◾#زمزمه #نوحه
◾روضهای #فاطمیه
دنبال حیدر من میدویدم
در بینکوچه آهی کشیدم
قنفذ مرا زد با تازیانه
زانلطمههابود کانجاخمیدم
یا فاطمه یا ام ابیها
مظلومه زهرا مظلوم زهرا(۲)
من را بهکوچه از کین کشیدند
برگ و برم را از شاخه چیدند
آیات کوثر هستم به قرآن
بس ناسزا در کوچه شنیدم
با تازیانه دستم شکسته
فضه کنارم دیدم نشسته
باهرنفس جان دادم به کوچه
چون رشتههای صبرم گسسته
بیت ولا سوخت زهرا جدا سوخت
زینب جدا و مولا جدا سوخت
غلطیده در خون ششماههی من
کوثر جدا و طاها جدا سوخت
یک سوحسینم با مجتبی سوخت
یاسین قرآن با انما سوخت
دیدم میان کرببلا هم
طفل صغیری در خیمهها سوخت
در بین خیمه سقا جدا سوخت
اکبر جدا و لیلا جدا سوخت
ششماهه اصغر همراه مادر
در گاهواره چه بیصدا سوخت
حنجرجداسوخت خنجرجداسوخت
خواهر جدا و مادر جدا سوخت
در بین مقتل دیدم حسینم
باکام عطشان بی سر جدا سوخت
#مرتضی_محمودپور
.👇
.
#مرثیه
#واحد
#فاطمیه
تمام فکر و ذکرش با علی بود
به پشت در صدایش یا علی بود
چو پروانه پرش را زد به آتش
میان شهر چون تنها علی بود
علی بود و علی بود و علی بود
همه عالم ز نورش منجلی بود
ز دامان علی دستش جدا شد
دوچارهِ آتش کین از جفا شد
چو آتش شعلهور گردید آنجا
تمام هستی زهرا فدا شد
در آن لحظه که فکرش باعلی بود
همه عالم ز نورش منجلی بود
نشست در خون چو بانوی حزینه
شکسته از جفا بازو و سینه
صدا زد فضه را از بهر یاری
که محسن کشته شد از راه کینه
بگو محسن فدایی علی بود
همه عالم ز نورش منجلی بود
امامم را چو دیدم دست بستن
میان خانه اش از کینه خستن
تک و تنها به پایش ایستادم
از آن بازو و پهلویم شکستن
به لب ذکرم همه دم یا علی بود
همه عالم ز نورش منجلی بود
دو دست خویش تا بالا گرفتم
به لب ذکر علی مولا گرفتم
امامم را چو دیدم دست بسته
به روی دست جانم را گرفتم
مرام و دین من یکجاعلی بود
همه عالم ز نورش منجلی بود
#مرتضی_محمودپور ✍
.
.
#زمزمه
#نوحه_سنتی
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
#زمزمه_فاطمیه
سبک ای صفای قلب زارم
◾بنداول
بین کوچه پیش چشمان حسن از پا فتادم
صورتم را روی خاک کوچه از غربت نهادم
شکسته حرمتم
کبوده صورتم(۲)
حسن جانم حسن(۴)
◾بنددوم
راز سیلی راز کوچه مهر خاموشی به لب زد
از شرارش آتش کین بر تن من روز و شب زد
شب من سر شده
گلم پرپر شده(۲)
علی جانم علی(۴)
◾بندسوم
در میان آتش کین فضه آمد یار من شد
محسنم شد کشته آنجا فضهام غمخوار من شد
علی جان پشت در
شدم بر تو سپر(۲)
علی جانم علی(۴)
#مرتضی_محمودپور ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#فاطمیه
#بستر_بیماری
این روزها شب وسحرت طول می کشد
حتی دقیقه در نظرت طول می کشد
تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت
در پیش چشم های ترت طول می کشد
از کنج خانه تا دم در غصه می خورم
از بس که راه مختصرت طول می کشد
اینگونه پیش گر برود ای کبوترم
درمان زخم های پرت طول می کشد
با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی
از بین کوچه ها گذرت طول می کشد
بگذر از این محله که در وقت حادثه
تا مجتبی شود سپرت طول می کشد
تنگ غروب می رسی و درک می کنم
درد دل تو با پدرت طول می کشد
گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی
آرام کردن پسرت طول می کشد
گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست
افسوس ..قصه جگرت طول می کشد
تو می روی و تازه شروع غم من است
گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد
*
گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود
مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد
#شهادت_حضرت_زهرا #حضرت_زهرا
#هادی_ملک_پور ✍
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رســـم عاشقی ـ 🌼🌳𑁍༄
𑁍دعـــای فــرجـ🌼🌳𑁍༄
🌳اِلهی
🌼یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
🌳یا عالی بِحَقِّ علی
🌼یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
🌳یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🌼یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
❥︎عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان بِحقِ مولاتنا حضرَت زینب سلام الله علیها❥︎
༄❁༄🌳🌼🌳𑁍༄❁༄
🌼بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم🌼
🌳الَهِي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ
🌼 و انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ
🌳و ضَاقَتِ الأَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاء
🌼و أَنتَ المُستَعَانُ وَ إِلَيكَ المُشتَكَى
🌳و عَلَيكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌳 أولِيالأَمرِالَّذِينَفَرَضتَعَلَينَا طَاعَتَهُم
🌼و عَرَّفتَنَا بِذَلِكَ مَنزِلَتَهُم
🌳 ففَرِّج عَنَّا بِحَقِّهِم فَرَجا عَاجِلا
🌼 قرِيبا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ
🌳 يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّد
🌼 اكفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ
🌳 و انصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
🌼 يا مَولانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
🌳الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ
🌼 أدرِكنِي أَدرِكنِي أَدرِكنِي
🌳السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
🌼 العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ
🌳 يا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ بحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
الطَّاهِرِينَ
*༄❁༄🌳🌼🌳𑁍༄❁༄*
نماهنگ اولین کربلا - کربلایی مهدی رعنایی.mp3
4.7M
دلم میخواد به اولین کرببلام برگردم
الهی قربونت برم من اگه قابل باشم
آدم خبر نداره دیگه حتی از فرداشم
یه اربعین میام ولی یه سال توی رویاشم
لحظه دیدار پای ضریح دراومد اشکم
معلوم بود از این اشکام تو آغوشتم کم کم
#حسینجانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنهای
✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلباران پیکر شهید پرویننژاد توسط کادر درمان
🔹اعضای بدن سرگرد پاسدار سعید پرویننژاد، کادر تیپ نیروی مخصوص ۳۳ المهدی(عج) که روز جمعه ۱۸ آبان ماه در درگیری با تروریستهای جیش الظلم در راسک از ناحیه سر مجروح شده بود، پس از تایید مرگ مغزی در بیمارستان زاهدان، برای نجات جان بیماران نیازمند پیوند اعضا اهدا شد.
🥀⃟•✍️کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے جایز است
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
.
#زبانحال_مولا
پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی
کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی
چاهها آرامش من را تمنّا می کنند
نخلها تنهایی من را تماشا می کنند
هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر
شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر
کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم
از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق میکنم
آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است
چشم کمسویت دوباره راه را گم کرده است
پُشت چادر چهرهی خورشید را مخفی مکن
ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن
ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی
چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی
قامت مانند سروت این اواخر دال شد
این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد
پر نداری که..، سبکبالی نمی آید به تو !
سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو !
مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا
لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا
ول کن این دستاس را ، آئینهگردان علی!
از تنور گرم دوری کنی ، تو را جانِ علی
درس سختی را علی از رنج تو آموخته
طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته
دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟!
فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست
صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد
چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد
شیشهی عمر علی بین در و دیوار رفت
فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت
از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت
دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت
بعدِ کوچه هیچکس مانند من کمرو نشد
دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد
گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش
کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش
باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم
می شود قدری بمانی ، التماست می کنم
زود از پیش علیجانت نرو ، جان حسین
رحم کن بر خشکی لبهای عطشان حسین
تشنهای که بی صفتها منع آبش می کنند
آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند
دور این بیکس به غیر از لشکر ابلیس نیست
پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست
راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند
سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بردیا_محمدی ✍
.
.
#محاوره_ای
#فولکلور
#زبانحال_مولا
کسی مثل علی مظلوم نمیشه
دل شوهر تو آروم نمیشه
تو نگیر نگات و از من لا اقل
من میخوام نگات کنم روم نمیشه
روزگار علی رو سیاه نکن
بچه هاتو دیگه بی پناه نکن
فاطمه خدا نخواست مادر بشی
اینجوری میخ در و نگاه نکن
بخدا این همه آزار بسمه
دیدن خونِ رو مسمار بسمه
برای دق دادن علی یه عمر
ذولفقار روی دیوار بسمه
تو که زهرا نفست بندِ به من
تو که قول دادی از آینده به من
یه طرف قنفذ و میبینی خوشه؟
یه طرف مغیره میخنده به من
قربون خستگیات خسته ترین
من و غصه ی تو کرد خونه نشین
بخدا زود صورت تو خوب میشه
اینهمه خودت رو تو آینه نبین
خونه رو غرق عزا نکن نرو
خون به قلب بچه ها نکن نرو
بچه های قد و نیم قد و ببین
من و دست تنها رها نکن نرو
خونمون و رو سرم خراب نکن
سلام علی رو بی جواب نکن
زیر لب اینهمه لالایی نخون
بسه زهرا دلمون و آب نکن
شنیدم یه مرد بد مست زده بود
پشت هم سیلی پیوست زده بود
بی طهارت بی وضو آخه بگو
کی به قرآن علی دست زده بود؟
ساحل خونه رو جز و مد زده
تورو انگاری یه نابلد زده
تو تموم بخت و اقبال منی
بگو کی به بخت من لگد زده
ماه من اسیر ابر تیره شد
چه بلایی سهم این عشیره شد
تو که آب مهریته من بمیرم
که وضو گرفتنت جبیره شد
چه کسایی زخمت و نمک زدن
تو رو با بهانه ی فدک زدن
داغم و یه مرد میدونه یعنی چی
تو محله زنم و کتک زدن
از هجوم یکسره بدم میاد
از صف چهل نفره بدم میاد
خوش بودم عجب دری ساخته علی
دیگه از هر چی درِ بدم میاد
عطر تو هنوز تو آغوش منه
هنوزم صدات توی گوش منه
یادته جای سرت رو شونهم و؟
حالا تابوته که رو دوش منه
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#سید_صادق_رمضانیان✍
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
دلداده بودی
دل را به تصمیم امامت داده بودی
زهرای اطهر
الگوی عفت بر زنان ، آزاده بودی
بخشنده بودی
حتی عروسی خودت هم ساده بودی
الجار گفتی
هر دم دعاگو بر سر سجاده بودی
با تو چه کردند
با اینکه ای مادر ، پیمبرزاده بودی
ای جان حیدر
اصلا برای سوختن آماده بودی
هفت آسمان سوخت
وقتی میان شعله ها افتاده بودی
#شهادت_حضرت_زهرا
#امیر_فرخنده ✍
.............
#غزال
.
.
#کوچه_بنی_هاشم
#فاطمیه
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#حضرت_زهرا
#محمدحسن_بیات_لو ✍
.
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان
اختصاص به شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزمان را آغاز میکنیم با نام و یاد شهید والا مقام
○محمدحسن طوسی○
✍دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موّقت، قافله مرگ فرا خواهید رسید و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بسوی او بازگشت،
آنچه را خداوند تقدیر مینماید ڪسی قادر به آن نخواهد بود خداوند دقیقه و ثانیهای مرگ ڪسی را به تأخیر نمیاندازد پس چه بهتر ڪه انسان زندگیاش را در مسیر طاعت الهی و در جهت ڪسب رضایت خداوند قرار دهد و همواره به یاد او باشد.
#شهید_محمدحسن_طوسی
🥀⃟•✍ صلوات به نیت سلامتے و تعجیل در فرج مولے
👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉
#قدس_باب_الشهدا
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🕊🌷🕊🌷
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری، شهید آوینی؛ رادیو آوینی درفضای مجازی(شهرستان فلاورجان)
وصیت و خاطرات و اطلس نامه های شهدا
گویندگی: زینب رضایی
روابط عمومی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
4_6010295290341360314.mp3
89.7K
#صلوات_اول_مجلس
#روضه_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه بمناسبت شهادت جانگداز و مظلومانه بی بی دو عالم صدیقه کبری انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
.👇
4_6010295290341360315.mp3
248.1K
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#نمونه_شروع_روضه
✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صلوات خاصه👇
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ
فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ اَحِبّآئِكَ وَ اَصْفِيآئِكَ
الَّتِى انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمينَ
🔸 ترجمه:
خدايا درود فرست بر صديقه <طاهره>
فاطمه آن بانوى پاكيزه
محبوب دوست و پيامبرت
و مادر دوستان و برگزيدگانت
آن بانويى كه او را برگزيدى و فضيلت و برتريش دادى بر زنان جهانيان
👇
.
#فاطمیه #امام_زمان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها ۱
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام ۱
🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد
🔸باران اشک های مکرر، شروع شد
آجرک الله...
یا بن الحسن... آقا...
بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه...
شروع شد...
🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان
🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد
آقا منو ببخشید...
مصیبت مادرتون زهرای مرضیه...
از آنجایی شروع شد که...
هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده...
یه عده نامرد...
ریختند درب خانه امیرالمومنین...
🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد
یوسف فاطمه...
امام زمان...
🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت
🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
بمیرم برات مادر...
زهرای مرضیه اومد پشت در...
فرمود حیا نمیکنی نانجیب...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
یک نفر صدا زد...
ای نانجیب...
مگه نمیدونی...
این خونه...
خونه پیغمبره...
این ها هم...بچه های پیغمبرند...
اِنَّ فیها فاطِمَه
زهرای مرضیه داخل این خونه است...
نانجیب مگه نمیشنوی...
صدای دختر پیغمبره...
هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره...
اما اون بی حیا اعتنا نکرد...
صدا زد...
وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ
بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم
(منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233)
اگرچه دختر پیغمبر باشه...
خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
خدایا همه جا رسمه...
هر کی بابا از دست میده...
مردم براش دسته گل می برند...
اما مدینه بجای دسته گل...
نانجیب اشاره کرد...
هیزم ها رو بیارید...
خونه رو آتیش بزنید...
ای وای... ای وای...
مردم مدینه دارند نگاه میکنند...
یدفعه ببینند...
شعله های آتش بلند شد...
🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت
🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
یا صاحب الزمان...
منو ببخشید آقا...
مادرتون زهرا پشت در ایستاده...
نميذاره این نامردها وارد بشن...
امانانجیب حیا نکرد...
آنچنان با لگد به این در زد...
صدای ناله مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
بابا یا رسول الله ببین...
با دخترت چه کردند...
پهلوم رو شکستند...
🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات
🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد
سادات منو ببخشید...
همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ
فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست
🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود
🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن
🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود
یا صاحب الزمان...
اگر اینجا محسن شش ماهه رو..
بین در دیوار کشتند...
کربلا هم یک شش ماهه ای رو...
روی دستهای باباش پرپر کردند...
آماده ای بگم یا نه...
ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش...
داره روی دستهاش جان میده...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
گوش تا گوش علی رو دریدند...
🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را
🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را
🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی
🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را
علی اصغرم...
یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم..
من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم...
حالا جواب مادرت رو چی بگم...
پاشو ببین مادرت منتظره...
چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم...
هر کجا نشستی ناله بزن...
ای غریب حسین...
🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را
🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#روضه_حضرت_زهرا
👇