.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین ایام اسارت آل الله از کربلا تا #کوفه
#زمزمه_ایام_اسارت
#واحد_ایام_اسارت
#ای_جان_خواهر
🏴بند اول
ای جان خواهر،حسین برادر/چرا به روی،نیزه نشستی
دارم از این غم،میمیرم آخر/چرا به روی،نیزه نشستی
تو رفتیو من خون جگر شدم ای برادر
با قاتلِ تو همسفر شدم ای برادر
همراه تو با راس تو میام ای برادر
بالای نی قرآن بخون برام ای برادر
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
🏴بند دوم
تو که نخواستی،قلبم بِرَنجه/چرا به روی،نیزه نشستی
حالا ببین که،میشم شکنجه/چرا به روی،نیزه نشستی
پشت سرت،منو به زور،میارن برادر
برای معجر من نقشه دارن برادر
با حرف بد،مشت و لگد،منو میدن آزار
با دسته بسته بردنم منو بین اغیار
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
🏴بند سوم
بُردی توون و،صبر و قرارم/چرا به روی،نیزه نشستی
میخنده دشمن،به حال زارم/چرا به روی،نیزه نشستی
از دشمنت من تازیانه خوردم برادر
از کربلا تا کوفه جان سپردم برادر
مثل سرت من هم سرم شکسته برادر
خون روی پیشانیِ من نشسته برادر
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
#اسارت
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴سبک #زمزمه یا #شور روضه ای به بهانه ی شهادت جانسوز #امام_سجاد علیه السلام
#زمزمه_امام_سجاد
#مگه_میشه_گریه_نکنم
مگه میشه گریه نکنم
مگه میشه حالم بد نشه
اونا جلو چشمم بریدن
آخه سر بابامو
مگه میشه آروم بگیرم
مگه میشه حالم خوب بشه
آخه جلو چشمم دزدیدن
انگشتر بابامو
مگه میشه ضجه نزنم
نمیشه که من عذاب نکشم
آخه جلو چشم من زدن
رو نیزه سرهارو
مگه میشه مضطرب نشم
مگه میشه غصه نخورم
آخه میدیدم که میزنن
سیلی دخترارو
🕯🕯🕯🕯
مگه میشه از شام بلا
بگن و من آزرده نشم
آخه مارو بردن اونجا از
بین یهودی ها
مگه میشه از خرابه ها
بگن و من افسرده نشم
نمیشه که از یاد ببرم
رقیه رو اونجا
مگه میشه دردام کم بشه
نمیشه که زخمام خوب بشه
هنوزم از اونروزا رو تن
کبودی رو دارم
مگه میشه خون نبارم و
نمیشه طاقت بیارم و
آخه چجوری بگم من از
شامیا بیزارم
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
#شهادت_امام_سجاد
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
|⇦•شاهد مقتل همه...
#روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی
●━━━━━━───────
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
|⇦•شاهد مقتل همه ...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی حسینی
.
#شور
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_شور
لحظه های آخرم ، یاد داغ کربلام
گاهی یاد مقتل و ، گاهی یاد شهر شام
از یادم نمی ره اون ، گودال و مصیبتاش
دیدم تشنه کُشتنش ، بابامو توو ازدحام
ای وای ای وای حسین
چل ساله برا غم ، بابام خون شده چشام
چل ساله که روز و شب ،مرگم رو همش میخام
پیش چشم من سر ، بابام و بریدن و
دیدم توی قتلگاه ، جسمش رو دریدن و
ای وای ای وای حسین
دیدم راس بی سر و ، روی خاک قتلگا
دیدم با چشه خودم ، بابام و به زیر پا
داره روضه های غم ، توو یادم مرور میشه
خاطرات من همه ، زخم دود و آتیشه
ای وای ای وای حسین
با سنگا سرم شکست ، توی کوچه های شام
همراهه مخدرات ، رفتیم بین ازدهام
خندیدن به حال ما ، یک عده حرومیا
جونم روی لب رسید ، توی مجلس حرام
ای وای حسین
از یادم نمیره که ، زد با چوب خیزرون
بابای منو یزید ، میزد خیلی بی امون
کابوسه غمای شام ، دائم پیش چشممه
ما رو عده ای با دست ، میدادن همش نشون
ای وای ای وای حسین
#عباس_قلعه✍
👇