#زمینه_شور_شهادت_امام_رضا
#سبک_به_سمت_گودال
#بیا_جوادمن
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
بیا جواد من ای پسرم بابا
ای روشنایی چشم ترم بابا
آرومه جونه من بیاجوونه من
بیاهمه هست و بال و پرم بابا
بیا جواد من که از شرار زهر
تو حجره میسوزه پا تاسرم بابا
حال دلم زاره شد جگرم پاره
میریزه لخته خون از جگرم بابا
امون امون ای وای
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
با چشم غمبارم با تن تب دارم
از اثر کینه شعله ورم بابا
زنده نمی مونم سوخته همه جونم
چیزی نمونده از خاکسترم بابا
سنگین شده سینه چشمام نمی بیینه
همش رو لبهامه وای مادرم بابا
با غم بی حدم روضه های جدم
اومده این لحظه توو نظرم بابا
امون امون ای وای
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
که زیر تیغ و تیر میونه یک گودال
زیر سم اسبا شدبدنش پامال
به اشکای چشم عمه م می خندیدن
به روی خاک داغ داغ سرش رو بریدن
به زیر سنگا و زیر تیغ و دشنه
دست و پاهامیزد بالبای تشنه
امون امون ای وای
💠💠💠7⃣7⃣8⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شاعراستادکربلایی_مجیدمرادزاده
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
#سبک_به_سمت_گودال
به سمت زهرا از حجره دویدم من
عمر جلوتر بود دیر رسیدم من
فاطمه افتاد و آه کشیدم من
لگد به پهلو خورد دیر رسیدم
صدایی از بین شعله شنیدم من
سینه زهرا سوخت دیر رسیدم من
دود فراگیر بود خوب ندیدم من
محسن من شد سقط دیر رسیدم من
خیلی خجالت از حسن کشیدم من
حامی مادر بود دیر رسیدم من
صدای سیلی از کوچه شنیدم من
شکست گوشواره دیر رسیدم من
چشم پر از خون شد خوب ندیدم من
غلاف بالا رفت دیر رسیدم من
رو بدن زهرا عبا کشیدم من
فاطمه از هوش رفت دیر رسیدم من
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#محمدعلی_قاسمی_خادم✍
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
.
.
#زمینه #شور #زمزمه
#شهادت_امام_رضا
#سبک_به_سمت_گودال
#بیا_جوادمن
🔘🔘
☑️بنداول
بیا جواد من ای پسرم بابا
ای روشنایی چشم ترم بابا
آرومه جونه من بیاجوونه من
بیاهمه هست و بال و پرم بابا
بیا جواد من که از شرار زهر
تو حجره میسوزه پا تاسرم بابا
حال دلم زاره شد جگرم پاره
میریزه لخته خون از جگرم بابا
امون امون ای وای
•┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
با چشم غمبارم با تن تب دارم
از اثر کینه شعله ورم بابا
زنده نمی مونم سوخته همه جونم
چیزی نمونده از خاکسترم بابا
سنگین شده سینه چشمام نمی بیینه
همش رو لبهامه وای مادرم بابا
با غم بی حدم روضه های جدم
اومده این لحظه توو نظرم بابا
امون امون ای وای
•┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
که زیر تیغ و تیر میونه یک گودال
زیر سم اسبا شدبدنش پامال
به اشکای چشم عمه م می خندیدن
به روی خاک داغ داغ سرش رو بریدن
به زیر سنگا و زیر تیغ و دشنه
دست و پاهامیزد بالبای تشنه
امون امون ای وای
•┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈•
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#مجیدمرادزاده ✍
.👇