eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
.   علیه‌السلام ای نبی‌طلعت، ای علی‌مرآت! وی حسن‌خصلت، ای حسین‌صفات! ملكوتی‌جمال هستی و هست، در جبین تو جلوۀ مَلَكات مادرت فاطمه‌ست، اُمّ بنین خواهرت زینب است، خیر بنات عشق از جلوۀ تو شد مبهوت عقل از آفرینشت شد مات من و وصف کمال تو؟ حاشا من و شرح جلال تو؟ هیهات بر تو ای حُسن دلفریب، درود بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات هر که چون تو غریق بحر خداست می‌شود ناخدای فُلک نجات هیچ‌کس روسپید عشق نشد چون تو در امتحان صبر و ثبات تو چه شب‌ها به روز آوردی در مناجات قاضی الحاجات ای علمدارِ دشت سعی و صفا دعوتم کن به وادی عرفات به من از خرمن عنایت خویش خوشه‌ای هدیه کن به رسم زکات به سویت آمدم ز روی نیاز به بَرَت آمدم به بوی برات کربلا را ندیده‌ام اما موج اشک من است شطّ فرات منِ بی‌مایۀ سخن‌نشناس تو بگو با بضاعت مزجات، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» ای فدایی به راه دین، عباس شاهد مکتب یقین، عباس هست آیینۀ دل و جانت روشن از نور «یا و سین»، عباس وَه چه زیبا کشید نقش تو را قلم صورت‌آفرین، عباس به جمالت حسین می‌نگریست با دو چشم خدای‌بین، عباس تو ابوفاضلی و اُمّ بنین فخر دارد به آن و این، عباس جز تو در مذهب وفاداری کیست سردار راستین، عباس؟ داشتی در قیام عاشورا ید بیضا در آستین، عباس مثل ماه شب چهاردهم جلوه‌های تو دلنشین، عباس طوق مهر تو دلنواز، ولی تیغ قهر تو آتشین، عباس غیرت و همت تو می‌بخشد خاتم عشق را نگین، عباس پرچم عشق را به دست تو داد رهبر عادل و امین، عباس تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی» در سپاه مجاهدین، عباس کیستم من؟ ز خرمن فیضت در همه حال خوشه‌چین، عباس کمترین نقش‌بند مدح توام در مدیح تو بیش از این، عباس، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. به جمال تو ای حبیب خدا دل جدا عاشق است و دیده جدا شیرمرد جهادی و جاری‌ست در رگ و ریشۀ تو خون خدا سعی خورشیدی‌ات مُبَدَّل کرد ظلمت کفر را به نور هُدی تو و با ظلم آشتی؟ هرگز تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا از تب و تاب تو به وادی عشق شجر طور آمده به صدا.. جان پاک تو شد فدای کسی که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا» چون تو در راه انقلاب حسین دِیْن خود را کسی نکرد اَدا در صف رستخیز رشک بَرَند به شکوه و جلال تو شهدا خنده بر لب، منادیان بهشت عاشقان تو را، دهند ندا که بیایید ای خداجویان در پناه سلالۀ سُعَدا گر شوم خاک درگهت آن روز در مقام تو ای حبیب خدا چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی در دل از راه دیده جا کردی به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم» که تو تسخیر قلب‌ها کردی سر نهادی بر آستان رضا پشت تسلیم را دو تا کردی هدف تو ثبوت «اِلا» بود بعد از آنی که نفی «لا» کردی تو به امضای خون خود، به حسین دل سپردی و اقتدا کردی خاک پای مقدس او را سرمۀ چشم و توتیا کردی ترک سر در طریق حق گفتی بذل جان در ره خدا کردی کربلا دشت شور و عشق نبود کربلا را تو کربلا کردی چون نسیم سحر به همت عشق گره از کار خلق وا کردی دل بیگانه از ولایت را با نگاه خود آشنا کردی ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید سعی در مروه و صفا کردی ای که آزادگان عالم را آگه از سرّ نینوا کردی ای که با جذبۀ محبت خویش خانه در روح و جان ما کردی در شگفتم به پاس این همه لطف که تو ای مهر دلربا کردی، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» دل و جانی خدای‌جو داری قبلۀ عشق پیش رو داری ای محبت‌شعارِ مهرآیین سیرت و صورت نکو داری تو همانی که چشم در همه حال به عنایات و فضل هو داری فیض‌ها برده‌ای تو از سه امام یعنی از وحی، رنگ و بو داری مُعتَصِم گشته‌ای به «حَبلُ‌الله» صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری به عطشناکی فرات قسم مِی وحدت سبو سبو داری شده‌ای محو شاهد ازلی جز شهادت چه آرزو داری؟ گر دو دستت جدا شود از تن سر پیکار با عدو داری گر امید تو ناامید شود زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری نشوی تا شهید، وا نشود، عقده‌هایی که در گلو داری گرچه زهرا نبود مادر تو به‌خدا رنگ و بوی او داری ما که شرمنده‌ایم، بهر ظهور تو دعا کن که آبرو داری ساقیا! گرچه موجی از دل‌ها بسته بر هر شکنج مو داری با چنین جلوه و جلال و جمال که تو خورشیدِ ماه‌رو داری، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. «اللهُمَّ‌العَنِ الجبتَ والطّاغوت و النَّعثل» «اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج» .
4_6023950120951746511.mp3
22.13M
🎶 [یادت میاد بابام میگفت..] 🎤 📆 الحرام ۱۴۴۴ ◼️ شنبه ۱۴۰۱/۵/۱۵ 🎪هیئت بین الحرمین طهران 🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران یادت میاد بابام میگفت حسین و تنها نذار شکسته پُشتم تو دیگه روی دلم پا نذار تو بودی تکیه گاهم....ای آخرین پناهم پناهِ خیممون اباالفضل رقیه غرق آهِ...سکینه چشم به راهِ پناهِ خیممون اباالفضل افتادی رو زمین نمیگی که حسین میمیره کسی نمونده توی خیمه علمو بگیره اگه میشه یه بار دیگه منو داداش صدا کن یه بار دیگه به خاطر حسین اخی اخی گن ...پاشو اباالفضل،پاشو اباالفضل.... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ دارم با زحمت میذارم رو زانوهام سرت رو چجوری جمع کنم حالا پاشیده پیکرت رو نیزه چشاتو بسته...فرق سرت شکسته جون رقیه پاشو عباس دارم میشم هلاک و ...پاتو نکش رو خاک و جون رقیه پاشو عباس پاشو نذار که آبروم بریزه پیشه زینب پاشو داداش که بعد تو آوهره میشه زینب پاشو وگرنه حرمله میره برای غارت پاشو اگر نه زینبو میبرنش اسارت ...پاشو اباالفضل،پاشو اباالفضل... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ قرار نبود که اینجوری تنها بذاری مارو قرار نبود به دست شمر بسپاری خیمه هارو سخت شده بُردن تو...کوچیک شده تنِ تو اللهی من بمیرم عباس دستاتو کی بریده...تنت رو کی دریده اللهی من بمیرم عباس کار خودش رو کرد سه شعبه ای که به چشات خورد هرکی اومد یه ذره از تنت رو با خودش بُرد هلهله میکنند به گریه های من میخندن دارن میرن تو خیمه دست زینبو ببندن ...پاشو اباالفضل،پاشو اباالفضل...
4_6023950120951746512.mp3
14.96M
🎶 #⃣ [یل دریادل یا ابوفاضل..] 🎤 📆شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۴ ◼️ شنبه ۱۴۰۱/۵/۱۵ 🎪هیئت بین الحرمین طهران 🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران یل دریا دل یا ابوفاضل گیرِ قلبم به گیسوی علمدار نفسم عشقم جهت قبلم تقریبا سمت ابروی علمدار چِقَدر شیرین سخن داداش حقیقتا بی خود نیست که میگن قمر قمر قمر تا شمشیر میزنه شبیهِ حسنه اصلا ماهِ منه قمر قمر قمر میگه یاالله که جیگر داره تیغی که ارث از حیدر داره کاری کرده ابن سعد بگه لطفا عباس دست برداره ...ابوفاضل یا ابالفضل... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ زور بازوشو خم ابروشو خود ارباب جلوش غرق تماشاست میزنه لبخند با همین طرفند عاقلو دیوونش میکنه عباس تورو نمیدونم من الآن علقمم دارم داد میزنم قمر قمر قمر خمار ساقی اَم یا ایها العزیز بازم برام بریز قمر قمر قمر قمری اَم ماهِ زمینی بَه چه علمدار مَه جبینی ادب تو زبون زد شده دست پرورده ی ام البنینی ...ابوفاضل یا ابالفضل... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ تَب من گُل کرد شاعرت هُل کرد نمیدونه که دیگه چی بنویسه قلمو ترسش عرق شرمش میریزه روی دفترم که خیسه عسل میریزه از لبات حرف میزنی تو دنیای منی قمر قمر قمر هم آقایی خودت هم آقا زاده ای تو فوق العاده ای قمر قمر قمر نَسَب اندر نَسَب غلامم مست مست مست آقامم اگه باده از کسی جز تو خوردم آقاجون باشه حرامم ...ابوفاضل یا ابالفضل... شاعر : .
4_6023950120951746508.mp3
20.03M
🎶 🎤 📆شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۴ ◼️ شنبه ۱۴۰۱/۵/۱۵ 🎪هیئت بین الحرمین طهران 🔹ورزشگاه شهید شیرودی تهران نمیشه باورم اصلا افتادی روی زمینو حالا چجوری بدم من جواب اُم بنینو این همه نیزه چجوری جا شده رو پیکرِ تو شکسته فرقت بگو کی عمود زده به سرِ تو ای پناه حرم بدون تو بی پناه حسین ریخته روی زمین با نیزه ها تکیه گاه حسین مشک تو یه طرف کنار فُرات علم یه طرف تیکه تیکه ی دستایی که شده قلم یه طرف ...السلام علیک یا ابوفاضل... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ نگو برو خیمه آخه نمیشه تنهات بذارم میشینمو نیزه هارو از بدنت در میارم بلند شو جون رقیه اِنکَسَرَ ظَهری داداش بازو نکش روی خاکا فکر دل زینبم باش پاشو دیگه نذار کنار تنت بمیره حسین با چه حالی سه شعبه از چشم تو بگیره حسین اِربَن اِربا شدی که اینجوری ریختی دور و برم دیگه واسه اَبا نمونده باهاش تورو ببرم ...السلام علیک یا ابوفاضل... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ ببین که از خیمه زینب گرفت نوای اسیری بعد تو آماده میشه حرم برای اسیری بعد تو واسه رقیه یه خواب راحت حرامه جای رقیه میونه برده فروشای شامه پاشو دیگه نذار به سمت حرم اشاره بشه گوش دختر من تو خیمه ها پاره پاره بشه پاشو جون حسین یه رحمی کن به گریه ی من پاشو دیگه نذار کنیزی بره رقیه ی من ...آه و واویلتا آه و واویلتا... شاعر : 1401
۱۷ عباس من جان حسینی و علی صولت داری تو بر اهل حرم غیرت برادر تو مانده در غربت برادر من،دست تو جداست برادر من،جان تو فداست برادر من،با عمود کین فرقت بشکسته و ز هم جداست آه و واویلا عباس حسین۴ عباس من یار و مددکار منی عباس یار وفادار منی عباس میر و علمدار منی عباس برادر من،ای نور امید برادر من،گشته ای شهید برادر من،با شهادتت گشتی نزد فاطمه روسپید آه و واویلا عباس حسین۴ عباس من کنار پیکرت قدم خم شد صبر حسین کنار تو کم شد نصیب من برادرم غم شد برادر من،قلب من شکست برادر من،فرق تو شکست برادر من،بر روی زمین از پیکر تو افتاده دو دست آه و واویلا عباس حسین۴ عباس من ز داغ تو خون دل زهرا شد برادرت غریب و تنها شد غریبی و اسیری امضا شد برادر من،پس کو علمت برادر من،سوزم از غمت برادر من،خون شد جگرم سوزانده قلبم دست قلمت آه و واویلا عباس حسین۴
. ‍ علیه‌السلام ✍ چقدر ریخته هر گوشه‌وکنار ، غم اینجا نشسته روی دو زانو امام هر قدم اینجا ندا رسید که‌باز این چه‌شورش‌است در عالم خبر رسید به آل‌علی شده ستم اینجا درست پای همین نخل راست قامت رعنا امام بر سر نعش‌کسی شده‌ست خم اینجا همان‌که برلب این‌رود،شسته از تن‌خود دست نخورده یک‌کف‌دست آب اگرچه دست‌کم اینجا سرش‌هنوزبه‌این‌سمت‌مانده‌این‌سوی‌میدان اگر غلط نکنم خورده بر زمین علم اینجا نمانده فاصله‌ای در میان این دو برادر اگرچه یک‌حرم آنجا، اگرچه یک‌حرم اینجا چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوباره که باز سینه زنان محتشم گرفته دم اینجا عزای اشرف اولاد آدم است دریغا همیشه قصهٔ ما ختم می‌شود به همین‌جا اگر که فرشچیان طرح خود کند تن او را هزار مرتبه بایست بشکند قلم این جا که بند آمده در وصف بند بند تن او زبان قاصر ترکیب بند محتشم این جا «اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
ظهر تاسوعا 06.mp3
3.06M
. ‍ علیه‌السلام ✍ هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش به‌حال سائلی که سائل عباس شد خوش به‌حال آنکه ازعباس نانش را گرفت روز محشر دست‌هایش دستگیری می‌کند دست‌خود را داد دست‌دوستانش را گرفت هیچکس اندازهٔ عباس شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آور کرب و بلا عصر تاسوعا امان‌نامه امانش را گرفت چشم‌هایش پاسبان‌های بنات خیمه بود حرمله با تیر، چشم پاسبانش را گرفت تیرها در پیکرش وقتِ‌زمین‌خوردن شکست بس‌که‌خون رفت‌ازتنش آخرتوانش را گرفت صارَ کَالقُنفُذ... برای تیرها جایی نماند ناگهان سرنیزه‌ای حجم دهانش را گرفت قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به‌مشکش‌خورد جانش را گرفت از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند گریه‌های ناتمامی خواهرانش را گرفت .
. تو عباس و گل ام البنینی گل باغ امیرالمؤمنینی به حیدر نور عینی علمدار حسینی ابوفاضل یا عباس۲ میان خلق عالم گشته رایج تویی مولای من باب الحوائج به تو مولی پناهم نما امشب نگاهم ابوفاضل یا عباس۲ به همراه حسین کرب و بلایی ز لطف او امید خیمه هایی تویی ساقی طفلان فدای دین و قرآن ابوفاضل یا عباس۲ شنیدی ناله های کودکان را بدیدی دیده های درفشان را همه با کام عطشان همه با چشم گریان ابوفاضل یا عباس۲ بدیدی کام عطشان اصغرش را شنیدی ناله های مادرش را علی تشنه ی آب است بر او گریان رباب است ابوفاضل یا عباس۲ از این غم ها شده اشک تو جاری برفتی بهر طفلان آب آری الا ماه مدینه شده گریان سکینه ابوفاضل یا عباس۲ شرر زد دشمن دین بر دل تو بسوزانده تمام حاصل تو دو دست تو جدا شد ز کین فرقت دوتا شد ابوفاضل یا عباس۲ ز تیر کینه پاره گشته مشکت بریزد جای آب از دیده اشکت فتادی بر روی خاک ولی با پیکر چاک ابوفاضل یا عباس۲ برادر تا شنید ادرک اخایت بگفتا جان من گردد فدایت کنار تو رسیده حسین قامت خمیده ابوفاضل یا عباس۲ حسین فاطمه قلب شکسته کنار پیکر چاکت نشسته نمی آید صدایت بگرید از برایت ابوفاضل یا عباس۲
۵۵ گل ام البنین،بر حسینی معین جان تو کربلا،شد فدایی دین ابوفاضل مدد۲ کربلا همره،نور عین بوده ای تا دم آخرت،با حسین بوده ای ابوفاضل مدد۲ کربلا ساقی،تشنه کامان شدی بهر لب تشنگان،دیده گریان شدی ابوفاضل مدد۲ گوش جانت شنید،ناله ی کودکان بهر طفلان شده،دیده ات درفشان ابوفاضل مدد۲ رفتی سوی فرات،تا که آب آوری بر گلان حسین،با شتاب آوری ابوفاضل مدد۲ بین ره وای من،دست تو شد جدا با عمودی ز کین،فرق تو شد دوتا ابوفاضل مدد۲ تیر زد دشمنت،پاره شد مشک تو از برای حسین،شد روان اشک تو ابوفاضل مدد۲ تا زدی تو صدا،اخا ادرک اخا شد روان سوی تو،شه کرب و بلا ابوفاضل مدد۲ تا گل فاطمه،در کنارت رسید پیکرت را بدید،قامت او خمید ابوفاضل مدد۲ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇👇
‍ . توسّل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آمد به مَحضَرَت،این عاصیِ حقیر با کوهی از گناه،محزون و سر به زیر گنجینه کرم،محبوب بی نظیر دل بر غمت اسیر،تو شاه و من فقیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... یادِ غَمِ تو جُز،جاهم نمیدهد غیر از شَراره بر آهم‌ نمیدهد جُز تو کسی مرا،راهم ‌نمیدهد بر ذرّه هم بتاب،ای کوکبِ مُنیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای عَبدِ صالحِ،مَعبودِ عالَمین دِلگرمیِ حرم،ای نور هر دو عین گشتی به راه دین،قربانیِ حسین جانت شده فدا،با ضَربِ تیغ و تیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... نورِ تو مَکّی و،عطرت مدینه ای ای روشنای دل،تو سوز سینه ای شرمنده از رباب،هَم از سکینه ای وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای بر لَبِ همه،نامِ تو زَمزَمه نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ✍ .
. ببین حال دل ما را ابالفضل گره از کار ما بگشا ابالفضل به دل هر وقت حاجت‌ داشتم من فقط گفتم دخیلک یا ابالفضل. .
. 📜 علیه السلام 📍بند اول ➖ای دلاور مرد عرب ای امیر حیدر نسب ای مطیع محض امام محضرت زانو زد ادب ➖از سرم رفت دگر هوشم زین جلال تو مدهوشم از غم دستان تو لباسی ز خون می‌پوشم ➖دو دوست تو ،دو بال و پر زهرسردارتویی،ابوالفضل سر عجب رزمی ،چه طوفانی چه کوهی پشت سرست ،کوهی از سر ➖یا عباس ابن علی ،یا ابوالفضل مددی 📍بند دوم ➖وارث جذبه ی کراری کشیدی تو به حیدر لافراری خودمانی به حسینش گفت زینب نگاه کن به میدان عجب علمداری ➖ای امیر والا مقام شرمنده ی اسیران ازدحام فقط نه اینکه مجنونت ما باشیم نفسی انت گفته به تو یک امام ➖جنم در جنم،صاحب علم امنیت تکمیله ،با ماه حرم بی واهمه ،یابن فاطمه به میدان جسورا،نه میزنه قدم ➖یا عباس ابن علی ،یا ابوالفضل مددی 🖊شعر و سبک ✍ 👇