eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. گریز تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم کنارم نباشی، تسلّا ندارم اگر زخم خوردم شفای تو بوده نظر بر دوای اطبّا ندارم شکسته سبویم فدای سر تو به لب صحبتی غیر لیلا ندارم شلوغی دور و برم از فراق است چو طفلی یتیمم که بابا ندارم سفیدی قلبم سیاهی گرفته دلی داشتم من که حالا ندارم اگرچه یک عمر است چشم انتظارم نگفتم امیدی به فردا ندارم به رویم نیاورده ای که بُریدم بغل کن مرا که دگر نا ندارم به رسوائی من کسی را نداری به غیر از تو من هم کسی را ندارم مریز آبروی مرا پیش زهرا بجز این به مولا تقاضا ندارم چرا بسته ای در به رویم مگر من؛ غم کربلای معلی ندارم! فدای حسین و فدای عزایش صدا زد دگر میر و سقا ندارم .
. سنگین شده اگرچه پروندهء گناهم من را خریدی آخر با نامهء سیاهم بسکه رهات کردم از خیر من گذشتی بسکه گناه کردم نگذشتی از نگاهم اصلاً نشد بگویم هرچه شما بخواهی جایش همیشه گفتم هرچه خودم بخواهم هربار ناله کردم برگشته ای به سویم یک بار برنگشتم از راه اشتباهم من را اگر ببینی دیگر نمی شناسی دیدی چکار کردم با این دلِ تباهم؟ کاه عبادتم را کوه غرور پوشاند حالا چطور باید از غصه ات بکاهم بعد دعای زهرا بار مرا کشیدی دیروز توبه کردی امروز سربه راهم *اگه تو برای پذیرفته شدنِ توبه ام دعا نمیکردی، من سربه راه نمیشدم.* ای سرپناه عالم! خیمه نشین صحرا! من باورم نمی شد که میشوی پناهم ذکری که دوست داری ذکر حسین حسین است دنبال گریه هایت در بین قتلگاهم از جان خود گذشتیم از نه والله دور ضریح ارباب یک سر بزن به ما هم .
. مسیر باغ دل من، پُر از هوای تو نیست میان خانهء قلبم، برو بیای تو نیست بغل نگیر مرا لابد اشتباه گرفتی عوض شده است گدایت، گدا گدای تو نیست چقدر منتظرم ماندی و صدات نکردم بمان دوباره بپای کسی که پای تو نیست بگو چکار کنم تا که خون دل نخوری؟ کنار کوچه خیابان نیا که جای تو نیست کسی به خاطر تو گریه اش نمی گیرد به رغم اینهمه غم، ناله ای برای تو نیست فدای سفرهء آنکه غذای شبهه نخورد همان فقیر؛ که دخلش بجز عبای تو نیست حساب کن چقدر میکند ضرر آنکس که در معامله فکر تو و رضای تو نیست مرا مریض خودت کن شفا نمیخواهم در این زمانه دوا بهتر از دوای تو نیست اگرچه غرق گناهم مرا رها نکنی مگر که نوکریم از سر دعای تو نیست مُحبّتی که چشاندی به من کسی نچشاند منم که مست شرابی بجز ولای تو نیست دو دست خالی من را بده به دست علی مگر برات نجف بین دست های تو نیست نبند کولهء رِزقُ الورای من را چون در آن زیارت سرداب سامرای تو نیست نشد که این زیر قبّه گریه کنم پس از سه سال نگو وقت کربلای تو نیست ✍ .
. آقا شنیده ام همهء روضه هات را در مجلس عزا غم و سوز صدات را انگار بغض روضهء جدّت گرفته است بعضی فرازهای دعای سمات را ای نفس مطمئنهء جامانده از حسین! خواندی چنین برای که "والعادیات" را؟ از صبح تا به شام فقط نوحه می کنی این زخم های کهنه و درد بیات را باری شده به شانهء تو گریه لرزه ها اشکت به هم زده جرَیان فرات را داری دعا برای تمام بنی اسد چون عمه جان که کرده دعا آن دهات را مولا به حق ناحیه ای که مقدس است در دست خالیم بده برگ برات را
. دلم را به بزم محبت کشیدی دوباره مرا پای صحبت کشیدی ز بی آبرویی من هم گذشتی از این نوکر پست، منّت کشیدی گناه مرا دیدی و گریه کردی عزیزم بمیرم خجالت کشیدی اگرچه یکی غصه ات را نخورده تو جای همه، آهِ حسرت کشیدی نشد خانه ام، خیمه گاه تو باشد ز نا اهلی ام، درد غربت کشیدی شنیدی که دلتنگ شهر حسینم لب تشنه ام را به تربت کشیدی گنهکارم اما نجف لازمم من چرا روی پرونده ام خط کشیدی اگر روضه دارم دعای تو بوده اگر فاطمی ام، تو زحمت کشیدی سحر در کنار مزارش نشستی به اینجا مسیر زیارت کشیدی سلام ای گل پرپر خانه مادر! چرا پوشیه روی صورت کشیدی؟ الهی که دیگر مصیبت نبینی تو از میخ در هم مصیبت کشیدی دم کوچه افتاده بودی و گفتی؛ علی را چرا پای بیعت کشیدی اگرچه لگد خوردی از حال رفتی... کنارش نفس های راحت کشیدی ✍ .
. دلم را به بزم محبت کشیدی دوباره مرا پای صحبت کشیدی ز بی آبرویی من هم گذشتی از این نوکر پست، منّت کشیدی گناه مرا دیدی و گریه کردی عزیزم بمیرم خجالت کشیدی اگرچه یکی غصه ات را نخورده تو جای همه، آهِ حسرت کشیدی نشد خانه ام، خیمه گاه تو باشد ز نا اهلی ام، درد غربت کشیدی شنیدی که دلتنگ شهر حسینم لب تشنه ام را به تربت کشیدی گنهکارم اما نجف لازمم من چرا روی پرونده ام خط کشیدی اگر روضه دارم دعای تو بوده اگر فاطمی ام، تو زحمت کشیدی سحر در کنار مزارش نشستی به اینجا مسیر زیارت کشیدی سلام ای گل پرپر خانه مادر! چرا پوشیه روی صورت کشیدی؟ الهی که دیگر مصیبت نبینی تو از میخ در هم مصیبت کشیدی دم کوچه افتاده بودی و گفتی؛ علی را چرا پای بیعت کشیدی اگرچه لگد خوردی از حال رفتی... کنارش نفس های راحت کشیدی ✍ .
Banifatemeh-ShahadatImamHasanAskari1395[01].mp3
2.82M
هر شب به دل غمزده، غوغای تو دارم نقشی به دل از قامت رعنای تو دارم غائب ز نظر باشی و در قلب هویدا از دیده ی دل، دیده به بالای تو دارم نادیده مجسّم شده ای در بر چشمم آن سان که نظر، بر رخ زیبای تو دارم اندر ظلمات دلم ای خضر طریقت صد شعله به هر شب ز تجلای تو دارم گر جلوه کنی یا نکنی، حکم تو باشد امّا چه کنم، میلِ تماشای تو دارم ای یوسف زهرا(س)! سر بازار محبّت با رشته کلافی سر سودای تو دارم از ذره زیانی نرسد مهر فلک را من ذره ی ناچیز و تمنای تو دارم با غیر توأم نیست در عالم سروکاری امید کرم از تو و آبای تو دارم مپسند که نادیده جمال تو بمیرم این مسئلت از درگه والای تو دارم از قبر و قیامت نبود بیم و هراسم زیرا که به دل مهر تولای تو دارم امضای قبولی زنی ار بر دل عاشق فخرم به جهان است که امضای تو دارم 🎙سید مجید بنی فاطمه🎤
. ایام گلوی هجر فشردم که داده آزارم فراق یار چه کرده است با دل زارم سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر هنوز منتظر صبح روز دیدارم برای من که گدایم جهان نمی ارزد اگر ز دامن لطف تو دست بردارم به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم گره به کار من افتاده است بازش کن مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم کسی نبودم و قدر و بها به من دادی کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم تمام نوکریم را به روضه مدیونم تمام زندگیم را به تو بدهکارم صدای خواهر زینب می آید از کوفه دوباره سینه زن خواهر علمدارم هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود هنوز مضطر راه شلوغ بازارم .
. ایام گلوی هجر فشردم که داده آزارم فراق یار چه کرده است با دل زارم سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر هنوز منتظر صبح روز دیدارم برای من که گدایم جهان نمی ارزد اگر ز دامن لطف تو دست بردارم به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم گره به کار من افتاده است بازش کن مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم کسی نبودم و قدر و بها به من دادی کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم تمام نوکریم را به روضه مدیونم تمام زندگیم را به تو بدهکارم صدای خواهر زینب می آید از کوفه دوباره سینه زن خواهر علمدارم هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود هنوز مضطر راه شلوغ بازارم .
. عجل الله فرجه شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن .
مناجات_با_امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف.mp3
5.42M
🎤 دمِ صبح آمده ام، چون به دمت محتاجم خیمه ات کو! به غبار قدمت محتاجم گریه ام از سر بیچارگی و دربدری است دلخوشی همه عالم! به غمت محتاجم ریشهء رشد مرا خاک گناهم سوزاند منِ تاریک، به نورِ حرمت محتاجم آنقدر خیر رساندی که بدعادت شده ام دست من نیست اگر بر کرمت محتاجم شرم دارم به کسی رو بزنم غیر خودت تا گدایم به زیاد و به کمت محتاجم لشکرت غرق سپهدار، ولی تنهایی! به غلامی که شده هم قسم اَت... محتاجم حسرتا! قطرهء خونم سر راه تو نریخت من به وادی پُر از پیچ و خمت محتاجم کمتر از مورم و مامور سلیمان نشدم به حسین و نظری باعظمت محتاجم *** یاعلی ماه رجب آمده دستم خالی است به دعای تو و صاحب علمت محتاجم بغلم کن که پُر از دردم و بی درمانم به طواف حرم محترمت محتاجم
. چارهء هجران یوسف جز غم یعقوب نیست حال دور افتادگان از یار، اصلاً خوب نیست چوب ظلم خویش را داریم یکجا میخوریم صبر ما که بیشتر از طاقت ایوب نیست ما بدهکاری خود را گردنت انداختیم ما طلبکاریم از تو... دوری ات مطلوب نیست روز ما سر می شود در غفلت کبرای قرن نیستی و کوچه های شهر، بی آشوب نیست "در میان خانه، صاحبخانه را گم کرده ام" صبح تا شب بر لب من اسمی از محبوب نیست ساحل آلوده را دریا مطهر میکند غرق عصیانم ولی چشمان من مرطوب نیست من به کار تو نمی آیم، نمی دانم چرا! باغبانم باش چونکه میوه ام مرغوب نیست منتظر بودم بیایی باز تنبیهم کنی باز گفتی نامه ات پاره شده مکتوب نیست آبروی رفتهء من را بخر در کربلا نوکرت بد هم که باشد پیش تو مغضوب نیست جذبهء شاه نجف را دیدم از ایوان طلا جز علی در ذات الله الصمد مجذوب نیست ✍ .
12_2_Mahdi_Rasuli(Monajat_Ba_emem_Zaman)_(www.rasekhoon.net)(1).mp3
6.16M
عجل الله فرجه 🎤 شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی ای بنازم کرمت را که خریدی همه را طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی سفره انداختی و من بهمش ریخته ام دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی! به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی نجفم دیر شده، من گله دارم به علی جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی درد دارم به خدا، زود دوا را برسان باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
. کشیدم از عذابِ دوریت چه دردسرهایی گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی به دریای غرور و کبر افتادم، مرا دریاب عزیز فاطمه! تو منجی درمانده ترهایی به دور سفرهء مهمانی تو پادشاهانند ولی دنبال سائل ها و اینگونه نفرهایی گناه از غفلت ما بود، چوبش را شما خوردی ز دست نوکرانت میخوری خونِ جگرهایی خبر داری سراغم را کسی دیگر نمی گیرد! می آمد کاش روزی از وصال تو خبرهایی منم که بیشتر از بچه ها محتاج احسانم تویی که مهربان تر از تمامی پدرهایی بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم عبایت را هنوز آن خواب خوش دارد، به جان من اثرهایی دو دستم بسته شد امّا، نخوردم بر درِ بسته صدایت کردم و دیدم، همینجا پشت درهایی بیاور نسخهء من را! علاجم جز زیارت نیست برایم دوری از کرببلا دارد ضررهایی سخن از هجر باشد...خواهری دور از برادر نه! چه سنگین است روی شانه ها بار سفرهایی از آن صبحی که معصومه نبوسیده رضایش را سراغش آمده هر نیمه شب درد کمرهایی سراغش آمده درد کمر، نامحرم اما نه! عقیله رفت بین جرّ و بحث رهگذرهایی... ایام ✍ .
. صدها گره ی کور به کارم زده هجران ای وصل کجایی! که کنارم زده هجران محتاج کسیَ ام که به این در زده باشد شاید سحری یار، به او سر زده باشد با فقرِ گدا کار ندارند کریمان از روسیهان عار ندارند کریمان ای خیمه نشین! آمده ام از دل صحرا با بار گناهم چکنم یوسف زهرا؟ من را طرف روضه و این خانه کشاندی از برکت زهرا سر این سفره نشاندی این کلبِ مُقرب شده، غربت نچشیده «حلوا به کسی ده که محبت نچشیده» نامعتبرم جز تو خریدار ندارم تا فاطمه دارم به کسی کار ندارم زهرا یل خیبر شکن خانه ی مولاست پس حبل متین، رشته ای از چادر زهراست آن روز که در کوچه کنارش جدلی بود ... حرزی که به بازوی خودش بست، علی بود تسبیح خدا بوده فقط ذکر شریفش زن بود و چهل مرد نبودند حریفش هرچند که حوریه ی افلاک نشین بود افتاد زمین ... حرف علی روی زمین بود حالا علی است و غمِ نیلوفر خونی مانده چه کند دور و بر بستر خونی فرمود که یاسم وسط باغچه پژمُرد این میخِ درِ خانه به تابوت علی خورد ........ بالا کشانده ما را، بال دعای مادر ما را نشانده در عرش، یا ربنای مادر جاری کن از دو چشمت، باران کوثرش را تطهیر کن خودت را، در روضه های مادر مادر برای فرزند، بخشیده هرچه دارد بخشیدنت ندارد کاری برای مادر در سفره ی سلاطین هم فیضِ این چنینْ نیست گیرت نخواهد آمد همچون غذای مادر وادی طور زهرا آن وادی السلام است رفتم نجف ... حرم داشت حال و هوای مادر فکر غم بقیعم، زهرا حرم ندارد! جانم به تو حسن جان، جانم فدای مادر آن بانوی رشیده خم شد میان خانه آن کوچه در مدینه شد کربلای مادر هر یاحسین نوکر، مدیون فاطمیه است آنکه گذاشت تا صبح، صورت به پای مادر ای کاش جای دیوار ... یا جای ضربه ی در میخورد بر سر ما، درد و بلای مادر با صورتی که زهرا، پنهان ز شوهرش کرد معلوم شد بعید است، دیگر شفای مادر وقتی لباس خونی را فضه شست و شو کرد شد آبْ از خجالت، دختر بجای مادر ✍ .
. صدها گره ی کور به کارم زده هجران ای وصل کجایی! که کنارم زده هجران محتاج کسیَ ام که به این در زده باشد شاید سحری یار، به او سر زده باشد با فقرِ گدا کار ندارند کریمان از روسیهان عار ندارند کریمان ای خیمه نشین! آمده ام از دل صحرا با بار گناهم چکنم یوسف زهرا؟ من را طرف روضه و این خانه کشاندی از برکت زهرا سر این سفره نشاندی این کلبِ مُقرب شده، غربت نچشیده «حلوا به کسی ده که محبت نچشیده» نامعتبرم جز تو خریدار ندارم تا فاطمه دارم به کسی کار ندارم زهرا یل خیبر شکن خانه ی مولاست پس حبل متین، رشته ای از چادر زهراست آن روز که در کوچه کنارش جدلی بود ... حرزی که به بازوی خودش بست، علی بود تسبیح خدا بوده فقط ذکر شریفش زن بود و چهل مرد نبودند حریفش هرچند که حوریه ی افلاک نشین بود افتاد زمین ... حرف علی روی زمین بود حالا علی است و غمِ نیلوفر خونی مانده چه کند دور و بر بستر خونی فرمود که یاسم وسط باغچه پژمُرد این میخِ درِ خانه به تابوت علی خورد ✍ .
. شمع شب های تار می آید خبر آمد که یار می آید عطر شهیدان از کوچه ی انتظار می آید مجلس مادر است و آقامان از کنار مزار می آید مادر از دست داده ها! امروز گریه کردن به کار می آید از همان خانه ای که میسوزد مهدی داغدار می آید نزنی حرفی از در و دیوار چون به قلبش فشار می آید جلوی بانویی که حامله است چه کسی با هوار می آید؟ فضه دیده چطور در این باغ روی گل، پای خار می آید زینب از درد مادرش جان داد دختر اینگونه بار می آید من بمیرم که هرچه چادر را ... می تکاند ... غبار می آید کم کم امروز مرتضی دیگر با فراقش کنار می آید گفت ای بازوی کبود شده : وارث ذوالفقار می آید .
. شب یلدایم اگر با تو سپر شد یلداست یا اگر این شب من با تو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چِله نشین تو شدیم آقاجان این شب چِله اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب ولی با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَد تو تَر شد یلداست .👇
. ای شب یلدای هجرت بیشتر از سال ها ای حضورت در شب غم، بهترینِ فال ها بخت کور عاشقان را باز کن یابن الحسن تا به کی بسته به چین ابرویت اقبال ها سجده ای، اشکی، دعایی در نماز نافله! بی دعایت بوی عصیان می دهد اعمال ها کربلا! من اشک میخواهم که تطهیرم کند چون شب جمعه شود تقسیم، شور و حال ها .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اکفیانی! غریب و تنهایم و انصرانی! شدم به تو مشتاق سحری روبروی شش گوشه دست من را بگیر بین رواق ای ضریح حسین دلتنگم! برسان ناله مرا به عراق 🎤
. خدای من: لیله القدرت رسید، آدابِ امشب جالب است احترام هر گنهکاری که داری واجب است پیش مردم گرچه خورده طبل رسوایی من به همه گفتی که این رسوا مگر بی صاحب است! آسمان رحمتت ابری شد و باران گرفت سایه ی عفو تو بر دشت گناهم غالب است آبروی رفته ی من را بخر تا وقت هست گاه گاهی این ضرر کردن به نفع کاسب است گردن کج آمدم، گردن بگیر امشب مرا این فراری که زمین خورده، به جودت راغب است یک نفر العفو گویان از کنار من گذشت زود گفتی اینکه توبه هم نکرده تائب است شرم دارم! خیلی از مهدی خجالت می کشم آن امام حاضری که فکر کردم غائب است لیله القدر علی، چادرْ سیاه فاطمه است نور زهرا بر سیاهی های عالم حاجب است غیر حیدر، قدر زهرا را نمیداند کسی جسم زهرا و علی، یک روح در دو قالب است بستگی دارد به زهرا که علی هم بگذرد کار، دست مادر است و مرتضی هم کاتب است اینکه هرشب یاعلی بُرده دل ما را نجف... فاطمه زحمت کشیده... زحمت ما کاذب است حاجتم را، هم ندادی در حرم راهم بده این دل سرگشته امشب، کربلا را طالب است زیر قبّه با نمازت روضه ی کامل بخوان چون حسین بن علی آنجا امام راتب است شمر، اگر بالای ده ضربه زده بر گردنش تیرِ مانده در گلو، کار سنان غاصب است سر، هزاران دفعه از نیزه زمین افتاده است زخم های روی سر، زیر سر آن راکب است بردن او در تنور مطبخش با خولی و شستن خاکسترش با گریه، کار راهب است .
1403 01 12-003.mp3
17.37M
🌹🌹ما فلسطینیا بزرگ نمیشیم! فقط شهید میشیم ...🌹🌹 آن یار، که به دادِ عالم رسیده مهدی است در سینه ی فلسطین، نور امیدِ مهدی است بوی وصالش امشب،قبل اذان می آید ما که امیدواریم... آقایمان می آید
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! ✍ .