#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
بغض ها در سینه اما فرصت فریاد نیست
روضه خواندن در کنار این حرم آزاد نیست
باد مویم را پریشان میکند مانند آن_
_پرچمی که روی گنبد در مسیر باد نیست
اشکهایم راه سقاخانه را گم کرده اند
حاجتی دارم ولیکن پنجره فولاد نیست
چند گنبد در کنار چند تا ایوان طلا
مطمئناً تا نباشد قلب زهرا شاد نیست
مادری در لابه لای خاک گندم ریخته
پس کبوتر هست گرچه صحن گوهرشاد نیست
غیر پرواز کبوترهای غمگین در حرم
سایه بانی بر مزار حضرت سجاد نیست
حک شده بر سینه ی ما "نَحْنُ اَبْناء الْحَسَن"
بین ما جز عاشق و مجنون مادرزاد نیست
می نویسم آرزویم را به روی خاکها
خانه ات آباد، ای که خانه ات آباد نیست...
📝📝📝📝📝📝
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند
کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمد کنار قبر آقایش نشست
با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است
خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...
ازهمین ها را برای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود
ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد
تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو
دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد
بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود
گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند
واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن
پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع
ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که با دستان پر مهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...
تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد
"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
از همان شب که علی تابوت را برشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
🔸
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریههای بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفتهها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان…
…به خدا زود میروم نزنید
زائری داد زد که نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینهها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
کاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی که این چنین خاکی است
رشک پروانههای افلاکی است
در هوایش ستاره میسوزد
سینه با هر نظاره میسوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره میسوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره میسوزد
این حرم مثل چادر زهراست
که در اینجا دوباره میسوزد
این حرم مثل خیمهی زینب
که در اوج شراره میسوزد
سالها بعد قدری آن سوتر
چند قرآن پاره میسوزد
☀️☀️☀️☀️☀️☀️
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
در ابتدای شب بی سر و صدای بقیع
چه خلوتی ست نظر کن به جای جای بقیع
و آیه آیه ی غربت به دست جبرائیل
به خاک میرسد از عرش در حرای بقیع
نه بارگاه و نه حتی حیاط دلبازی
که هر سرش بشود مروه و صفای بقیع
نه زائری که مفاتیح دست او باشد
نه السلام علیکی پس از دعای بقیع
نه خادمی که پرش را به زائران بکشد
نه یک بلال که گوید اذان برای بقیع
نه یک ضریح برای کریم آل عبا
که صد دخیل ببندد به آن گدای بقیع
کبوتری که نشسته به یاد یک چادر
به روی خاک به جای مناره های بقیع
ولی همیشه همینطور هم نخواهد ماند
-قسم به صاحب این خاک - ماجرای بقیع
و بعد از آن چقدر این حرم تماشاییست
چه گنبدی بشود گنبد طلای بقیع
چه نام خوب و برازنده ای عجب جایی
کنار چار حرم؛ میهمان سرای بقیع
بقیع و سوریه فرقی نمی کند، شیعه
فدای خاک دمشق است و جان فدای بقیع
🌴🌴🌴🌴🌴
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@sher
بوی خاک است و بوی گرد و غبار
از مزار بقیع می آید
روضه خوانیه حضرت زهراست
از کنار بقیع می آید
نه ضریح و نه گنبد و نه رواق
پس کجا رفته احترام ، خدا ؟
سنگ ریزه کنار مشتی خاک
شده قبر چهار امام ، خدا
اهل بیت علی قسمتشان
غربت و بی کسی و تنهائیست
قلب ما از تبار عباس است
عاشقانه ، تپنده ، زهراییست
حضرت فاطمه است مادر ما
نوکریَش مدال سینه شده
مثل شب های جمعه کرببلا
یک شبی هم شب مدینه شده
با ظهور امام ما مهدی
دیگر آل سعود میمیرد
طرح صحن و سرای آنجارا
خود اقا به دست میگیرد
میرسد که برایتان حرمی
با دوصد شور و شین میسازیم
و برای رواق و صحن حسن
درب باب الحسین میسازیم
در کنار مزار ام بنین
مشک و دست و علم به پا بشود
و بخوانیم روضه ای را که
دست سقا ز تن جدا بشود
تیر در چشم و مشک هم پاره
صورتش را فقط تکان میداد
دید با چشم دیگرش عباس
حرمله خیمه را نشان میداد
🔸شاعر:
#محمود_ناظمی
.
#تخریب_بقیع
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند
کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمد کنار قبر آقایش نشست
با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است
خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...
ازهمین ها را برای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود
ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد
تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو
دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد
بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود
گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند
واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن
پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع
ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که با دستان پر مهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...
تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد
"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
از همان شب که علی تابوت را برشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
🔸شاعر:
#مهدی_نظری
.
.
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند
کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند
زائری آمد کنار قبر آقایش نشست
با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند
خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است
خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند
تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...
ازهمین ها را برای کربلا برداشتند
خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود
ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند
آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد
تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند
یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو
دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!
خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد
بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد
آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود
گنبد و گلدسته های باصفایی می شود
این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن
هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود
پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند
واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود
نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت
نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود
گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن
پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود!
حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع
ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود
می رسد روزی که با دستان پر مهر شما
از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود
آخرش من مطمئنم این گره وا می شود
این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود
هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...
تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد
سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی
هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد
"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"
بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد
از همان شب که علی تابوت را برشانه برد
زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد
بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان
هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد
زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها
مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد
سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت
هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد
هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید
هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد
#مهدی_نظری✍
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
#تخریب_بقیع
.