.
#امام_زمان
#امام_زمان_عجل_الله
السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج)
هر صبح مان بی تو شبیه شام تاراست
عالم برای دیدن تو بی قرار است
اصلاً من از چشم تو افتادم ، عزیزم
امّا بیا که مادرت چشم انتظار است
فصلِ بهار ، بی تو پر از درد خزان و
فصل خزان با تو پر از حسِ بهار است
زندانی دردم ، نمی آیی سراغم؟
دنیا بدون تو برایم چون حصار است
در ندبه ها خواندم که میسوزم ز هجران
بنگر که اشک نوکرت، بی اختیار است
با دیدن اعمال من ، آهی کشیدی
شرمنده ام آقا، گناهم آشکار است
جای تو، هر کس را که جادادم ، ضرر بود
صحن دلِ عاشق پر از گرد و غبار است
آبا و اجدادم ، ندیده جان سپردند
داغ فراقت در دل ما ریشه دار است
یک شب بیا و روضه خوان جمع ما باش
یک شب بیا که مادرت چشم انتظار است
#مرتضی_عابدینی ✍
.
🇮🇷🇵🇸
🎥 گوشهای از جنایات رژیم کودککش صهیونیستی در غزه
#وعده_صادق
.
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#زمزمه #کربلا
فکر و ذکرم این روزا فقط حرمه
تنها خواسته م این روزا ازت حرمه
دلتنگ چای عراقی ام
مشتاق ایوان ساقی ام
دیوونه میشم نبینمت
دلواپس اربعینمت
2
موکب موکب عاشقت میشیم به خدا
با هر قدم گریه میکنیم تا کربلا
ایشالا که یکدله بشیم
پاهای پر آبله بشیم
توی مسیر گریه عالیه
که جای رقیه خالیه
#حسن_کردی✍
.👇
.
دلنوشته های فراق
#امام_حسین علیه_السلام
اگه درها همه روت بسته شده
در خونه ی حسین بازه رفیق
کافیه که دلتو بهش بدی
یه نگاش دنیاتو میسازه رفیق
غصه ی رنج زمونه رو نخور
هواتو داره بی اندازه رفیق
حالا این دهه نشد بری حرم
زخمای دلت شده تازه رفیق
توی هر حالی فقط بگو حسین
نوکری یه بال پروازه رفیق
هر کسی که نوکر حسین بشه
جلو فاطمه سرافرازه رفیق
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#روضه_دروازه_ساعات
.
#دروازه_ساعات شهر #شام
دم دروازه ساعات خدا رحم کند
به دل عمه سادات خدا رحم کند
محمل ام پرده ندارد،مددی یا ستار
حاجتم وقت مناجات،خدا رحم کند
*چشم من تار شده،یا تو به هم ریخته ای؟*
با همان خنجر کندی که تو را زجرت داد
می کند شمر مباهات خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد،دلم ریخت حسین
زیر پایی و به لب هات خدا رحم کند
نیزه نیزه شده از بس که گلوی پاره
پر شدی تو ز جراحات ......
*واقعا همین بوده،من که میگم اصلا سر پایین نیومده،اما اگر نگاه به مقاتل کنی میگه هر شب این سر ها رو می آوردن پایین تو صندوقچه میزاشتن، دوباره صبح به نیزه میزدن ...وای وای ...... حسین .......
چانه میزد سر گهواره یکی پیش رباب
*میگفت چند میخری یکی میگفت چند میفروشی*
بمیرم براتون ، بچه ها پشت دروازه ایستادن یکی سوال کرد چرا این اسرا رو داخل نمیبرید دیگری گفت هنوز زینت دادن و چراغونی شهر تموم نشده" وقتی دروازه وا شد،همه رو خبر کرده بودن . از مسیر بازار یهودی ها آوردنشون، سرکرده یهودی ها (استغفرالله) گردنبدشو، اون سینه ریزی که می اندازند به عنوان احترام، اون و در آورد به صاحب نیزه داد،گفت نیزه رو بیار جلوتر "" نگاه که کرد گفت خوب میشناسمت بابای این بود خیبر مارو ریخت به هم، نانجیب خم شد سنگ برداشت ...." به تبع،مریداش همه سنگ برداشتند ...."
چه خبر بود روز اول صفر خدا رحم کند
حسین ....
.
.
#بحر_طویل
#دروازه_ساعات
#امام_حسین
#مجلس_یزید
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه
بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این بار چوب خیزران با لب...
بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام
بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء
بفرمائید روضه شامیان
با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری
ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه
نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه
که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند
و در هر گوشه ی مجلس
شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند
به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند
تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند
ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند
سپس بر منبرِ تشت طلایی
آن لب کرب و بلایی
آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد
حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد
پس از لب خیزران برخواست آهسته
ولی با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد
همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا
صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند
ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد
خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد
بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب
تو می کوبی به سینه ظاهرا،
امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب
برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس
سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس
به شدّت خطبه خواندن های زینب،
شور می بخشد به این مجلس
خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان،
از بس حسین بن علی را می کشد با حس
دل سنگ آب می گردد
رقیّه بیشتر بی تاب می گردد
دل سنگ آب می گردد
دل سنگ آب شد امّا،
دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد
سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها،
خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد
دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد،
دل سنگ آب خواهد گشت
زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا
بی تاب خواهد گشت
شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب
بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است
از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است
یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است
بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان
از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد
بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد
بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات
بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات
#مهدی_رحیمی_زمستان✍
#شام #اسارت
.👇
AUD-20220902-WA0057.mp3
9.71M
🎤 |حاج محمود کریمی
بفرمایید روضه
▪️مراسم #دهه_سوم_محرم
🏴 شب دهم
🕌 مسجد ارک تهران
🗓 شنبه ۵ شهریور ماه ۱۴۰۱
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹السَّلامُ عَلیکُم🔹
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد
فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد
دریای بیکران شهادت، که موج زد
طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد
از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد
سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد
باران اشک شیفتگان غم حسین
«تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد»
روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید
غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد
وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر
لبخند باغبان و تبسم شروع شد
از اشک و خون، اگرچه وضو میگرفت عشق
از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد
ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهلبیت
از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد
فصل به خون نشستنِ گلهای باغ وحی
از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد
با آنکه باغِ گل به محبت نیاز داشت
با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد
وقتی دلِ ستارهٔ محملنشین شکست
با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد
محمدجواد_غفورزاده
🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هماهنگی بی نظیر یزدیا
با صدای راغب
#لبیک_یاحسین