4_5841672297320024185.mp3
زمان:
حجم:
1.67M
#زمینه
#شب_پنجم
#وحید_خیری
#مهدی_قربانی
#دارم_میبینمت_گلم
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول :
دارم می بینمت، گُلم، نیا، توویِ قتلگاه
نیا جانِ عمو، برگرد، برو، توویِ خیمه گاه
اینجا دریایِ تیر و نیزه است، من خودم زیرِ دست و پاهام
دیدی با اصغرم چه کردن، نذا بازم جاری شه اشکام
دیگه تمومه کارِ من، چه تو بیای چه تو نیای
سرم میره روو نیزه ها، چه تو بخوای چه تو نخوای
بند دوم:
شلوغِ قتلگاه، برو، چقد، مگه جون داری
صدایِ پایِ شمر، میاد، برو، اومد انگاری
بذا جونم به لب بیادش، بعدِ تو جون و سر نمیخوام
دستتو بالاتر نیاری، اینجوری که سپر نمیخوام
رمق نمونده توو تنت، شکسته استخوون تو
ببین به رویِ صورتم، داره میریزه خونِ تو
بند سوم :
جدا شد دست تو، ولی، تنت، زیر نیزه هاس
نمیدونم که تو، دیدی، بابات، روبه روی ماس
می میرم با غمت توو گودال، پیش من شد تنِ تو پامال
منِ بیچاره موندم و تو، رویِ دستم که رفتی از حال
بمیرم ای گُلِ عمو، نفس گرفته توو گَلوت
میریزه روی صورتت ، اشک غریبیِ عموت
#حلقه_ادبی_ریان
.
#شور
#شب_هفتم_محرم
اجرا: #محسن_بیننده
سبک: #وحید_خیری
شعرا: #مهدی_قربانی، #وحید_خیری، #محمدرضا_افشان
#لالاگنجیشکحرم🎼
#بند_اول
لالا گنجیشکِ حرم، لالایی گل پسرم
بخواب آروم زیرِ خاک، لالایی اصغرم
بخواب ای غنچهء نازم، بمیرم که شدی پرپر
زبونم باز نکردی تا، یه بار به من بگی مادر
مگه میشه؟ توو این عالم، یه ششماهه بشه بی سر
لالا لالا، گلِ پونه
ببین مادر، پریشونه
#بند_دوم
لالا نورِ دلِ من، لالایی خوشکِلِ من
حالا داغِ تو علی، شده مشکِلِ من
تو که رفتی، روی نیزه، همش لبهات و می دیدم
گاهی با یاد لبخندت، تویِ گریه، می خندیدم
یه بار نزدیک، بود که بیفتی، منم بدجور ترسیدم
لالا لالا، دلم خونه
ببین مادر، پریشونه
#بند_سوم
لالا دردت به سَرم، لالایی ای جیگرم
از روزِ پَر زدنت، شکسته کمرم
هنوزم باورم نیست که، چرا آخه، تو رو کشتن
خودت داشتی، آروم آروم، می رفتی اما نَذاشتن
می دونم که، تو رو کشتن، با بُغضی که از، علی داشتن
لالا لالا، بریم خونه
ببین مادر، پریشونه
#حلقه_ادبی_ریان
.👇
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
كار بالا گرفت و افتادي
وسطِ عدهای پُر از كينه
آخرِ قصهی تو معلوم است
شمر خواهد نشست بر سينه
خيمه بودم خدا نظر كرد و
پرده از پيشِ چشمِ من برداشت
عمه میخواست مانعم باشد
عشق اما گريزِ ديگر داشت
ناگزير آمدم به دنبالت
تا رسيدم كنارِ اين گودال
با تنِ زخمیات بلند شدی
آمدی سَمتِ من به استقبال
به تنت زخم روي زخم آمد
به سرم خاك تيره میپاشم
با لبِ تشنهات نگو برگرد
آمدم تا كنارِ تو باشم
تك و تنها نشستی و لشكر
نَفَست را بريدهاند اينجا
تيغها را به قصدِ آزارت
روی زخمت كشيدهاند اينجا
قبل از اين كه كنارِ تو برسم
ديده بودم به جانت افتادند
روی زخمِ گلوي مجروحت
نيزهای را فشار میدادند
شمر و خولی و حرمله هر سه
نوبتی میزدند روی تنت
آنقدر زخم خوردهای ديگر
جای سالم نمانده بر بدنت
قدِ من كوچک است اما باز
من جلودارِ اين خطر بشوم
نفسي تازه كن عزيزِ دلم
آمدم كه تو را سپر بشوم
نيزه و تيغ و تيرها حالا
بدنم را پُر از نشان كردند
نوک سرنيزههای اين مردم
روي قلبِ من آشيان كردند
در شلوغي، فقط خدا نكند
دستم از دستِ تو رها بشود
كاش اينجا شبيه عباست
دستم از پيكرم جدا بشود
دستم افتاد اگر، فدای سرت
از سرت كاش دست بردارند
ولی انگار اين همه لشكر
يك سر از پيكرت طلب دارند
اين دمِ آخري در اين گودال
راحتِ جان من شد آغوشت
قتلگاهم به روی سينه توست
پيكرم مانده بر سرِ دوشت
آخرِ قصه، وقتِ تاريكي
بينِ گودال، هر دو میمانيم
پيشِ چشمانِ عمهام زينب
هر دوتا زيرِ سُمِ اسبانيم
✍️ #مهدی_قربانی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج