هدایت شده از مرکزنیکوکاری شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نواهای ماندگار
🔸 با نوای
حاج صادق آهنگران
ای راهیان کربلا وقت پیکار است
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #نماهنگ
#زیر_خاکی
مرکز نیکوکاری خیریه شهدا شهرستان فلاورجان
به یاد ۱۴۵۲شهید خط شکن شهرستان فلاورجان در حال خدمت رسانی به نیازمندان هستیم خادمان خیریه شهدای خط شکن
https://eitaa.com/joinchat/428802686C0221e8034a
.
#زمزمه ... گریه میکنم
امین عسگری حسینیه معلی
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#عصر_عاشورا
تا دلم از کرده های خویش نادم می شود
بیش تر از پیش چشمم گریهلازم می شود
"اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست
گریهکُن در روضه جبریلِ عوالم می شود
شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند
سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود
هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد
حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود
گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن
دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود
این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن
قول خواهد داد که یک روز سالم می شود
تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند
پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود
آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو
سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود
هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم
روح من تا کربلایش با تو عازم می شود
گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"...
اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود
▪️
▪️
لااقل "اینجسمِعریانمانده" را..،دفنش کنید
نامروَّت ها کسی اینقدر ظالم می شود
آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود...
کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟
شاعر: #بردیا_محمدی
┄┅═══••↭••═══┅┄
زمزمه #امام_حسین #سبک_منی_که_از_تولدم
از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست
دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست
عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ...
تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ...
گریه میکنم ...
تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ...
بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم .
برات قتیل العبرات ، گریه می کنم
تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم
تا خوب بشه زخمِ تنت
تا خون نیاد از بدنت
برای تشنه کشتنت
حسین وای
یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم
به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم
با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم .
با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم .
سینه میزنم
تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ...
به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ...
که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم
اشک چشام بشه روون ...
اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم
با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟
به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ...
بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ...
لطمه میزنم ...
از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ...
من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ...
فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ...
____
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ
عبد اللَّهبنبکیر با امام صادق (ع) گفتگو میکرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مىگوید: محضر امام عرض کردم: اى پسر رسول خدا اگر قبر حضرت حسینبنعلى را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مىکنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهرهمند مىشوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مىکند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آنها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاهتر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریهکنندهگانش نظر فرموده و براى آنها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مىکنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مىکنند، مىفرمایند: اى کسى که گریه مىکنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مىگردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزشهای تو را بهواسطه این اشکى که ریختهاى مىآمرزد.»
#فراق_کربلا
#روضه_شب_جمعه
..👇👇
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار مداح روشندل امین عسکری دربرنامه حسینیه معلی
#زمزمه ... گریه میکنم
سبک #آواز_بیات_اصفهان
وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ
https://eitaa.com/madahanpirbakran
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان
شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
50.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری شهید آوینی افتتاح رادیو آوینی درفضای مجازی
به مناسبت سالروز تولد شهید نویدصفری
در روضه ها و عزادارها صاحب عزا حضور دار
یا حضرت رقیه (س)
گوینده:مهدیه حسینی
هماهنگی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
.
#شب_سوم_محرم
نیزهدارت به من یتیمی را
داشت از روی نی نشان میداد
پیش چشمان کودکانت کاش
کمتر آن نیزه را تکان میداد
تو روی نیزه هم اگر باشی
سایهات همچنان روی سرِ ماست
ای سر روی نیزه! ای خورشید!
گرمیات جان به کاروان میداد
دیگر آسان نمیتوان رد شد
هرگز از پیش قتلگاه... آری
به دل روضهخوان تو -که منم-
کاش قدری خدا توان میداد:
سائلی آمد و تو در سجده
«انّمایی» دوباره نازل شد
چه کسی مثل تو نگینش را
اینچنین دست ساربان میداد؟
کمکم آرام میشوی آری
سر روی پای من که بگذاری
بیشتر با تو حرف میزدم آه
درد دوری اگر امان میداد
#رضا_یزدانی✍
.
.
#پیراهن_مشکی
دار و ندار ماست این پیراهن مشکی
ارثیه ی زهراست این پیراهن مشکی
روزی که هر کس می رود دنبال کار خود
دنبال کار ماست این پیراهن مشکی
تنها دلیل عزت دیروز و امروز و
دلگرمی فرداست این پیراهن مشکی
بی دست و پا هستم ولیکن دستگیر من
در محشر کبراست این پیراهن مشکی
من قبله ام کعبه است که تنها لباس آن
از بعد عاشوراست این پیراهن مشکی
این شصت روز و شب نشان کربلایی ها
در کل این دنیاست این پیراهن مشکی
خرج عزای هر کس و ناکس نگرادنش
مخصوص این آقاست این پیراهن مشکی
چون چادر زهرا و زینب تا ابد در جنگ
با دشمن مولاست این پیراهن مشکی
هم کوهی از دلدادگی را می زند فریاد
هم جامه ی تقواست این پیراهن مشکی
از جنس آن پیراهن کهنه است ای مردم
ارثیه زهراست این پیراهن مشکی
#امام_حسین
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
.
.
#دهه_محرم
#زمینه #شور
#حضرت_مسلم (ع)
#شب_اول_محرم
#سبک_غریب_وتنها_غم_کشیدم
غریب وتنها غم کشیدم
خیری ازکوفه ندیدم
ننگ وحیله دشمنی دیدم
عهد وپیمان راشکستند
هردودست من روبستند
رفته ازکف همه امیدم
من به غیرطوعه یاری نداشتم خیلی غریبم
یاحسین زهرا به کوفه مولا میا حبیبم
بالای دارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
باشد شعارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
با آه وناله چشم گریان
بالب پرخون وعطشان
میدهم من در ره توجان
بر روی دارالعماره
من ندارم راه چاره
کن حلالم حضرت جانان
کوفیان نامرد به عهدوپیمان وفانکردند
ازعلی وزهرا وازپیمبر حیا نکردند
بالای دارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
باشد شعارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
حسین میاور خواهرت را
بیقرارم یابن الزهرا
سمت کوفه تونیا مولا
برای قتلت نقشه دارن
روی سینت پا میزارن
پیش چشم زینب کبری
توی این غریبی دلم گرفته ازاین زمونه
روضه های مقتل اسارت وغارت ومیخونه
بالای دارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
باشدشعارم مولا یاحسین جان یاحسین جان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
👇
.
#زمینه #شور
#حضرت_رقیه (س)
برای من مهمان رسیده
باچه وضعی سربریده
این خرابه شد چراغانی
توچرا آشفته مویی
ازچه تو پاره گلویی
ای پدر جان ماه تابانی
ای پدر نبودی بدون تو دخترت خمیده
تازیانه وسیلی وجسارت به من رسیده
شیب الخضیبی بابا امون ای دل امون ای دل
خدالتریبی بابا امون ای دل امون ای دل
الهی بابا من بمیرم
ازلبات بوسه میگیرم
گرچه زخمه بابایی لبهام
ازچه دندونت شکسته
دخترت بادست بسته
دیده چوب خیزران و جام
صورتم شده مثله مادر تو کبود ونیلی
بسکه خوردم از زجر وازسنان وحرمله سیلی
شیب الخضیبی بابا امون ای دل امون ای دل
خدالتریبی بابا امون ای دل امون ای دل
بابا ببین معجر ندارم
رفته غارت گوشوارم
سر به زانو میگذارم من
شد شبیه مادر تو
روی ماه دختر تو
ای پدر جوونی ندارم من
خوب نمیشه دیگه بابا حسینم لکنت زبونم
من میام به پیشت خسته وبی تاب از این زمونم
شیب الخضیبی بابا امون ای دل امون ای دل
خدالتریبی بابا امون ای دل امون ای دل
#شب_سوم_محرم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
#سبک_غریب_وتنها_غم_کشیدم
👇
زمینه.شور
طفلان حضرت زینب (س)
غریبی و بی لشکری تو
بی معین و یاوری تو
زندگی من فدای تو
تو دل من رامسوزان
بچه هایم راحسین جان
هدیه آوردم برای تو
ای هستی زینب بازی نکن تو باجون خواهر
تو نزارخجالت زده بشم من به پیش لشکر
سرمیزارم رو پاهات ای برادر ای برادر
فدای کرببلات ای برادر ای برادر
شانه زدم من مویشان را
ای برادر جان زهرا
کن قبول این بچه های من
ای همه دارو ندارم
تومزن باغ وبهارم
دست رد بر هدیه های من
من هرچی که داشتم زندگیم روبرات آوردم
بچه های من رو نزن کنار تازغم نمردم
سرمیزارم روپاهات ای برادر ای برادر
فدای کرببلات ای برادر ای برادر
به پیش حق کن روسپیدم
من زاینها دل بریدم
هستی من نذر نام تو
اشکه من راکن نگاهی
تا نبینم بی سپاهی
این جوانانم غلام تو
ای برادر من نبینم آقا تو سربه زیری
تو برای زینب همیشه آقافقط امیری
سرمیزارم روپاهات ای برادر ای برادر
فدای کرببلات ای برادر ای برادر
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمینه.شور
حضرت عبدالله ابن الحسن (ع)
علی اصغر رفته میدان
نوبت من شد عموجان
تاشوم من در رهت قربان
تو پدر بودی برایم
من تماشایت نمایم
تو غریبی بین این عدوان
ای عموی خوبم هماره هستی نوردوعینم
گرچه کودک هستم فدایی تو عمو حسینم
یتیم مجتبایم ای عموجان ای عموجان
تو بوده ای بابایم ای عموجان ای عموجان
عموصدایت راشنیدم
سوی مقتل من دویدم
دست خود را من سپرکردم
شد جدا دستم زپیکر
در ره عشق تو دلبر
من فدایت دست وسرکردم
تیغ کین اعدا به بازوی نازکم نشسته
استخوان دستم چوسینه ی قاسمم شکسته
یتیم مجتبایم ای عموجان ای عموجان
تو بوده ای بابایم ای عموجان ای عموجان
بدجوری دارن بغض وکینت
پا میکوبن روی سینت
ای غریب کربلا ای وای
روی خاک این بیابون
زیرتیغ و نیزه هاشون
می زنی تو ناله ها ای وای
ای عمو برای قتل تو دشمن نقشه ها داره
تا لباس کهنه از تن پاک تو دربیاره
یتیم مجتبایم ای عموجان ای عموجان
تو بوده ای بابایم ای عموجان ای عموجان
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
زمینه.شور
حضرت قاسم (ع)
منم دلیره این بیابان
جلوه کردم مثل طوفان
تنکرونی روی لبهایم
من یتیم مجتبایم
چون پدر مشکل گشایم
زنده کردم یاد بابایم
ای عموحسین جان بده به قاسم رخصت میدان
تا به شوق جان دادن زعشقت کنم شتابان
تویی غریب وتنها ای عموجان ای عمو جان
بی یاوری ای مولا ای عموجان ای عموجان
شجاعتم مثل علیه
ذکر لبهام منجلیه
زیر لبهام ذکر یازهراس
من زنسل مرتضایم
نوجوان کربلایم
این شجاعت ارثی ازمولاس
کام من عموجان زشوق مردن پرازعسل شد
در رهت شهادت برای قاسم خیرالعمل شد
تویی غریب وتنها ای عموجان ای عموجان
بی یاوری ای مولا ای عموجان ای عموجان
کشیده ام از سینه ام آه
شادی من گشته کوتاه
زیرمرکب قدکشیدم من
خون بپاشد ازدهانم
شد شکسته استخوانم
پیش رویت روسپیدم من
زیر تیغ دشمن بالب تشنه دراحتضارم
ای عمو برس به فریاد قاسم در انتظارم
تویی غریب وتنها ای عموجان ای عموجان
بی یاوری ای مولا ای عموجان ای عموجان
ابوذر رییس میرزایی