eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. زهرا(س) سبک شورعربی همین که تو باشی کنارم خوشم تو را اینقدر هم که دارم خوشم بمان؛ راضی ام، از علی رو بگیر بمان دست خود را به پهلو بگیر نبین چادرت رنگ و رو باخته لباس تو از خون گل انداخته خودم چادرت را رفو می کنم لباس تو را شستشو می کنم تو ای شمع من، سخت سوسو نزن ورم کرده بازوت، جارو نزن مرنج و مرنجان مرا این همه دم آخری، نان نپز فاطمه برایت خودم پخت و پز می کنم در خانه را هم عوض می کنم تو با خس خس سرفه های شبت چه می آوری بر سر زینبت؟! گل چار فصلم، بهارت کجاست بگو فاطمه گوشوارت کجاست .
. یاد دارم روز عاشورا زبان خشک را دیگر از عمه ندیدم دیدگان خشک را یاد دارم زوزه های خیزران خیس را می دَرید از هم به هر ضربه لبان خشک را   یاد دارم آسمان بی ابر بود و دود بود  یاد خواهم داشت بُخل آسمان خشک را  حرمله با ضربه های بی امان خود شکست هم کمان خویش را هم این کمان خشک را  شامیان افسرده از خویش اند اما هر غروب گریه ام خندانده بابا کودکان خشک را آتش خیمه چنان افتاد بر روی سرم شانه از جا میکند این گیسوان خشک را من که روزی جهان از خُرده ی نان من است مُردم از بس دیده ام این تَله نان خشک را 👇
. همین‌که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها زدند روی دست‌شان، مکاشفه شناس‌ها چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها به وقت غسل، هم‌چنان گوش تو زنگ می‌زند تو را رها نمی‌‌کند هنوز این تماس‌ها جان سه تا امام را به لب رسانده‌ای؛ مرو! توجّهی نمی‌‌کنی چرا به التماس‌ها؟ جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟ بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس‌ها برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی‌‌رسد شعور آس‌و‌پاس‌ها خدا درِ بهشت را محو کند، نبینی‌اش مباد باز در دلت، زنده شود هراس‌ها به یاد قبر مخفی‌ات چو ابر گریه می‌کنم گاه که می‌روم سر مزار ناشناس‌ها تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی تو را زدند کافران، پرت شود حواس‌ها ✍ .
. همین‌که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها زدند روی دست‌شان، مکاشفه شناس‌ها چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها به وقت غسل، هم‌چنان گوش تو زنگ می‌زند تو را رها نمی‌‌کند هنوز این تماس‌ها جان سه تا امام را به لب رسانده‌ای؛ مرو! توجّهی نمی‌‌کنی چرا به التماس‌ها؟ جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟ بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس‌ها برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی‌‌رسد شعور آس‌و‌پاس‌ها خدا درِ بهشت را محو کند، نبینی‌اش مباد باز در دلت، زنده شود هراس‌ها به یاد قبر مخفی‌ات چو ابر گریه می‌کنم گاه که می‌روم سر مزار ناشناس‌ها تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی تو را زدند کافران، پرت شود حواس‌ها ✍ .