.
|⇦•شبای جمعه...
#روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ #شب_جمعه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی
●━━━━━━───────
صلی الله علیک یامظلوم یا اباعبدالله
شبای جمعه شبِ وصاله
چیکار کنه نوکری که بی پر و باله
شبای جمعه دلم اسیره
هر جا باشم بهوونه ی تو رو می گیره
آقام حسین جان
شبای جمعه دل تو دلم نیست
کلافه میشم که چرا روزیم حرم نیست
شبای جمعه با دل تنگم
میگم منو ببخش که من مایه ی ننگم
آقای خوبم نعم الامیری
اسم منو آقا یه وقت قلم نگیری
به لطف روضه به لطف اشکام
ان شاءالله من درست میشم به لطف آقا
شبای جمعه به من کرم کن
با یه سلام دلم رو زائر حرم کن
شبای جمعه رباب با غربت
با حضرت زهرا میاد برا زیارت
حسین جان! الهی مادر دورت بگرده
با نیزه و تیر با سنگ و شمشیر
اِنقده زدندکه آخرش شدی زمین گیر
غریب مادر گلو بریده
کی تو رو توی قتلگاه رو خاک کشیده
همونجا زینب مرگ آرزو کرد
وقتی تو رو با ضرب چکمه زیر ورو کرد
لبای خشکت اومد رو خاکا
همون لبا که بوسه می زد رسول الله
«غریب مادر غریب مادر غریب مادر»
لبای خشکت منو صدا کرد
داشتی با من حرف می زدی
سر رو جداکرد
بُنیّ قتلوک ذبحوک ومن الماء منعوک
یاقتیل العبرات یا اباعبدالله
لطفی که کرده ای به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#حاج_احمد_سلطانی
#روضه_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
572.6K
#روضه_امام_حسین
#مهدی_رسولی 🎤
زمین میلرزه، زمان میلرزه
سِنان تو دستِ سَنان میلرزه
* یه نگاه کرد بی بی زینب دید تو گودال چه خبره... گفت: حسین!...*
دستمال پدرم را به سرم می بندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
* زینب شروع کردن دویدن...*
خدا داره میبینه
بلند شو از رو سینه
آبش نمیدید باشه
خنجر نکش از کینه
ای حسین...
.
.
📋 آه از آن روز که دنیای من از پا افتاد
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از آن روز که دنیای من از پا افتاد
رد پا روی پر حضرت حورا افتاد
نفس حادثهها را به شمارش انداخت
اتفاقی که برای من و زهرا افتاد
اتفاقی نبود خونه سوخت
اتفاقی نبود در شکست
اتفاقی نبود فاطمه رو زمین نشست
اتفاقا دیدنش پشت در مثل گل کوبیدنش
اتفاقا کشتنش چهل نفر رد شدن از رو تنش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 بدون آب بُریدند حنجر او را
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدون آب بُریدند حنجر او را
به قتلگاه کشاندهاند مادر او را
برای این که نماند چیزی از جسمش
به دست نعل سپردند پیکر او را
*شاعر: #ناصر_دودانگه ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 من دور از کربلا
#روضه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من دور از کربلا
زندگیم میگیره نور از کربلا
پای رفتن از من شور از کربلا
دور از کربلا
سامونم کربلا
یه سفر واجب شه اونم کربلا
یه شب جمعه مهمونم کربلا
دور از کربلا
سفر اولم
یادم اومد و کربلا
بارون میزد و کربلا
بارونه کربلا
مادرت میشه مهمون کربلا
شب جمعه روضهخونه کربلا
بارونه کربلا
آه! شیش گوشه حَرَم
گریه میکنم توی آغوش حَرَم
نذر زینب مشکی میپوشه حَرَم
شیش گوشه حَرَم
سَرِ پیراهنت
پیرم کردند از زندگی
سیرم کردند از زندگی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 این دل آلوده ام دلبر نمیخواهد مگر؟!
#مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
#مناجات_با_امام_زمان (عج)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این دل آلودهام دلبر نمیخواهد مگر؟!
حضرت صاحب زمان نوکر نمیخواهد مگر؟!
بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت
مرغِ دل تا بامِ دلبر، پَر نمیخواهد مگر؟!
غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ
چارهای این دردِ زجرآور نمیخواهد مگر؟!
راه گم کردم بیا یابن الحسن دستم بگیر
ظلمتِ این سینه پیغمبر نمیخواهد مگر؟!
روزیِ یکبار روضه در شبِ جمعه حرم
من یقین دارم دعا باور نمیخواهد مگر؟!
مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا
گفت: این پیکر، کفن آخر نمیخواهد مگر؟!
دست بردار از سرش ای ساربانِ بیحیا
یک سؤال، ارباب انگشتر نمیخواهد مگر؟!
گوشوار دخترش بردید؟! باشد بس کنید
دخترِ سبط النبی مَعجر نمیخواهد مگر؟!
*شاعران: #محمدجواد_شیرازی و #علی_سپهری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
📋بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
#روضه_حضرت_معصومه (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زینب (س)
سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جان من بر لب رسیده
هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند
انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوق بیشمارم را گرفتند
اما خیالت تخت هرجایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند
حالم بد است اما خدا را شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتند
با احترام و عزت و شوکت کمی از
این بارِ غمهایی که دارم را گرفتند
حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دورِ مزارم را گرفتند
در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:
یارب ببین دار و ندارم را گرفتند
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت... نیمی را کشیدند
اصلا تمام اعتبارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند
یک "یادگاری" بود... اما در خرابه
"بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 یادم نرفته دور تو جنجال کردند
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زنده زنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم کاری ز دستم برنیامد
سر نیزه شمر از تن تو در نیامد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
گوشواره دخترت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
دیر آمدم اول تو را نشناختم من
خود را کنار پیکرت انداختم من
زجه زدنهایم مرا راضی نمیکرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمیکرد
*شاعر: #محمدجواد_پرچمی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
Haftegi14030726[05].mp3
9.49M
▫️آن تندباد تیر بگو با تنت چه کرد؟ (#روضه)
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
آن تندباد تیر ، بگو با تنت چه کرد ؟
با قلب مثل آینه ی روشنت ، چه کرد ؟
وقتی که عرش را به تلاطم کشیده است
با ما ، ببین که روضه ی افتادنت چه کرد
می گفت روضه خوان : که تنت غرق تیر بود
هر تیر ، واژگون که شدی ، با تنت چه کرد ؟
افتادی و سه ساله خبر دارد و خدا
بر خاک ، سنگ ، با رخِ بی جوشنت چه کرد
انداخت این سه شعبه تو را ، باغبان ! ببین
با حلق نازکِ گل در گلشنت ، چه کرد ؟
جان داد خواهرت ، به خدا ! تا که دید ، شمر
با چکمه ، در کشاکشِ جان دادنت ، چه کرد
ای بوسه گاه مادر دریا ، گلوی تو !
آن تیغ کُند ، با رگ و با گردنت چه کرد
از حال رفت و بی رمق افتاد ، روضه خوان
دیگر نگفت از این که پس از کشتنت ، چه کرد
یا ایها العزیز ! پس انگشترت کجاست ؟
آن گله گرگ ، با تن و پیراهنت چه کرد ؟
لرزید آسمان ، چو دویدند اسب ها
بر سینه زد رسول ، مگر دشمنت چه کرد ؟
شاعر: #قاسم__صرافان ✍
#روضه_امام_حسین
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
#روضه_امام_حسین
#اسارت #شام
#مرثیه
۱۱۲۵
قافله تا رسید واویلا
موی ما شد سپید واویلا
ما عزادارو شامیان دادند
همه تبریک عید واویلا
کودکان و زنان، بدون پناه
صفدوا فی الحدید واویلا
سخن آهسته، روضه سربسته
سُبیَ کالعبید واویلا
بین بازار برده ها دیدند
قدّ زینب خمید واویلا
سر اصغر زمین که خورد، رباب
رنگ رویش پرید واویلا
با اشاره به رأس پاک حسین
یکنفر میدوید واویلا
گفت این سر، سر مسلمان نیست
خار بر دل کشید واویلا
این سری که به نیزه جلوهگر ست
چه بلاها که دید واویلا
هست پیدا ز گردنش، قاتل
بد گلو را برید واویلا
آنکه سر را برید با دشوار
عمه را میزند سرِ بازار
#محمود_اسدی_شائق ✍
#حاج_زهیر_سازگار 🎤
.👇
.
📋بوی عصیان می دهد گرچه جسارت های من
#مناجات
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
...........................................
بوی عصیان می دهد گرچه جسارت های من
تو کرامت می کنی وقت سماجت های من
باز هم شرمنده ام از اینهمه بار گناه
باز هم می بخشی ام قبل از ندامت های من
هیچکس گوشش به حرفم نیست جز تو ای رفیق
می نشینی نیمه شب ها پای صحبت های من
بچه ی لجبازم اما دوستم داری خدا
خاک می ریزی خودت روی لجاجت های من
آنقدر تو آبرویم را خریدی پیش خلق
که کسی اصلاً نزد حرف از فضاحت های من
تا گره بر کار من افتاد ، کارم شد درست
هست محتاج کمی انگور ، حاجت های من
حال ما بیچاره ها با یاعلی خوش می شود
شوق ایوان نجف دارد زیارت های من
ذکر تسبیح شب جمعه حسین است و حرم
قیمتی تر می شود با او عبادت های من
با لب خشکیده در مقتل صدا می زد حسین ....
زیر و رو شد با نوک چکمه قرائت های من
گفت مادر جان بمیرم زخم پهلو بدتر است ...
از هزار و نهصد و اندی جراحت های من
اولین بار است می دزدم نگاهم را ز تو !
فکر آن پیراهنی یا که خجالت های من ؟
شاعر : #رضا_دین_پرور
.........................................
📋شب جمعست حرم الان شلوغه
#زمزمه
#شب_جمعه
...........................................
.(بند اول).
شب جمعست حرم الان شلوغه
کاش میگفتن هر چی روضست دروغه
مثلا این که تو رو تشنه کشتن
سر فرصت ، تو رو با دشنه کشتن
بارونه کربلا
وقتی که زهرا مهمونه کربلا
وقتی که نوحه میخونه کربلا
غوغا میشه بلوا میشه
مثل روز عاشورا میشه
سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن
سر تو از سر نی می افتاد آخ مادرت هی می افتاد
خواهرت هی می افتاد
.(بند دوم).
عصر گودال هرچی که بود و بردن
پیش چشم دخترات آب می خوردن
خیمه ها سوخت وقت تاراج و غارت
زن و بچت همه رفتن اسارت
بی محمل بردنم
چند تا لابالی قاتل بردنم
دستای بسته چهل منزل بردنم
نیزه نیزه ، ناقه ناقه
روی قلبم ، یک دنیا داغه
سر هر کوچه من سنگ میخوردم از آشنا سنگ میخوردم
نمیبینه چشام، وافریاد از شهر شام وافریاد از ازدحام
شاعر : #محمد_اسداللهی ✍
.........................................
📋خانه را بر سرم از داغِ خود آوار مکن
#روضه_حضرت_زهرا (س)
...........................................
خانه را بر سرم از داغِ خود آوار مکن
جارو از فضه مگیر آب شدی کار مکن
تب مکن لرزه مکن خوب شو و خواب برو
لب مگز حرف بزن دردِ خود انکار مکن
نان نپز خاک مگیر آرد مکن راه مرو
بسترت جمع مکن کار به اصرار مکن
به خود از درد مپیچ آب مشو چهره نگیر
بغلی باز کن و حالِ حسن زار مکن
نفسی آب بنوش آه مکش سرفه مکن
زخمِ خود تازه مکن مقنعه خونبار مکن
نفسم حبس نمان آینهام خورد مشو
قسمتم خندهی نامردمِ بیعار مکن
حرفِ تابوت نزن باز وصیت ننویس
یاد محسن نکن و بر جگرم خار مکن
گفتمت فاصلهگیر آتش و بغض و لگد است
حرفی از من نزن و تکیه به دیوار مکن
گفتم ای در مشکن شعله نزن سینه مسوز
زخم، مسمار مزن آه که مسمار مکن
بقچه را باز مکن باز کفن را مشمار
صحبت از غسلِ تن و نیمهشبِ تار مکن
دست لرزان و نخ و سوزن و چشمِ تارت
آه ای یار مکن یار مکن یار مکن
پیراهن را بسپار و غم گودال نخور
زینبت را نشکن صحبت دیدار مکن
زینبت زار زند دشنهنزن تیغ مَبُر
پیراهن را مکش و زخم تلنبار مکن
جرعهای آب، لبش خشک تنش پامال است
نیزهها را مشکن اینهمه نیزار مکن
شمر برگرد، گلو را سه نفر بوسیدند
خنجرت بیاثر است اینهمه اصرار مکن
شاعر : #حسن_لطفی
.........................................
مسعود پیرایش 🎤
.👇
.
|⇦•قربون صدا زدنت....
#روضه_امام_حسین علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
قربون صدا زدنت
خیلی بی هوا زدنت
حالا روی چادرمه
خاک دست و پا زدنت
من هنوز یادم هست گوشه ی حجره
تو بودی و من، صدام میکردی
*"یومّا یومّا یومّا أنَا الغریب "یادته صدام میزدی حسینم؟ "یومّا یومّا یومّا أنا المظلوم"حسین جگرمو آتیش میزدی یادت میاد؟ "یومّا یومّا یومّا أنا العطشان"، تو گودی هم یجوری این لبای خشک به هم میخورد صدا میزد أنا العطشان...*
همه منتظرن مادرش برسه
*همه دور ابی عبدالله رو تو گودال گرفتن، امام زمان عذر میخوام آقاجان، فِرقَةٌ بِالسُّیوف، فِرقَةٌ بِالعَصا، وسط اون گیر و دار، یکی عمامه رو برده، یکی زره از تن درآورده برده، نانجیب دست انداخت به پیراهن ابی عبدالله، چشارو وا کرد یه نگاه به دور و بر کرد ابی عبدالله، صدا زد..*
هر چه میخواهی تو با جانم بکن
مادرم اینجاست عریانم نکن
همینجا بود که دلها گرفت و
کسی بر روی سینه جا گرفت و
و از پشت سرش سر را گرفت و
همین که بر گلویش خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا درآمد
بنیّ..بنیّ
*نه نه صدای مادر اینجوری میاد..*
خدای من خدای من
عریانه بچه ی با حیای من
«حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
این دنیا دیگه به درد نمیخوره.mp3
4.11M
ته دلم خالی شده آخه دلم خیلی پره
«با حال مناسب بشنوید»
🎙 #محمد_ابراهیمی_اصل
✳️ #امام_حسین
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین
#️⃣ #احساسی
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #روضه_امام_حسین
ته دلم خالی شده آخه دلم خیلی پره
خیلی وقته که این دنیا دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که خواهر تو اسیر بشه
دیگه به درد نمیخوره
ناموس آدم صدقه بگیر بشه
دیگه به درد نمیخوره
آقای عالم تابوتش حصیر بشه
دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که بخواهن تو رو خوار کنن
دیگه به درد نمیخوره
دختر آدمو با لگد بیدار کنن
دیگه به درد نمیخوره
خواهرتو راهی بازار کنن
دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که انداختنت از روی زین فایده نداره
دنیایی که حرمله روتو زد زمین فایده نداره
آدم عاقل هیچ موقع دل به دنیا نمیسپره
خیلی وقته که این دنیا دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که رقیه تو اذیت کنن
دیگه به درد نمیخوره
چند تا نامحرم خیمه رو غارت کنن
دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که دور دخترت کِل بکشن
دیگه به درد نمیخوره
معجرشو از روی محمل بکشن
دیگه به درد نمیخوره
زینبو دست بسته چهل منزل بکشن
دیگه به درد نمیخوره
دنیایی که به قاتلت عزیز بگن فایده نداره
دنیایی که به دخترت کنیز بگن فایده نداره
.
4_5920485333748679037.MP3
7.93M
#روضه_امام_حسین
استاد #طباطبایی_فر 🎤
پاشو ببین که چشمام بارون خون میباره
تـو آسمون زیـنـب نـــمـونده یک ستاره
تو قتلگاه و ، پاشو نگـاه کن
برای خواهر ، یه کم دعا کن
چطور برم تا خیمهها
از بـین این نامحرما
کشــته مـنو کرببلا
امون امون ز کربلا
حسین غریب مادر
حسین غریب مادر...
**
حالا که مـرد و نامرد خیمه رو دوره کرده
این نفسهام به سختی میره و بر میگرده
همه رسیدن، برای غارت، پاشو کمک کن، نرم اسـارت
تــو قـتـلگاه در به درم
ببین چی اومــد به سرم
خون میچکه از معجرم..
حسین غریب مادر
حسین غریب مادر...
#حضرت_زینب
#شام_غریبان_امام_حسین
rozatolabas53403 (4).mp3
7.09M
#روضه_امام_حسین | در کوی تو وطن دارم
#حاج_حسین_سیب_سرخی
📃 #غبار_راهمو_در_کوی_تو_وطن_دارم
🖊 #روضه #امام_حسین (علیهالسّلام)
غبار راهم و در کوی تو وطن دارم
هزارشُکر از این منسبی کهمن دارم
کبوتران حریم تو شاهدند ای شاه
چهقدر دور حرم شوق پر زدن دارم
اگرچه بوده همیشه سکوت ترجیحم
مخاطبم که توباشی؛سر سخن دارم
از آن زمان که خودم راشناختم ارباب
به پای تشنگی ات مِیلِ سوختن دارم
به یاد روضه ی انگشتر توام که هنوز
به دست خویشتن انگشتر یمن دارم
پس از حکایت پیراهنت که غارت شد
به حُکم شرع فقط پیرهن به تن دارم
بگو که بعد وفاتم مرا کفن نکنند
که من غلامم و آقای بی کفن دارم
حسین جانم
همه اینها یه فرصتیه که منو تو خودمونو به حرم اباعبدالله (علیهالسّلام) نزدیکتر کنیم
هرچی خودتو تو این روضهها خرج میکنی
اباعبدالله بیشتر بهت نگاه میکنه
یا اباعبدالله...
کاشکی عمر ما فقط تو این مجلسها رقم بخوره
آقاجان...
یعنی ما به محرمت میرسیم آقا...
یا اباعبدالله....حســــین....
.