.
رویای صادقه #حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها در شام!👇
✅ابن طاووس می نویسد :
حضرت سکینه(س) نقل می کند؛
📋《لَمّا كَانَ فِي اليَومِ الرّابِعِ مِن مُقَامِنَا، رَأَيتُ فِي المَنامِ امْرَأَةً رَاكِبَةً فِي هَوْدَجٍ وَ يَدُهَا مَوْضُوعَةٌ عَلَى رَأْسِهَا فَسَأَلْتُ عَنْهَا فَقِيلَ لِي : هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) أُمُّ أَبِيكِ》
♦️در روز چهارم اقامتمان در شام، در عالم رؤيا زنی را خواب دیدم که در هودجی بود و دست بر سر نهاده بود.
پرسیدم : این بانو کیست؟
گفتند : فاطمه(س) دختر محمد رسول خدا(ص) و مادر پدر تو است.
📋《فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَأَنْطَلِقَنَّ إِلَيْهَا وَ لَأُخْبِرَنَّ مَا صُنِعَ بِنَا فَسَعَيْتُ مُبَادِرَةً نَحْوَهَا حَتَّى لَحِقْتُ بِهَا فَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْهَا أَبْكِي وَ أَقُولُ》
♦️گفتم : به خدا نزد او میروم و از آنچه با ما کردند به او شکایت میکنم. نزد او دویدم و برابرش ایستادم و گریستم و میگفتم :
📋《یَا اَمَتَاهُ! جَحَدُوُا وَاللهِ حَقَّنَا!
یَا اَمَتَاهُ! بَدَّدَوُا وَاللهِ شَملَنَا!
یَا اَمَتَاهُ! اِستَبَاحُوُا وَاللهِ حَریمَنَا!
یَا اَمَتَاهُ! قَتَلُوُا وَاللهِ الحُسَینَ(ع) اَبَانَا》
♦️ای مادر جان! سوگند به خدا حق ما را انکار کردند!
ای مادر جان! سوگند به خدا جمع ما را پراکنده ساختند!
ای مادر جان! سوگند به خدا حریم حرمت ما را شکسته و مباح نمودند!
ای مادر جان! سوگند به خدا پدرمان حسین(علیه السلام) را کشتند.
سپس حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《کَفِّی صَوتَکِ یَا سَکِیِنَه! فَقَد قَطَّعتِ نِیاطَ قَلبِی وَ اقرَحتِ کَبدِی!
هَذَا قَمِیصُ اَبیِکِ الحُسَینِ(ع)، لَا یُفارِقُنِی حَتَّی اَلقَی اللهَ بِهِ》
♦️سکینه جانم! دیگر سخن نگو، زیرا رگ قلبم را پاره کردی و جگرم را شعله ور نمودی، این پیراهن پدرت حسین(ع) است، که از من جدا نخواهد شد تا با آن خدا را ملاقات کنم.(۱)
📚منبع :
۱)لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۹
.
﷽
#حضرت_سکینه(سلام الله علیها)🎙
#مرثیه_خوانی 🎤
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرا رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینه ی تمام نمای رباب بود
در منطق تو معجزه ی نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
از سنگ و تازیانه که در شِکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
فریاد و آه و اشک و غم از گریه ی تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریه ی تو سوخت
گاهی صدای گریه ی اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیام آور حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضه ی شهر مدینه اش
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریه ی “میثم” نثار تو
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
✍️حاج غلامرضا سازگار
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
به نفس #استاد_مجید_طاهری
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مدح
#مرثیه
..
.
#حضرت_سكينه
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مدح
قدیسه ی زهرا نمایی یا سکینه
آیینه ی آل ولایی یا سکینه
در تو تجلی کرده ذات زینب عشق
داری سلوک ربنایی یا سکینه
طرز نگاه نافذ تو ذوالفقاریست
از نسل آن خیبر گشایی یا سکینه
نام تو آرامش بود بر قلب ارباب
به به چه اسم دلربایی یا سکینه
در چشم هایت عاشقی مأوا گرفته
معشوقه ی هر با حیایی یا سکینه
دست خدا در خلقتت اعجاز کرده
زیباترین قدیسه هایی یا سکینه
حفظ حجابت ماجرای فتح عشق است
تیر اجابت بر دعایی یا سکینه
ما گریه کنان های مُحرم عرض داریم
بر ما ببخشا کربلایی یا سکینه
ما دوست دار روضه های کربلاییم
دلتنگ و بی تاب و فدای کربلاییم...
#محمد_حبیب_زاده ۴۰۰/۷/۲۰
.
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
ام البنین مادر حلالم کن چرا که
من مشک را دادم به دستان عمویم
ای کاش می مردم نمیگفتم هلاکم
یک مشک بازی کرد با جان عمویم
#محمد_حبیب_زاده ✍
#حضرت_ام_البنین
.
.
پنجم ربیع الاول
سالروز #وفات_حضرت_سکینه
بعد روز دهم به هر مجلس
راوی و روضه خوان شدی بانو
من چه گویم ؟ که در کلام حسین
"بهترینِ زنان" شدی بانو
عمه ی تو عقیله ی هاشم
و به اهل قریش عقیله تویی
"کرم الوافری" و " عقل التّام"
صاحب "سیرة الجمیلة" تویی
پدرت که حسین ، جای خودش
تو و اصغر چه مادری دارید!
غصه ی هر دوتان رباب شده
حسِّ خواهر برادری دارید
از همان لحظه ی تولد ، تو
خوش نشستی به سینه ی بابا
محض روی پدر تبسم کن
راحت جان ! سکینه ی بابا!
پاشو از پیش پای این مرکب
پدرت را نکش ، کنار بایست
غم ناموس قاتل مرد است
اشک دختر عذاب هر پدریست
عصر روز دهم به بعد خودت
جای اصغر بمان کنار رباب
مادرت را ببر ازین صحرا
بعد اصغر تویی قرار رباب
#داود_رحیمی ✍
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#ربیع_الاول
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#مصائب_شام
◾️کیست تا درک کُند «فاطمه» تا نفخهٔ صور
هر نظر با غمِ «پیراهنِ» تو گریه کُند ...
⚡️ رویای صادقه حضرت سکینه سلاماللهعلیها در شهر شام ...
سید بن طاووس مینویسد:
از حضرت سکینه سلاماللهعلیها نقل شده است که آن بانوی مکرّمه فرمود:
چهارمين روزى كه ما در شام بوديم، خوابى طولانی ديدم. زنى ديدم كه بر هودجى سوار و دست بر سر گذاشته است.
پرسيدم: «اين زن كيست؟»
به من گفتند:
«اين زن، فاطمه دختر محمد صلي الله علیه و آله است و مادرِ پدر تو است.»
گفتم: «به خدا كه بايد به نزدش بروم و بگويم كه چه با ما كردند.»
🩸 شتابان به سويش دويدم و خود را به او رساندم و در برابرش ايستادم و گريه كنان مىگفتم:
«مادر جان! به خدا كه حق ما را انكار كردند. مادر، به خدا كه جمعيت ما را پراكندند. مادر جان! به خدا كه حريم ما را مباح دانستند. مادر جان! به خدا كه حسين، پدر ما را كشتند.»
🩸چون اين سخنان از من شنيد، فرمود:
کُفِّی صَوْتَکِ یَا سَکینَةُ فَقَدْ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی هَذَا قَمِیصُ أَبِیکِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام لَا یُفَارِقُنِی حَتَّی أَلْقَی اللَّهَ
▪️سكينه جانم! بيش از اين مگو كه بند دلم را پاره کردی .اين پيراهن پدر تو است كه از خودم جدايش نخواهم نمود تا با همين پيراهن، خدا را ملاقات كنم.
📚اللّهوف، ص ۱۸۸
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۱۴۱
📚نفس المهموم، ص۴۵۳