔊 #مناجات / السلام علیک دلتنگم ای بمیرم که مایه ننگم
👇👇👇👇
4_5803108958495315098.mp3
20.06M
تو اولین امیر بودی
که بین یک حصیر بودی
واجب الاحترام بودی
که بین ازدحام بودی
خون تو رو مباح کردن
حمله به قتله گاه کردن
بعد بریدن سر تو
به خیمه ها نگاه کردن
#سبک_تو_اولین_امیر_بودی
.
#وداع_با_ماه_رمضان
#وداع_با_رمضان
#مهدی_رحیمی ✍
چشم های به در خداحافظ
لحظات سحر خداحافظ
روزهای مقدس رمضان
لحظات غریب تا به اذان
حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری
چه قدر مانده است تا ساحل
رمضان رفت ای دل غافل
رمضان رفت کوله بارت چیست؟
نکند جز گناه در آن نیست؟
شب بیست و نهم بخوان و بسوز
به خودت آمدی در این سی روز؟
کاری اصلا برای دل کردی؟
باید امشب به خویش برگردی
روزها را مرور کن آری
حاصلت چیست از چه بیزاری؟
از گناه و دروغ و صد رنگی؟
ای بمیری که مایهء ننگی
ای بمیری من دروغ و ریا
شب آخر شده به خویش بیا
دست بردار از دغل بازی
به چه چیزت هنوز می نازی؟
به گناهان بیشتر ز حدت؟
به فریب و به کارهای بدت؟
راه را اشتباه برگشتی
باز هم با گناه برگشتی
داشتی سوی دوست میرفتی
آه با یک نگاه برگشتی
نفس، بیچاره کرده ست تو را
شب آخر شده به خویش بیا
راه باز است تو نمی بینی
میوه ی بغض را نمی چینی
خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام یا اشک
اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است
دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ
تا پر و بال در حرم بزند
توی باب الرضا قدم بزند
شب بیست و نهم چه مایوسی
تو که مثل کبوتر طوسی
گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد
دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول یک قدم است
السلام علیک که دلتنگم
ای بمیرم که مایه ی ننگم
ای بمیرم که زائرت نشدم
بیست و نه روز شاعرت نشدم
به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن
⏹
#شب_بیست_و_نهم
.