2. آقا بیا.mp3
4.28M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
آقا بیا که روضه یِ
موسی بن جعفر است
چشمانمان
ز داغ مصیباتشان تر است
(آجرکَ الله ،یا بنَ الحسن )
جامه سیاه بر تن و
بر جان شرار آه
دل ها به یاد غصۀ او
پُر ز آذر است ...
روضه_امام_کاظم
#علیه_السلام ، ( دلها رو روانه کنیم کنار حرم با صفاش )
مرثیه خوانِ حضرت کاظم
خودِ خداست
بانی روضه ،
حضرت زهرای اطهر است
( امشب آسمان و زمین ، عزادار آقا موسی بن جعفر هست ، امشب همه عالم عزادارند ، بانی تمام روضه ها ، مادرش زهراست )
زندان نگو ،
که گرمِ مناجات با خداست
غار حرایِ
حضرت موسی بن جعفر است
( قربون غریبیت برم آقا )
از تازیانه خوردن حضرت
نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان
ز مادر است
باشد همیشه
وِرد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودیِ بی دین
که کافر است
ای من فدای
شال عزای شما شوم
( آقا جان ، یا بن الحسن ، قربون شال عزات برم آقا... )
ای من فدایِ
شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضه یِ
موسی بن جعفر است
( هر کجا نشستی ، حالا امام زمانت رو دعوت کن : یا صاحب الزمان... )
#شهادت_امام_کاظم
به همت جواد افشانی
.
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
کوفه لبریز بلا گشته
میا کوفه حسین
قسمتم سنگ جفا گشته
میا کوفه حسین
شب اول مُحرم ، بریم در خانه ی غریب کوفه ،آقامون مسلم بن عقیل ، ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه :
کوفه ای که پدرت
حاکم آن بود قدیم
عاری از شرم و حیا گشته
میا کوفه حسین
غریب و تنها ، توی کوچه های شهر کوفه ، داره با اربابش ابی عبدالله ، درد دل میکنه... حسین جان ...آقا ، « نگران گلوی طفل توام چون اینجا » آقای من ...
نگران گلویِ طفل توام
چون اینجا
مملواز حرمله ها گشته
میاکوفه حسین
تنها و غریب توو کوچه های شهر کوفه ، اومد کنار یک خونه ای ایستاد ، تکیه داد به دیوار غریبی ، یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا ، مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد ، خانوم ، میشه برام آبی بیاری ؟ ( قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم ) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد ، وقتی آقا آب رو نوشید ، دوباره این پیر زن نگاه کرد ، صدا زد آقا مگه نمیگن این روزها شهر کوفه امنیت نداره ، برای چی هنوز ایستادید ؟ یه دفعه آقا مسلم بن عقیل صدازد : کجا برم ؟ من که توو این شهر خونه ای ندارم ، من توو این شهر غریبم ... این پیر زن به سیمای نورانی آقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد ، عرضه داشت ، آقا جان ، مگه شما کی هستید ؟ حضرت فرمودندمن مسلم بن عقیلم ، سفیر ابی عبد الله ... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه ، خانه ی شماست ، منم کنیز شمام ، ای کاش مردم کوفه ، به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند ، هر طوری بود ، نانجیبها خبردار شدند ، نزدیکی های صبح ، خونه ی پیرزن رو محاصره کردند ، تا مسلم ابن عقیل از خانه بیرون اومد ، جنگ نمایانی کرد ، خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد ، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند ، خدا لعنتشون کنه ، آقارو بردن بالای دار الإماره ، حالا میخواهی گریه کنی بسم الله ، مردم کوفه دارن نگاه میکنند ، هر کسی یه حرفی میزنه ، یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند ، یکی میگه نه ، دیگه آقا رو به شهادت میرسونند ، همه دارن نگاه میکنند ، یه دفعه دیدن سر از تنِ آقا جدا کردند ، ای وای ، ای وای ، غریبانه ، بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند ...
یاصاحب الزمان (عج) ، میخوام بگم اینجا ، سر از تنِ آقا مسلم بن عقیل جدا کردن ، بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند ، اما ، دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن ، دیگه دختر بچه اش نبود ببینه ، بمیرم برات حسین ، جلو چشمان زینب ،جلو چشمان بچه های حسین ، صدا زدند ، اسبهاتون رو نعل تازه بزنید ، آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا ، اسب دواندند ، تمام استخوان ها شکست ، هر کجا نشستی صدا بزن : « یاحسین ... »
دشمنت کُشت ولی
نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود
نور خداست ...
#شاعر_فواد_کرمانی
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ، سوره: شعراء آیه : 227)
.👇
1. کوفه لبریز بلا.mp3
9.31M
#روضه #شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
کوفه لبریز بلا گشته
میا کوفه حسین ...