eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. . رسیده بود مدینه ولی برای عزا امام،قافله اش را نشاند در صحرا خبر به خیمه زینب رسید می آید خبر به عمه که ام الشهید می آید خبر رسید میآید برای استقبال هلال ماه میآید به پای استهلال رسیده‌اند به هم هردو بیقرار شدند دو شیرزن که درآغوش هم بهار شدند دوباره شیون وگرد و غبار پا شده بود وچشمهای حرم باز کربلا شده بود سلام وارث زهرانماد اشک سلام غروب علقمه مادربزرگ مشک سلام سلام ام الادب،مادر چهار پسر سلام دختر ابن الکلاب ام قمر ببین چطوردراین غم شکسته بال شدم چقدر سر،سرنی دیدم و هلال شدم هنوز داغی آن آفتاب یادم هست هنوز حسرت چشم رباب یادم هست غم نوای بنیَّ بنیَّ را دارم عزای روی کبود رقیه را دارم هنوز قامت عباس بین علقمه است و دستهای بریده‌ش کنارفاطمه است هنوزداخل گودال مانده این دل من نشسته شمر به صدر تمام حاصل من به خیمه رفتم وپنجاه سال پیرشدم حسین رفت سرنیزه من اسیرشدم ** ببار ام مصائب مدینه جای بکاست ببار شانه ام البنین برای شماست ببخش سهم من این چار تا پسر کم بود دو دست وچشم اباالفضل من اگر کم بود پسربزرگ نکردم به جز برای حسین که تکه تکه‌ی عباس من فدای حسین ازاین به بعد اباالفضل کنیه اش سقاست منم کنیز اباالفضل ، مادرش زهراست ازاین به بعد که من ام بی بنین شده ام به چشم اشک زنی وادیه نشین شده ام درآسمان نگاه خود ابر میسازم بقیع میروم وچار قبر میسازم .
. مادربزرگ مشکم و دریا دل من است این چار قبر فرضی من ساحل من است ام‌البنین شهرم و از چار پهلوان یک مشک پاره پاره فقط حاصل من است پیداست حد داغ من از ضجه‌های من اینجا که سنگ گریه کن محفل من است قبل از حسین لب نزد عباس من به آب اصلا وفا حقیر ابوفاضل من است گفتند دست ماه مرا قطع کرده اند آن دست‌ها که هدیه‌ی ناقابل من است ضرب عمود لاله‌ی من را گلاب کرد این شیشه‌ی شکسته همه حاصل من است مُردم از این که آب نخورد اصغر حسین شرمندگی ز تشنه لبان قاتل من است بعد از حسین ام بنین دربه‌در شده از این به بعد کرب و بلا منزل من است .
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت