eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. این روزها دیگر کسی یاد شما نیست دیگر کسی با نام‌هایت آشنا نیست مثل گذشته نیست دیگر کارهامان شبهای جمعه روی لبهامان دعا نیست حق با شما بوده اگر خیمه‌نشینی این جا میان ما برای تو که جا نیست تفریح بعضی‌ها مهم‌تر از نماز است یک عده‌ای هم کارشان غیر از ریا نیست دیگر گذشت آن هفته‌های جمکرانی دیگر سه‌شنبه‌های هفته با صفا نیست در بند نفس خود گرفتاریم از بس... که لحظه‌هامان از گرفتاری جدا نیست بیچارگی یعنی همین، روزی بفهمیم در دفتر چشم انتظاران نام ما نیست چیزی که از ما دیده‌ای تو بی‌وفائی‌ست چیزی که ما دیدیم از تو مهربانی‌ست اصلاً چه کاری بهتر از روضه گرفتن؟ حالا که روزیِ گدایان کربلا نیست 🔸شاعر :
مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم با آن همه روایت سبزت مشخص است پـروازِ تا خـدا تویی یا باقرالعلوم دیگر پی طبیب و دوایش نمیرویم درد و دوای ما تویی یا باقرالعلوم با لطف تو همه سرِ این سفره آمدیم بانـیِ روضه ها تویی یا باقرالعلوم ما نوکریم و بر دل عالم نوشته ایم؛ مـولا و مقتدا تویـی یا باقرالعلوم در چهره ات همیشه دعا موج میزند منظومه ی دعا تویی یا باقرالعلوم ما غصه ی عذاب جزا را نمیخوریم تا شافـع جــزا تویی یا باقرالعلوم ذکر مصیبتی کن و ما هم به سر زنیم راوی ماجـرا تویـی یا باقرالعلوم از کوفه و خرابه و دروازه ها بگو مشروح غصه ها تویی یا باقرالعلوم ازکربلا به کوفه و از کوفه تا به شام در بند دست و پا تویی یا باقرالعلوم
. علیه_السلام تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت مویم حکایت غم دیرینه می کند بغض گلو و اشک،مسیر بیان گرفت راوی روضه های غروب مدینه ام در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام باغ امید من همه رنگ خزان گرفت دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت دیدم که مادرم پی من دست میکشد سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت .
👆 یادت دلیل گریه‌ی پنهانی من است نامت انیس این دل زندانی من است نیمه شب آمدم که نبینی رخ مرا بار‌ِگناه ؛ علت پنهانی من است از خود بریده‌ام به تو نزدیکتر شوم این لحظه‌ها که خلوت روحانی من است در خلوتم همیشه کلنجار می‌روم می‌گویم این چه وضع مسلمانی من است کاری بکن که رو نزم بر کسی بیا... چیزی بده که رزق سلیمانی من است از سفره‌ی تو می‌خورم و سیر می‌شوم شکرت از این که نعمتت ارزانی من است یک جلوه‌ات بر این دل تاریک و سنگی‌ام پایان خواب‌های زمستانی من است امشب که داد می‌زنم العفو ای خدا لحظـه به لحظه رحمت بارانی من است گرم گناه بوده‌ام و دیر آمدم عصیان دلیل غیبت طولانی من است تا که نبخشی‌ام من از این جا نمی‌روم این گریه برگ سبز پشیمانی من است دارد بساط سفره‌ی تو جمع می‌شود غم می‌خورم که آخر مهمانی من است 🔸شاعر: .
. بسم الله الرحمن الرحيم ✍ ▶️ خیلی سخته اسیر بلا بشی زیر بار درد و غصه تا بشی از کوچه تا خونه راهی نباشه اما واسه مادرت عصا بشی وقتی آهت توی سینه سد میشه برای دل تو خیلی بد میشه چادر مادرتو لگد کنن به خدا غرورتم لگد میشه به خدا دلی که نا امید میشه خوشیاش یه دفعه ناپدید میشه یکی دس رو مادرت بلند کنه یه روزه همه موهات سفید میشه حرفایی هس تو گلو گیر میکنه آدمو از زندگی سیر میکنه مادر جوون اگه خمیده شه معلومه که بچه شو پیر میکنه مادرم غماشو با ما نمیگفت بعضی حرفاشم به بابا نمیگفت میدونستیم که همش درد میکشه شب تاصبح بیداره -امّا نمیگفت برا رفتنش خدا خدا می کرد دلامونو به غم آشنا می کرد با همون دست شکستش تو نماز شبا همسایه ها رو دعا میکرد ... حالا هر اتفّاقی که بود گذشت منم و یک جگر سوخته و طشت جیگرم تو کوچه سوخت اونروزی که مادرم با دست دنبالم می گشت میذارم رو دوش گریه سرمو می زنم ناله های آخر مو بخدا میمیرم و زنده میشم می بینم تا قاتل مادرمو حق بده بشینم و زاری کنم سیل گریه از چشام جاری کنم اومد و تو کوچه راهمونو بست به خدا نشد که من کاری کنم حق دارم اگه پرم درد میکنه هم دلم هم جیگرم درد میکنه سر مادرم تو کوچه داد کشید از همون موقع سرم درد میکنه .
هدایت شده از امام حسین ع
📋 روی دوشم کوله باری از گناهه آخدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی دوشم کوله باری از گناهه آخدا سرمو پایین گرفتم روم سیاهه آخدا خودمم خسته شدم از بس تو گناه پرسه زدم دستم و خودت بگیر پام لب چاهه آخدا هر کسی یه جور داره من و ازت دور می‌کنه دوری از تو آخرش می‌ره بیراهه آخدا این شبا هرجا میرم بزم مناجات خونیه مجلس دعا برام یه سر پناهه آخدا چند شبه میام ولی فرقی نکردم میدونم خرج آدم شدنم یه نیم نگاهه آخدا پشت کوهی از گناهم و به چشمت نمیام مث سوزنی که توو انبار کاهه آخدا بدتر از همیشه و خراب‌تر از قبل اومدم بی تو حالم بد و با تو رو به راهه آخدا شبای آشتی کنون کم کم داره تموم میشه آخرای دهه‌ی سوم ماهه آخدا روزا تا تشنه میشم سلام به تشنه لب میدم یاد لبهاش رو لبم همیشه آهه آخدا منو جون به جون کنی به یاد جون دادنشم توی روضه‌ها دلم تو قتلگاهه آخدا *شاعر: .👇
حضرت رقیه.mp3
3.53M
چشمِ انتظارِ میهمان ، زد زیر گریه بغضش شکست و ناگهان زد زیرگریه دیگر توان ِ ایستادن هم ندارد طفلک نشست و بی امان زد زیرگریه درکوچه های شام-شامش که ندادند پیچید وقتی بوی نان زد زیر گریه دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد افتاد یاد ِ خیزران - زد زیر گریه انگشتر بابا به یادش مانده بود و... تا دید دست ساربان; زد زیر گریه خیلی دلش پر درد از بزم شراب است پنهان ز چشم دیگران زد زیر گریه میگفت "بابا" باز "بابا" باز "بابا" با هق هق و لکنت زبان زد زیر گریه با دیدن او حرمله "زد زیر خنده" بادیدن شمر و سنان "زد زیر گریه" سیلی - غم بازار - نامحرم - اسیری با گفتنش هم روضه خوان زد زیرگریه - - - شیرین زبان قافله از دست رفت و آمد کنارش عمه جان... زد زیرگریه ✍ آخ قربون غربتت.. تا نگاش به سرافتاد شروع کرد با سر حرف زدن یا ابتا من ذللذی خضبک بدمائک من ذی الذلی قطع وردیک من ذللذی ایتمنی علی صغر سنی... بابا کی منو توی این سن کممنو یتیمم کرد بابا کی محسانتو غرق خونخضاب کرده یه مرتبه دیدن صدای روضه خون حسین دیگه نمیاد... نگاه کردن سر یه طرف سه ساله یه طرف ......
حضرت رقیه.mp3
3.53M
چشمِ انتظارِ میهمان ، زد زیر گریه بغضش شکست و ناگهان زد زیرگریه دیگر توان ِ ایستادن هم ندارد طفلک نشست و بی امان زد زیرگریه درکوچه های شام-شامش که ندادند پیچید وقتی بوی نان زد زیر گریه دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد افتاد یاد ِ خیزران - زد زیر گریه انگشتر بابا به یادش مانده بود و... تا دید دست ساربان; زد زیر گریه خیلی دلش پر درد از بزم شراب است پنهان ز چشم دیگران زد زیر گریه میگفت "بابا" باز "بابا" باز "بابا" با هق هق و لکنت زبان زد زیر گریه با دیدن او حرمله "زد زیر خنده" بادیدن شمر و سنان "زد زیر گریه" سیلی - غم بازار - نامحرم - اسیری با گفتنش هم روضه خوان زد زیرگریه - - - شیرین زبان قافله از دست رفت و آمد کنارش عمه جان... زد زیرگریه ✍ آخ قربون غربتت.. تا نگاش به سرافتاد شروع کرد با سر حرف زدن یا ابتا من ذللذی خضبک بدمائک من ذی الذلی قطع وردیک من ذللذی ایتمنی علی صغر سنی... بابا کی منو توی این سن کممنو یتیمم کرد بابا کی محسانتو غرق خونخضاب کرده یه مرتبه دیدن صدای روضه خون حسین دیگه نمیاد... نگاه کردن سر یه طرف سه ساله یه طرف ......
با شوق زیارت تو راهی شده‌ام در حوض عطوفت تو ماهی شده‌ام نا واردم اما روی این گنبد زرد شادم که منم کفتر چاهی شده‌ام :: چشم تو مرا روز ازل عاشق کرد بر نوکری خانه‌ی تو لایق کرد دیدم که کسی کنج حرم با گریه آنقدر "رضا" گفت که آخر دق کرد :: ما عاشقت از روز الستیم رضا دل داده‌ی مشهد تو هستیم رضا با آرزوی زیارت شش گوشه بر پنجره‌ات دخیل بستیم رضا ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. شعر بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم ، بنه پا ، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه ی احزان داریم ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد رفقا جمع بشينيد كه مهمان داريم بخدا حسرت هر طائر قدسی ست رفیق شوروحالی که دراین روضه ی رضوان داریم ✍ 👇