4_5775904403714215864.mp3
9.14M
📋 مونده روی زمین پیکر تو رها
#روضه_امام_حسین (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مونده روی زمین ، پیکر تو رها
السلامُ علیٰ مَن دَفَنَ اهلِ قُریٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن، مادرت برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fadaeian_Haftegi_14011015_5.mp3
16.31M
📋 بنا بوده توی عالم فقط عباس قمر باشه
#شور
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنا بوده / توی عالم / فقط عباس / قمر باشه
بنا بوده / توو هر سختی / برا زینب / سپر باشه
به جز عباس / کی میتونه / خاک پاشم / گوهر باشه
میاد اسم / ابوفاضل / اگه حرف از / جگر باشه
مثه حیدر، تو کرّاری
تو مشکل گشاترین علمداری
عجب رزمی چه سرداری
مگه میشه ضربههات نشن کاری
« ابوفاضل... ابوفاضل
ابوفاضل... ابوفاضل »
چه تقدیری / از این بهتر / تویی مولا / منم نوکر
اگه ساقی / تویی عباس / چه باکی از / مِی و ساغر
توو هر میدون / توو هر جنگی / تویی اول /تویی آخر
شده نقش / رو سربندت / مدد زهرا / مدد حیدر
همه تشنه، تویی سقا
بازم دست بکش روی سر دنیا
توی چهرهت علی پیدا
میجنگی تو معرکه مثه مولا
« ابوفاضل... ابوفاضل
ابوفاضل... ابوفاضل »
از اون وقتی / که یادم هست / به سر شور و / شعف دارم
دلم وقتی / که بیتابه / یعنی شوق /نجف دارم
حلال زاده / یعنی اونکه / فقط مولاش / علی باشه
اگه عبد / علی باشم/ یه دنیایی / شرف دارم
نجف یعنی، تهِ دنیا
نجف مِی خونهی هر دل شیدا
جنون یعنی، نم بارون
یعنی جون بدم یه روز دم ایوون
«علی مولا... علی مولا
علی مولا مولا... علی مولا »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور #حضرت_عباس
#وفات_حضرت_ام_البنین
🎤حاج سید رضا نریمانی
Fadaeian_Haftegi_14011015_6.mp3
23.81M
#واحد
من که از نسل دلیر عربم
امّ العبّاسم و امّ الادبم
مادر چهار یل رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان خاک نشین حرمم
عرش در تحت لوای کرمم
معرفت مسئلهآموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیت علیست
من سفارش شدهی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وَه از آن روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبلهی نور به کاشانهی من
حرم الله کجا خانهی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بصر مالیدم
گفتم این بیت حریم لاهوت
من کنیزم به دیار ملکوت
آمدم خادم این در باشم
خادم دختر حیدر باشم
لیک آن روز ز غم رنجیدم
وای دل، صحنهی سختی دیدم
هر دو ریحانه حق تب دارند
بین خانه حَسنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانی تَر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گل پسری زیبا داد
صاحب جنة الاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بلا فصل شدم
مادر فضل و اباالفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جبین
حضرت فاطمه شد اُمِّ بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلام درشان
روزی آید که به همراه حسین
از مدینه بروی نور دو عین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جان تو جان عزیز زهرا
رفتی و همره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
#حضرت_ام_البنین
.
📋 گر چه همه رد میکنند از خود گدا را
#مناجات
#روضه_حضرت_عباس
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گر چه همه رد میکنند از خود گدا را
آقا محبت کن صدا کن اسم ما را
من نوکر خوبی برای تو نبودم
خیلی اذیت کردهام آقا شما را
کج میروم وقتی هوایم را نداری
کج میگذارم روی هم سنگ بنا را
بنشان هم اکنون مادرم را در عزایم
آزار دادم من تو را صاحب عزا را
پشت درم، درماندهام، در را نبندید
از خود مرانی این گدای خرده پا را
بیآبرویی آمده، ای آبرودار
بیوقت آمد، آمده وقت مدارا
اول گرفتی دستهای خالیام را
آخر پذیرفتی من یک لاقبا را
چشمی که گریه میکند دار و ندارد
درمان نکن این عاشق درد آشنا را
یک بار شد چشم انتظارت را نبخشی
وقتی به لب دارم نوای کربلا را
محض گل روی ابوفاضل عوض کن
حال و هوای نوکر سر به هوا را
زهرا کنار علقمه پهلو (بازو) گرفته
چون دیده بر روی زمین دست جدا را
ای کاش میشد از تن او در بیارند
آرام، تیر و آهن و سرنیزهها را
مشکی که پاره بود را بردند خیمه
گفتند این هم مشک و این هم آب گوارا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
#روضه_حضرت_ام_البنین (س)
#روضه_حضرت_زینب (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_عباس (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو شاهکار عشق بازی در زمینی
تو دست پنهان خدا در آستینی
اُمُّ الادب، اُمُّ الوفا، اُمُّ البنینی
دلگرمی نسل امیرالمونینی
در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده
قرص قمر میر عرب تعظیم کرده
مانند نور آمدی تابیدی و بعد
با دست زهرا مورد تأییدی و بعد
خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد
آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد
گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستان زینب را ببوسم
دیدی چگونه گریهکنها گریه کردند
غمدیدهها با یاد زهرا گریه کردند
با نغمهی لبهای مولا گریه کردند
یا فاطمه میگفت هرجا گریه کردند
آن روز تنها خواهش قلبت همین شد
یا فاطمه تبدیل بر ام البنین شد
شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد
شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد
اما کلامی باعث خون جگر شد
زخم زبانها بر دل تو نیشتر شد
گفتند با تو بعد از این کم میگذارد
بر این یتیمان دیگر او کاری ندارد
اما دهان یاوهگویان را تو بستی
پای قرار خویش با زهرا نشستی
دیدن از جام رضای یار مستی
چون رشتهی فرزند و مادر را گسستی
گفتی اگرچه بینتان خیلی عزیزم
در خانه عباسم غلام و من کنیزم
زینب تو را با نور ایمان آشنا کرد
با یک نظر دلدادهی آل عبا کرد
بر آتش عشقش تو را هم مبتلا کرد
آن قدر پیشت صحبت کرببلا کرد
تا اینکه شاخ و برگهایت پُر ثمر شد
دار و ندارت چهار فرزند پسر شد
کمکم پسرهای تو بال و پَر گرفتند
دور و بَرَت را مثل یک لشگر گرفتند
درس شجاعت از خود حیدر گرفتند
بوی امیر فاتح خیبر گرفتند
گویم ز اوصاف عظیم تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد
ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاج زهرا بار بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته روی دستند
با چه شکوهی بین محملها نشستند
بر زانوی عباس زینب پاگذارد
شُکر خدا که محمل او پرده دارد
اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدن یک صحنهای چشم تو تَر گشت
از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت
باور نمیکردی ولی دل با خبر گشت
بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب اما بی حسین است
فریاد زد اُمُّ البنین گیسو سپیدم
مادرنبودی عصر عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دست خود از پهلویش نیزه کشیدم
اُمُّ البنین تاج سرم را سَر بریدند
پیراهنش را از تَنَش بیرون کشیدند
مادر نبودی گوش کن پس این خبرها
از داغ عباس تو خم گشته کمرها
واشد به روی من نگاه رهگذرها
چادر به سر دارد دویدن دردسرها
عباس رفت و آبروی خواهرش رفت
دعوا شد و چادر ز روی خواهرت رفت
اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت
تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت
ضرب عمودی آمد و رویش بهم ریخت
تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت
عباس نامردی عمود آهنین خورد
بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد
دروازهی کوفه قیامت ساختم من
بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم روی نیزهها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من
از درد غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه ماند مادر
*شاعر : #قاسم_نعمتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
📋 بنا بوده توی عالم فقط عباس قمر باشه
#شور #حضرت_عباس
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنا بوده / توی عالم / فقط عباس / قمر باشه
بنا بوده / توو هر سختی / برا زینب / سپر باشه
به جز عباس / کی میتونه / خاک پاشم / گوهر باشه
میاد اسم / ابوفاضل / اگه حرف از / جگر باشه
مثه حیدر، تو کرّاری
تو مشکل گشاترین علمداری
عجب رزمی چه سرداری
مگه میشه ضربههات نشن کاری
« ابوفاضل... ابوفاضل
ابوفاضل... ابوفاضل »
چه تقدیری / از این بهتر / تویی مولا / منم نوکر
اگه ساقی / تویی عباس / چه باکی از / مِی و ساغر
توو هر میدون / توو هر جنگی / تویی اول /تویی آخر
شده نقش / رو سربندت / مدد زهرا / مدد حیدر
همه تشنه، تویی سقا
بازم دست بکش روی سر دنیا
توی چهرهت علی پیدا
میجنگی تو معرکه مثه مولا
« ابوفاضل... ابوفاضل
ابوفاضل... ابوفاضل »
از اون وقتی / که یادم هست / به سر شور و / شعف دارم
دلم وقتی / که بیتابه / یعنی شوق /نجف دارم
حلال زاده / یعنی اونکه / فقط مولاش / علی باشه
اگه عبد / علی باشم/ یه دنیایی / شرف دارم
نجف یعنی، تهِ دنیا
نجف مِی خونهی هر دل شیدا
جنون یعنی، نم بارون
یعنی جون بدم یه روز دم ایوون
«علی مولا... علی مولا
علی مولا مولا... علی مولا »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
هدایت شده از دفتر کنگره ملی شهدای بخش وشهر پیربکران
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📹 نقاشی شنی | «رفیق» - شماره پنج
🏷 شهید #سرداردلها_حاج_قاسم_سلیمانی به روایت سید رضی
🚩تقدیم به روح مطهر شهید والامقام سید رضی موسوی
📥 کیفیت اصلی
#شهید_القدس
جانفدا
#جانفدا
#Baghdad0120
#من_یک_قاسم_سلیمانیم
4_5895348887324986790.mp3
5.65M
📋 عالیهی عرش معلاستی
#واحد
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عالیهی عرش معلاستی
آینهی عصمت زهراستی
فاطمهی دوم مولاستی
خادمهی زینب کبراستی
جمله ملائک به رهت خاکبوس
فاطمهی بنت اسد را عروس!
خادمهات آسیه و هاجر است
حرمتت از کعبه فراوانتر است
تاج سرت فاطمهی اطهر است
ای صدف! عباس تو را گوهر است
حیدر کرارِ مؤنث تویی
بی کسم ای اُمِّ بنین کس تویی
آه! که با این همه آه آمدم
خستهتر از خستهی راه آمدم
مثل غلامان سیاه آمدم
سوی تو یا بنت حزام آمدم
گشته اغیثینیِ من زمزمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
*شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وفات_حضرت_ام_البنین
.