شب غربت آقامه، شب بارون چشامه
برای همین هنوزم، روضهها داره ادامه
گریونصاحبزمونم،اشکغممیادروگونهم
براتسلیتبهآقام، دوباره روضه میخونم
فدای پیرهن سیاه تو
سرت سلامت ای آقاجونم
فدای اون چشای گریونت
برا یتیمی تو گریونم
آجرکالله یابقیهالله
......
سامرا رو غم گرفته، از غمش دلم گرفته
رو زمین آقام غریبه، آسمونا دم گرفته
علم عزا رو دوشه، آقامون سیاه میپوشه
با لبای تشنه از زهر، تن بابا روبروشه
چی میکِشه وقتی که میبینه
نفسنفسهای دم آخر
امام عسکری توی بستر
لحظهی آخر میگه وای مادر
آجرکالله یابقیهالله
......
امشب آقا سامرایی، پیش بستر بابایی
وقتی داغ بابا دیدی، شد دل تو کربلایی
باخودتمیگیبمیرم،زینالعابدینچیدیده
بمیرم چجوری بوسه، زد به رگهای بریده
حسین غریب و تشنه و زخمی
دست و پا میزد به زیر خنجر
از اینطرف ضربههای قاتل
از اونطرف نالههای خواهر
آجرکالله یابقیهالله
حمید_رمی ✍️
به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون
مهدی او میزد،ناله به قلب خون
خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش
زنده شده داغ،جدّ پریشانش
خیزران بر لبِ حسین میزد
پیش چشمان خواهرش زینب
مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب
چشم گریان خواهرش زینب
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان
ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان
ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید
سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید
مادری در میان قربانگاه
بود و شمرِ لعین ستم ها کرد
روی سینه نشست و واویلا
خون به قلبِ علی و زهرا کرد
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
حاج_امیر_عباسی ✍️
بچه های فاطمه.mp3
7.05M
| مداح: سید محمدرضا نوشه ور
| بچههای فاطمه، هم مسمومن
هم مظلومن، هم تنهان، بین نامردا
بچههای فاطمه، یا محبوسن
یا مأنوسن با داغ و غصه و دردا
(عزت دارن
تو زمین و آسمون حرمت دارن
اما مثل فاطمه غربت دارن، غربت دارن)2
همدم دم این طائفه حتی مسیحا نیست
حرف این خونواده به خدا جز بفرما نیست
بچههای مادریتر از اینها تو دنیا نیست
(مظلوم یا امام عسکری)6
توی شهر بیکسی، غصهدار و تنها بود و
خسته از غربت و تبعید
لحظههای آخرش، با چشم تر روضه میخوند
انگاری مادرو میدید
(یادش اومد روضههای مادرُ
یادش اومد گریههای کوچه رو
یادش اومد نالهی پشت درُ
یادش اومد)2
کنج حجره غریبونه با چشم تر افتاده
با یه خاطرهی تلخ و نفسگیر در افتاده
(روضه میخونه وای مادر من با سر افتاده)2
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
کتیبه بر در و دیوار بستند
دل آیینهرویان را شکستند
عزای سامرا داغ مدینهست
حسنها داغدار کوچه هستند
::
ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد
دلش در آتش احساس افتاد
میان کاسهی آبش چه میدید
که یاد حضرت عباس افتاد
::
عزایش رستخیز روضهی ماست
عطش هم اشکریز روضهی ماست
امام از کودک خود آب میخواست
همین جمله گریز روضهی ماست
::
دل و جان در عزایت گریه کردند
فراوان در عزایت گریه کردند
کریم سامرایی، ای حسن جان!
کریمان در عزایت گریه کردند
✍️ میثم_مؤمنی_نژاد
.
🎙 #میرزامحمدی
#️⃣ #روضه_امام_عسکری
#️⃣ #شهادت_امام_عسکری
تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
*کسی تو سامرا به آقامون تسلیت نگفتا*
تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
*میدونی دل آدم کجا میره؟یه مرتبه یاد گودال افتادم ..."اونجام به یتیمان ابی عبدالله کسی تسلیت نگفت ..."*
زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
*معمولا فامیلا جمع میشن ، عمو،دایی، عمه و دیگر بستگان؛ نمیزارن بچه یتیم کنار پیکر پدربی تابی کنه" اما برا امام زمان ما این اتفاق نیفتاد ..." حتی کربلا هم اینجوری نبود ... اونجا عمه ی امام زمان بچه های ابی عبدالله رو سرپرستی کرد ...*
قلب باب ت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پاتا به سر یابن الحسن
طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد
تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
*آخ دلم یه جایی رفت،نگی امشب چرا داره پریشون خوانی میکنه..." به خدا دست من نیست؛دلم با این یه بیت رفت کوچه بنی هاشم*
حسین جان ...
طفل بودی پیش چشمت دست بابا بسته شد
تو نگه کردی و قنفذ ......
کودک 6 ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن
قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش
از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن
مادر؛کاش بودم تا علی را یار بودم
من جای تو بین در و دیوار بودم
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود باز ایستادی
یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا
تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن
*فرمود عقیل برو به اون کودکی که تو حجره هست ،بگو بیاد ..." اومدم دیدم یه ماه شب چهارده گوشه ی هجره مشغول عبادته" آقامون حجت ابن الحسن بود تا پیغام رو دادم سراسیمه اومد؛ سر بابا رو بغل گرفت ... تا امام عسکری اونو دید نفرمود پسرم،فرمود یا سید أَهْلَ الْبَیْتِ اسْقِنَا المَاءٍ ...." یعنی تشنمه به من آب بنوشان ..... اسْقِنَا المَاءٍ .... (آخ بمیرم ...) هر طوری بود نزاشت بابا لب تشنه از دنیا بره .... امام جوادم یه کودک 6،7 ساله بود نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ..."اما لایوم کیومک یااباعبدالله .....حسین ......بمیرم،هر چی صدا زد جماعت جگرم داره میسوزه ...."جی جوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ .....حسین ........
👇
1581519724_.mp3
7M
🎬احترام به پدر و مادر واجب است.
🎙حجت الاسلام #مرادی
به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون
مهدی او میزد،ناله به قلب خون
خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش
زنده شده داغ،جدّ پریشانش
خیزران بر لبِ حسین میزد
پیش چشمان خواهرش زینب
مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب
چشم گریان خواهرش زینب
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان
ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان
ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید
سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید
مادری در میان قربانگاه
بود و شمرِ لعین ستم ها کرد
روی سینه نشست و واویلا
خون به قلبِ علی و زهرا کرد
(وایِ من وایِ من حسین جانم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
حاج_امیر_عباسی ✍️