.
#زمزمه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
چرا مثل مادر شده آخه پهلوت
زیر سم مرکب ببین وا شد ابروت
ببین نانجیبا به اشکام میخندن
بمیرم لباتو با نیزه میبندن
بمیرم برات با تن غرق خون
شدی اربا اربا زیر دست و پا
علی جان چرا پیش چشماي من
میریزی رو خاکا تو از تو عبا
با سنگای دشمن
این آیینه چین خورد
تو میدون جوونم
با صورت زمین خورد
پاشیده تو صحرا
تموم تن تو
برام سخته تا خیمه ها بردن تو
پاشو حال این پیرمرد و ببین
نکش پیش من دیگه پا رو زمین
بمیرم که از بند بند تنت
فقط مونده بابا واسم نقطه چین...
..
الهی که دنیات نشه تارو تیره
یه نیزه نیاد و به پهلوت نگیره
دیگه آرزویی تو دنیا ندارم
جز اینکه سرم رو رو گونه ات بزارم
همه تارو پودت ز هم وا شده
تنت واسه ی من معما شده
ببین ای سر رفته رو نیزه ها
کنارت قدم تا کمر تا شده
///////////////////
#شب_ششم_محرم
نکش پا رو خاکا، جلو چشم دشمن
لبت غرقه خونه، همه هستی من
به دامادی تو ندارم امیدی
زیر سم اسبا چه قدی کشیدی
پر از زخم کاریه رو پیکرت
تو دستای کی بوده موی سرت
دل آسمون از غم تو گرفت
بمیرم برای دل مادرت
-------------
بمیرم عمو جون
چرا وا شد ابروت
بمیرم که نیزه
نشسته به پهلوت
جای تیغ و تیره
روی پیرهن تو
چرا پاره پارس
تموم تن تو
جلو چشم من دست و پا می زنی
چرا مادرم رو صدا می زنی
داری می بینی که چقدر بی کسم
تو آتیش به هستی ما می زنی
میگردم پی تو، میون غبارا
تنت رفته زیر پای نیزه دارا
با این زخم پهلو، با این زخم سینه
میفتم دوباره به یاد مدینه
می بینم که دستت شکسته ولی
من این لحظه ی سختو سر میکنم
با این ناله های دم آخرت
یاد ناله ی پشت در میکنم
#شب_هفتم_محرم
یه دریای اشکه تو چشمم براتو
چجوری ببوسم، کویر لباتو
تموم نفسهات، بریده بریده
الهی بمیرم، که رنگت پریده
روی دست من دست و پا می زنی
پریشونی و خسته و نیمه جون
یا لبهاتو اینقدر رو هم نزن
یا که اشهد مادرت رو بخون
الهی بمیرم براتو علی
_
برا بار آخر تو چشمام نگاه کن
یه فکری برای ، منه بی پناه کن
مثه ابرو بارون، رو لبهات می بارم
من جوری باشه، برات آب میارم
شبیه علم روی دست منی
برای رسیدن به آب فرات
می دونی چی اومد به حال دلم
دیدی از کی منت کشیدم برات
__
توونی برای، نفسهای من نیست
سه شعبه جواب ،تقاضای من نیست
با این التهاب و ، با حال خراب و
چجوری بدم من، جواب ربابو
میرم پشت خیمه که خاکت کنم
خجالت کشیدم ازین حال تو
باید جایی خاکت کنم که کسی
با نیزه نگرده به دنبال تو
الهی بمیرم براتو علی
..............
#شب_نهم_محرم
گره خورده کارم،بالای سر تو
یه دریای تیره،روی پیکر تو
میبینم که راهی، برا موندنت نیست
تو خیمه امیدی، به برگشتنت نیست
بادستای خالی بدون سپر
با لبهای تشنه نمی رفتی کاش
تو که پا گذاشتی کنار فرات
یکم آب میخوردی آخه داداش
چشای ربابه که مونده به راه
جلو خیمه داره قدم میزنه
ببین اصغرو بس که تشنه شده
داره هی لباشو به هم می زنه
زده بوسه شمشیر، به بال و پر تو
شکسته دل من، شبیه سر تو
حالا که داداشت، شده بی کس و یار
قرار ما باشه، رو نیزه تو بازار
یه چشمم به خیمس یه چشمم به تو
نرو روی دشمن به ما وا میشه
سر ما که به روی نیزه بره
سرغارت خیمه دعوا میشه
می دونی که زینب پریشون و زار
باکی بعد ماها سفر می کنه؟
پاشو که رقیه بدون عمو
تو ویرونه شبهاشو سر می کنه
چه سخته که سروو، زمینگیر ببینم
نشستم تورو یه، دل سیر ببینم
تا خون چشاتو، به صورت کشیدم
ازین حالت تو خجالت کشیدم
پاشو تا حرم بی علمدار نشه
بزار به نگاه تو تکیه کنم
اگه تیرا از چشم تو در بیان
می خوام پا به پای تو گریه کنم
برا اینکه بالا سرت جون ندم
نفسهاتو باید منظم کنی
ببین حاضرم زندگیمو بدم
که یک لحظه بازم نگاهم کنی
///////--
#شب_دهم_محرم
تو از حال و روزم
خبر داری یا نه!؟
به اشکایِ زینب
نظر داری یا نه!؟
الهی بمیرم
نبینم غماتو
بِکِش رو سر من
دوباره عباتو
اگه میشه حرف از جدایی نزن
قرارِ دلِ بی قرارم... بمون
به امن یجیبی که خوندی قسم
نباشی میمیرم....کنارم بمون
به فکر منم باش،منی که هنوز
میلرزه دلم تا صدام میزنی
نباشی چه جوری صبوری کنم
تو سنگِ صبورِ، غمایِ منی
دیگه قصهی ما
رسیده به جایی
که راهی نمونده
به غیر از جدایی
من اینجا غریب و
تو یاور نداری
بیا فکر کن اصلا
که خواهر نداری
تو خیره شدی به منو چادرم
منم ماتِ انگشت و انگشترت
سرِ من فدایِ سرِ بچههات
سرِ بچههامم، فدایِ سرت
به گرد و غبارِ،غمِ بی کسی
که فردا میشینه رویِ معجرم
نبینم غماتو، پاشو عمر من
خودم غصههاتو به جون میخرم
غرب عاشورا زمزمه ی
نفسهایِ خورشید
به آخر رسیده
که صبرِ غروبش
دیگه سر رسیده
هوا تیره و تار
حرم در تب و تاب
علم رویِ خاکو
شریعه پر از آب
#فرهاد_نورخانی و آمره و عبدالحسین مخلص آبادی