eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. و روضه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی میرداماد_سال97 "اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَه،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه" کیستی تو بهشتِ بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطـره و تـو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادرِ مایی مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل لیلةُ القدرِ حق‌تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مَقامت ز وَهم‌ها برتر قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر مدح تو بر لبِ رسولِ خدا ذکر نابی ا‌ست از دُعا برتر رتبه ی توست از زنانِ بهشت به خداوندیِ خدا برتر جز محمد که دست‌بوسِ تو بود تویی از کلِّ انبیا برتر حجره‌ات کعبه ی دلِ حیدر بیتت از بیت کِبریا برتر (پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...) دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...* خانه ای روشن از کلامُ الله سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه ______ ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت ای رسولِ خدا ثنا گویت سورۀ نور، خطِ پیشانی لیلۀ قدر، تارِ گیسویت شبِ معراج مصطفی می دید باغِ جنت پُر است از بویت روحِ بینِ دو پهلویِ احمد! به چه جرمی شکست پهلویت؟ گر جسارت نبود می‌گفتم هُرمِ آتش چه کرد با رویت *حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...* از علی‌دوستی نشان مانده هم به رخسار هم به بازویت *این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟ چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم... اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟ بی بی فرمود:می دونم بلال،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ... رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو... یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...* بابا! دخترت از دنیا بُریده بِدونِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد یه بی حیا بهم لگد زد *مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...* فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم *به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا...*
Mehdi Mirdamad - Ayame Fatemieh 97 (06).mp3
7.66M
#مدح_و_توسل و روضه #اذان_بلال ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی #میرداماد _سال97
. و روضه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی میرداماد_سال97 "اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَه،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه" کیستی تو بهشتِ بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطـره و تـو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادرِ مایی مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل لیلةُ القدرِ حق‌تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مَقامت ز وَهم‌ها برتر قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر مدح تو بر لبِ رسولِ خدا ذکر نابی ا‌ست از دُعا برتر رتبه ی توست از زنانِ بهشت به خداوندیِ خدا برتر جز محمد که دست‌بوسِ تو بود تویی از کلِّ انبیا برتر حجره‌ات کعبه ی دلِ حیدر بیتت از بیت کِبریا برتر (پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...) دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...* خانه ای روشن از کلامُ الله سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه ______ ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت ای رسولِ خدا ثنا گویت سورۀ نور، خطِ پیشانی لیلۀ قدر، تارِ گیسویت شبِ معراج مصطفی می دید باغِ جنت پُر است از بویت روحِ بینِ دو پهلویِ احمد! به چه جرمی شکست پهلویت؟ گر جسارت نبود می‌گفتم هُرمِ آتش چه کرد با رویت *حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...* از علی‌دوستی نشان مانده هم به رخسار هم به بازویت *این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟ چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم... اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟ بی بی فرمود:می دونم بلال،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ... رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو... یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...* بابا! دخترت از دنیا بُریده بِدونِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد یه بی حیا بهم لگد زد *مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...* فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم *به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا...*
Mehdi Mirdamad - Ayame Fatemieh 97 (06).mp3
7.66M
و روضه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی _سال97
. سلام الله علیها خورشید لطف و مِهر و وفایی تو قُرّةُ العَینِ المُصطفایی، خَیرُ النّسایی ای نور هدایت یار ولایت جانم فدایت یا زهرا یا زهرا... یاس پبمبر، گشتی تو نیلی در راه اسلام، خوردی تو سیلی، خوردی تو سیلی ای نورِ دو دیده قامت خمیده شدی شهیده یا زهرا یا زهرا... ✍ ...................... . نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ در و دیوار/ حضرت محسن/ هجوم به بیت وحی شد بین دیوار و در خدایا محسن شهید و شهیده زهرا، آه و واویلا ای در غم نشسته شدی دلخسته پهلو شکسته یا زهرا یا زهرا... فضّه ببین حالِ مُضطرم را دشمن شکسته بال و پرم را، رکنِ حرم را خصمِ ربّ صَمد از جفا میزد با ضربِ لگد آه، آه و واویلا... ✍ ...................... . نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ بستر ای بستری یار من یا زهرا تنها طرفدار من یا زهرا، زهرا یا زهرا ای در بین بستر دلخون و مُضطر لاله ی پرپر یا زهرا یا زهرا... ای بر روی خاک غم نشسته خواندی نماز خود را نشسته، پهلو شکسته دل پر ماتمِ تو می کُشَد مرا آخر غمِ تو یا زهرا یا زهرا... .................... .. نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب حبشی بر مأذنه کن مرثیه خوانی مؤذّنِ ما بگو اذانی، بگو اذانی آه دل بی شکیب است بگو به عالَم علی غریب است آه آه و واویلا... بگو رَهَم شد در کوچه بسته پهلوی من با لگد شکسته، دلخون و خسته این غم بی طبیب است بگو به عالَم علی غریب است آه آه و واویلا... ✍ .................. . حضرت زهرا سلام الله علیها / با قامت خم، با چشم گریان مرثیه خوانم در بیت الاحزان، زار و پریشان وا مصیبت از این ظُلمِ تَحمیلی آتش و سیلی آه آه و واویلا... شد بیت الاحزان ویران زِ کینه رَوَم اُحد هر روز از مدینه، با سوز سینه گویم ای عمو جان زهرای تو شد قامتش کمان آه آه و واویلا... .................... نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها علی به آه و شور و نوایی شب شهادت دارد نوایی، دارد نوایی ای احمد خِصالم جان پیغمبر بِنما حلالم آه آه واویلا... ساقه شکسته، ای یاسِ نیلی بخاطر من خوردی تو سیلی، خوردی تو سیلی آه، می رَوی چه زود با قدّ خم و با روی کبود آه آه و واویلا... ......................... . سلام الله علیها روز شهادت دارم به لب آه سَرَت سلامت، یا حُجّةَ الله، بقیة الله ای فرزند حیدر شدی عزادار از غم مادر آه آه و واویلا... شد مادر تو نقش زمین و علیِ مظلوم خانه نشین و، خانه نشین کینه ی تحمیلی تازیانه و غلاف و سیلی آه آه و واویلا... .............. نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها/ امیرالمؤمنین علیه السلام شامِ غریبان رِزقم بُکا شد دل غصه دارِ خیرالنساء شد، خیرالنساء شد ای ماهِ یگانه غسل و تشییعت شده شبانه یا فاطمه جانم... ای نور چَشمم طاقت ندارم لحد به روی جسمت گذارم، جان می سپارم ای نور سُجودم بود و نبودم یاس کبودم یا فاطمه جانم... 👇