eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول بیا جواد من ای پسرم بابا ای روشنایی چشم ترم بابا آرومه جونه من بیاجوونه من بیاهمه هست و بال و پرم بابا بیا جواد من که از شرار زهر تو حجره میسوزه پا تاسرم بابا حال دلم زاره شد جگرم پاره می‌ریزه لخته خون از جگرم بابا امون امون ای وای •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم با چشم غمبارم با تن تب دارم از اثر کینه شعله ورم بابا زنده نمی مونم سوخته همه جونم چیزی نمونده از خاکسترم بابا سنگین شده سینه چشمام نمی بیینه همش رو لبهامه وای مادرم بابا با غم بی حدم روضه های جدم اومده این لحظه توو نظرم بابا امون امون ای وای •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم که زیر تیغ و تیر میونه یک گودال زیر سم اسبا شدبدنش پامال به اشکای چشم عمه م می خندیدن به روی خاک داغ داغ سرش رو بریدن به زیر سنگا و زیر تیغ و دشنه دست و پاهامیزد بالبای تشنه امون امون ای وای 💠💠💠7⃣7⃣8⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
. به سمت زهرا از حجره دویدم من عمر جلوتر بود دیر رسیدم من فاطمه افتاد و آه کشیدم من لگد به پهلو خورد دیر رسیدم صدایی از بین شعله شنیدم من سینه زهرا سوخت دیر رسیدم من دود فراگیر بود خوب ندیدم من محسن من شد سقط دیر رسیدم من خیلی خجالت از حسن کشیدم من حامی مادر بود دیر رسیدم من صدای سیلی از کوچه شنیدم من شکست گوشواره دیر رسیدم من چشم پر از خون شد خوب ندیدم من غلاف بالا رفت دیر رسیدم من رو بدن زهرا عبا کشیدم من فاطمه از هوش رفت دیر رسیدم من .
. 🔘🔘 ☑️بنداول بیا جواد من ای پسرم بابا ای روشنایی چشم ترم بابا آرومه جونه من بیاجوونه من بیاهمه هست و بال و پرم بابا بیا جواد من که از شرار زهر تو حجره میسوزه پا تاسرم بابا حال دلم زاره شد جگرم پاره می‌ریزه لخته خون از جگرم بابا امون امون ای وای •┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم با چشم غمبارم با تن تب دارم از اثر کینه شعله ورم بابا زنده نمی مونم سوخته همه جونم چیزی نمونده از خاکسترم بابا سنگین شده سینه چشمام نمی بیینه همش رو لبهامه وای مادرم بابا با غم بی حدم روضه های جدم اومده این لحظه توو نظرم بابا امون امون ای وای •┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم که زیر تیغ و تیر میونه یک گودال زیر سم اسبا شدبدنش پامال به اشکای چشم عمه م می خندیدن به روی خاک داغ داغ سرش رو بریدن به زیر سنگا و زیر تیغ و دشنه دست و پاهامیزد بالبای تشنه امون امون ای وای •┈┈••✾❀🕊❀✾••┈┈• ✍ .👇