.
#زبانِ_حال
#حدیث_نفس
خسته ام؛ خسته از گناه خودم
پای من، بند اشتباه خودم
گیر کردم درون چاه خودم
"چشم گریان من" گواه خودم
بعد هر توبه ای که پاک شدم
باز با معصیت هلاک شدم
گرچه در کوله ام گناهی هست...
...در بساطم هنوز آهی هست
خسته ام خسته؛ تکیه گاهی هست؟
غیر گریه مگر سلاحی هست
من به این حال زار میگریم
خسته از روزگار میگریم
اگر از خوب ها جدا شده ام
من اگر تحبس الدعا شده ام
یا به حال خودم رها شده ام
به غم هجر مبتلا شده ام
دلخوشم مشهدالرضا دارم
ذکر "یا اسمه دوا" دارم
حرف هایم همیشه سربسته است
وقت پرواز و بال و پر بسته است
در زدم حیف شد که در بسته است
راه میخانه ها اگر بسته است
غم ندارم، گره گشا دارم
مُهری از خاک کربلا دارم
باز قلبم شده است پروانه
پر زد و رفت گرد آن خانه
که بگیرد دوباره پیمانه
گِرِهَم باز می شود یا نِه؟
این گره جز به عشق وا نشود
غیر از این درد من دوا نشود
ذکر حلّال مشکلات، حسین
در جهان کشتی نجات، حسین
حضرت جامع الصفات، حسین
علت خلق کائنات، حسین
بس عزیز و بزرگ و بی همتاست
ذکر اکسیر اعظم دنیاست
اسم او آمد و خراب شدم
من گنه بودم و ثواب شدم
روضه خوان غم رباب شدم
از خجالت دوباره آب شدم
آه از کودکی که آب نداشت
توی گهواره بود و تاب نداشت
#محمدجواد_خراشادی_زاده ✍
.