eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. قم کجا؛کوفه کجا؛شام کجا گل کجا؛سنگ روی بام کجا دست برسینه همه شاخهء گل آوردند ذکر تکبیرکجا؛طعنه و دشنام کجا *********** مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند دسته دسته لاله ی پرپر به دورت ریختند با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند گریه کن های مصیبت های عمه زینب اند . با مهر تو خورشید درخشان هستم شبها پی نور ماه تابان هستم عمریست که من به یاد بین الحرمین آواره ی در قم وَ خراسان هستم .
. . (پیشنهاد برای اجرا در ) وا کرده ام به روی تو چشم ضمیر را سر در گمم چگونه بیابم مسیر را با بالهای بسته دعا مستجاب نیست باید به نغمه سر بدهم یا مجیر را من آمدم که سر به دل خسته ات زنم بیرون نکن ز خانه‌ی خود این حقیر را دیگر به تنگ آمده ام خودخوری بس است آزاد کن ز کنج قفس این اسیر را چشم مسلحی که ندارم ببینمت ابری گرفته تابش ماه منیر را با این بهانه که پرِ پرواز کوچک است با بال عشق میبرم اجر کثیر را دیگر سکوت جایز و عزلت مجاز نیست تکبیرها مدد برسانید امیر را .
. ،،هست،، در شهر نگاری که دل از ما ببرد نه دل ما که دل حضرت زهرا س ببرد در زمینی که خدا داشت خدایی میکرد دل من بر سر سجاده گدایی میکرد شب میلاد جوادت گل شعرم بشکفت ،،سینه از آتش دل در غم جانانه،، نهفت نور چشمان مدینه که به دل سوسو کرد وقت آن بود و خدا وعده ی خود را رو کرد ماه میرفت به آلاله ی شب سر بزند نور آمد به همین بیت سحر در بزند ،،دهه ی ماه رجب،، نیمه شبش مهتابی ست قلب مادر پدری غرق تب بی تابی ست آنچه بالاست در عالم به خدا پرچم توست ،،شادی مجلسیان در قدم مقدم توست،، رحمت ناب الهی به پدر نازل شد عشق بوسید گلش را و غمش کامل شد کلّ هستی گل هستی که به دستش می داد نام او گشت جوادبن کرم ، جود ،،جواد،، قرّه العین ،،رضا،، راهی دنیا شده است غنچه ی باغ ،،حبیبه،، چه شکوفا شده است تا جواد است بخواه از کرمش هرچه که هست ،،ناامید از در رحمت نشو ای باده پرست سحری بود و رضا مست گل رخسارش که جواد آمد و شد پر برکت بازارش آسمان باغ گلش را به ،،رضا،، می بخشید نقل رحمت ز دل عرش، زمین می پاچید هشتمین پیک زدم تا به فغان آمده ام ،،زیر شمشیر غمش رقص کنان آمده ام،، ۸ من در گروِ ۹ شده در شعر آباد هشت من هست رضا جان نُه من هست جواد چتر احسان به سر عالم و آدم وا شد ابر عشق آمد و باران زد و گل پیدا شد قرعه ی ،،جود و سخا،، هر سحر و شام افتاد ،،این گدا بین که چه شایسته ی انعام افتاد،، از ازل گر دل من بر تو ارادت دارد دست بر دامن پر مهر جوادت دارد ،،خیزران،، یافت مقامی که شود مادر تو چو کبوتر بشود بال و پرش بر سر تو نهمین اختر ماه نبوی آمده ای دهم ماه رجب ساقی این میکده ای ثمر باغ رضا نوگل این باغ شده شربت و شهد و شکر هدیه ی آفاق شده منکه در وصف تو اینگونه مهیّج شده ام بخدا شیفته ی ،،باب الحوایج،، شده ام پرقنداقه تو بسته شده بر مویم که حدیث کرم و بخشش تو میگویم مردم شهر مدینه همگی خوشحالند شب میلاد جوادت به جهان می بالند پرِ پروانگی ات را بده من هم بپرم عطر ریحانگی ات ، قسمت من کن بخرم مزرع سبز فلک ، غنچه ی رویت کم داشت تا میاندار شدی هیئت ما دم برداشت دم من هست رضا باز دمش هست جواد ،،لبم از بوسه ربایان بر و دوشش باد،، ما که بر دامن تو دست عنایت داریم روز محشر به خدا چشم شفاعت داریم میکنم ختم سخن عشق رضا باز آمد ،،هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد،، شب میلاد شما کاش که نرگس ،،عج،، آید با ظهورش همه جا نور به مجلس آید سر داعش همه جا در همه دنیا بکنیم پرچم صلح، سرِ قله عالم بزنیم دست در حلقه ی آن زلف نه که خواهش ماست ،،مشکل عشق نه در حوصله ی دانش ماست،، ✍ 👉 🔹 🔹 .
. اسرار جهان کرد به گوشم پندی با تکنولوژی اگر چه تو خرسندی آموخت به آدمی ،،کرونا،، این را : مغرور نباش چون به مویی بندی ✍ 👉 .
. 🙏 ۱۳ 🍃 هستیم دخیل پنجره فولادت داریم به این حریم از بس عادت در سیزدهِ بهار باز آمده ام دل را بزنم گِره به گوهر شادت ✍ 👉 .
. منکه هر روز مست و دیوانه کج شدم هی به راه میخانه مثل شمعی کنار پروانه سوختم در فراق ریحانه پای هر دار یاعلی گفتم صدو ده بار یاعلی گفتم بی علی در عذاب افتادم هو زدم در شراب افتادم باز در پیچ و تاب افتادم در گناه و ثواب افتادم سر نمودم بلند فهمیدم خویش را زایر نجف دیدم از می و ساغر و سبو گفتم غرق حق گشتم و ازو گفتم مست گشتم که ذکر هو گفتم در خفا و به روبرو گفتم: زنده هستم فقط به نام علی او امام است و من غلام علی روز و شب را که با خداست علی در یم عشق ناخداست علی بشر است او یا خداست علی دو قدم مانده تا خداست علی عقل حیران شده ست در ذاتش عشق اما نموده اثباتش شده تزریق در وجودم علی ذکر سرمستی و سجودم علی در تجارت تمام سودم علی شاه بیت هر سرودم علی ای قسیم بهشت از دوزخ دست ما را بگیر در برزخ با علی میشود ولایت داشت چشمهایی پر از حقیقت داشت دستهایی پر از اجابت داشت بین این فتنه ها بصیرت داشت عمروعاصان ببین زیاد شدند و ،،زیادها،، چقدر شاد شدند طرح این دشمنان فروپاشیست قصد داعش جنون و اوباشیست جنگ و خونریزی است و پرخاشیست مرگ بر صهیونیست ،بر فاشیست حرف شیعه هنوز یک کلمه ست کل ایران مدافع حرم است
. حسنی آمده یک پیر عاشق از حجاز ساکن ری گشته و مهمان نواز گرچه از شهر خودش تبعید شد از ولی اش مورد تایید شد بوی گندم میدهد دستان او اهل ایرانیم و از مستان او نزد ما او از ره دور آمده از مدینه هاله نور آمده کربلای شهر تهران مرقدش شرمسار هستم ز لطف بی حدش ذکر هر صبح و شب او فاطمه ست بر لبانش ذکر حیدر زمزمه ست صد ملک بر قبر او سر میزند در مزارش عطر گل پر میزند راه عشقش را ز جان طی میکنم گاه دل را زائر ری میکنم راه او راه حسین بن علی ست روح و جانش از عبادت منجلی ست دست ما را رد نکن از این حریم سیدی یا حضرت عبدالعظیم شمعم و خواهم شوم پروانه ات دست خالی آمدم بر خانه ات در حریمت تا که مهمان میشوم در حضورت غرق باران میشوم قبله اهل تولا گشته ای رود هستی وصل دریا گشته ای یار هادی هستی و در بند عشق حر آزاده تویی فرزند عشق در دل من غربت کرببلاست سرمه ام از تربت کرببلاست مسلمیه مرقدت در شور و شین باصفا میگردد از ذکر حسین دسته های سینه زن مهمان تو ریزه خوار سفره احسان تو هر زمان که زائر کویت شوم من قتیل تیغ ابرویت شوم زائران کربلایت ای کریم ندبه ها دارند در عبدالعظیم زخمی هجرانم و پر بسته ام به دعاهای سحر وابسته ام تو ضریحت دلربایی میکند سینه ها را کربلایی میکند ایکه از چشم خمارت شاعرم زائرم من زایرم من زایرم زائرت را گوشه ای ماوا بده در حریم صحن قلبت جا بده حتم دارم که متاعم میخری در قیامت نزد خوبان میبری من متاعم اشک چشمانم بود انتظار شام هجرانم بود اشک چشمم را خریدارش تویی منتظر در راه را یارش تویی پس بیا شام فراقم کن سحر این دل آلوده ما را بخر ما همه در پرتو نور تو ییم دار برپا کن که منصور توییم گر ز وصفت شعر املا میکنم ذره ای از کوه انشا میکنم می سرودم شعر تو با چشم خیس نام من را از محبانت نویس بهر این آلوده دامان کن کرم سایه لطفت نگیری از سرم ✍ .
. پیداست از تالّم و عمق تاخّرم کرببلا نرفته ام و غصه می خورم از کربلا که دل ببُرم باز راحت است از تو چگونه ای همه هستیم دل بُرم باشد قبول نوکر خوب تو نیستم حق با تو بود آینه ای پر تکدرم قلب تو را به خاطر دنیا شکسته ام کوچک شوم به چشم تو با این تکبرم اما به روضه های تو آورده ام پناه عاشق ترین پرنده که اهل تظاهرم گاهی میان روضه تو را خواب دیده ام از تو جدام کرده ولی این تفاخرم مادر مرا به سوی تو تشویق می کند عمری دخیل گوشه ی آن کهنه چادرم من با خیال کرببلا زنده ام هنوز هرگز نمی رود حرمت از تصورم ✍ .
. ارواحنا_فداه (پیشنهاد برای اجرا در ) وا کرده ام به روی تو چشم ضمیر را سر در گمم چگونه بیابم مسیر را با بالهای بسته دعا مستجاب نیست باید به نغمه سر بدهم یا مجیر را من آمدم که سر به دل خسته ات زنم بیرون نکن ز خانه‌ی خود این حقیر را دیگر به تنگ آمده ام خودخوری بس است آزاد کن ز کنج قفس این اسیر را چشم مسلحی که ندارم ببینمت ابری گرفته تابش ماه منیر را با این بهانه که پرِ پرواز کوچک است با بال عشق میبرم اجر کثیر را دیگر سکوت جایز و عزلت مجاز نیست تکبیرها مدد برسانید امیر را ✍ .
. برای دانش آموز شهید حمله تروریستی باغ دل ما سرو و صنوبر دارد چون شیر هوای فتح خیبر دارد از نسل ،،حسین،، های ،،فهمیده،، هنوز صد اصغر و صد قاسم و اکبر دارد .
. شاعر ✍ درّ و الماس و گوهر شیره ی جانت بودند شمع و پروانه و گل ها نگرانت بودند ادب و فضل، تو را نقش زبانت بودند ،خوب بود این دم آخر پسرانت بودند شرزه شیران جگر دار جوانت بودند، ورنه از شدت داغش کمرت خم می شد بشنوی داغ پسر را به خدا بد حالی ست گل تو چیده شود دُورِ تو بینی خالي ست خیمه چون مشک ، عطش دارد و بد احوالی ست ،این زمین‌گیر شدن علت خونین بالی ست سرِ بالین تو جای پسرانت خالي ست، شعله ها بر جگر عالم و آدم می شد عشق، سر می زند و از تو دعا می خواهد سرزده می رسد از راه ، تو را می خواهد به خضاب آمده و خون حنا می خواهد ،گفتن از بی کسی ات حال بکا می خواهد مادر داغ جوان دیده عصا می خواهد، بی وجود تو دو چشمش پرِ شبنم می شد دامنت عطر مزار شهدا می گیرد از غم ۴ گل تو دل ما می گیرد هم دل حضرت زهرا و خدا می گیرد ،چه بگویم که از این بغض، صدا می گیرد چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد، طاقت شانه ی ما از غم تو کم می شد اشک صدها ملک از دیده ی نم می ریزد روضه ات خوانده و غم خاک سرم می ریزد نشو آشفته دل اهل حرم می ریزد ،گفتنش نیز به جان ، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر زود به هم می ریزد، مردمش مویه کنان چشمه ی زمزم می شد گیسو آشفته کن از غربت و از آه بگو بین هر مرثیه، عباس، تو گه گاه بگو مثل حیدر غم خود را به دل چاه بگو ،مادر این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر و دلخواه بگو، کربلا غرق عزاداری و ماتم می شد ما رسیدیم که در دُور و برت گریه کنیم راه ده تا به عزای پسرت گریه کنیم کوچه وا کرده و با چشم ترت گریه کنیم ،روضه ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دل سیر برای قمرت گریه کنیم، اشک در سینه زدن هاست که مرهم می شد دل شیعه به خدا از غم این ماتم سوخت در حسینیه به حال دل تو پرچم سوخت شبنم و نسترن ، آلاله با مریم سوخت ،مادر آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت پای این روضه شنیدم دل مروان هم سوخت، نه دل ما که دل فاطمه هم غم می شد به استقبال شعر جناب .
. لطف شما رسیده به ما از قدیم ها عمریست می وزم پیِ تو با نسیم ها پر می کشد به خلوت من یاد روی تو وقت ،،سحر،، به بال و پر یاکریم ها روزی خور تواند گدایان و شاه ها حتی نشسته اند به خوانت کریم ها حوّا و سیب وسوسه، آدم ، گناه، عشق باید پناه برد به او از رجیم ها غرق گناه هستم و دلخوش به رحمتت یعنی امید هست به لطف رحیم ها بی تو سیاهپوش شده شهر داغدار دستت چو نیست بر سر و روی یتیم ها ✍ .