eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا جواد الآئمه(ع) . یک جوان غریب و یک شهری که ز پیر و جوان مقابل اوست مَحرم هرکسی همسرش است همسر این جوان ، قاتل اوست . سینه ات را ز داغ خون کردند جگرت را به زهر پاشیدند ناله از زجر زهر میکردی به تو اما چقدر خندیدند . آنقدر زهر ، زهر خود را ریخت که به جسمت دگر توان نرسد پشت در هلهله بپا شده بود که صدایت به این و آن نرسد . اِی بهار رضا ،خزان شده ای تو کجا و نشانه ی پیری؟ وسط حجره ی غریبی خود داری انگار روضه میگیری . روضه ای از جفای همسر خود از غم غربتت سخن داری هِی به یاد مدینه می افتی زیر لب ذکر یا حسن داری . از لبت ، پاره پاره ی جگرت لخته لخته بر آستین میریخت پیش لبهای تشنه از عطشت کاسه ی آب بر زمین میریخت . پیکرت را کشان کشان تا بام میبرند ، آه ، میروی از حال یادت افتاد روضه ای دیگر سر گودال تا ته گودال . پیکر تو سه روز بر روی بام این خودش ماجرای درد و غم است باز باقیست جای شکرش که رویِ این بام ، ریگ داغ کم است . خواهر و مادرت که لازم نیست به تنِ بی سرِ تو سر بزنند یا ببینند عده ای با تیغ زخم بر روی زخمِ تر بزنند . سَرِ آخر کفن نصیبت شد تنِ تو بی کفن نمی ماند نانجیبی بر رویِ جسمت اسبِ با نعل نو نمیراند ....................................................... .
. روز را شب می کنم با درد بی بال و پری هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر روزگار عاشقی یعنی همین در به دری گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری یا ولی الله، کارم لنگ گوشه چشم توست رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری... تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم چشم من هر بار می افتد به معجر، روسری پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت حنجرت را ریش ریشش کرد آخر خنجری نعل تازه ساختند و بر تنِ تو تاختند پشت و رویت را یکی کردند از خیره سری مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد برد همراه خودش انگشت را انگشتری بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند ساربان آهسته تر داری مگر سر مى برى زجرهای زجر این ضرب المثل را باب کرد: صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری”  گروه یا مظلوم ✍ .