Sibsorkhi Babolharam.mp3
1.23M
🎤🎤 حسین سیب سرخی
❤️ میلاد #حضرت_رقيه #صلوات الله علیها
هم بازیانم نیستند، امشب کنارِ بسترم
قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم
یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن_
_شبها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم؟
امشب ولی بدخوابم و هی خواب می بینم چهل
اسبِ بزرگِ سرخ مو رد می شوند از پیکرم!
بابا لبش را بسته و دیگر نمی بوسد مرا
دیگر نمی گوید به من «شیرین زبانم، دخترم»!
من دخترِ خوبی شدم آرام می خوابم فقط
امشب نمی دانم چرا هی درد می گیرد سرم..😭😭😭
#حضرت_رقیه
#شعر
.
خیلی مرا کنارِ رباب و سرت زده
جان تو و رباب حلالش نمیکنم😭😭
او زیر سایه از وسط ظهر تا غروب
من زیر آفتاب! حلالش نمیکنم😭😭
چشمم که گرم شد سپرش خورد بر سرم
فریاد زد نخواب! حلالش نمیکنم
#حضرت_رقیه
#شعر
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با پای پُر وَرَمم...
دردسر حرمم
#حضرت_رقیه
#حاج_محمود_کریمی
برو بگو به اباالفضل چشمتان روشن
که زجر هست و عزیزِ تو سایه بان دارد!
از آن شبی که به دنبالِ دخترت آمد
هنوز کودکِ تو دردِ استخوان دارد!
از آن شب است که دندانِ شیری ام افتاد
از آن شب است گُلت لُکنتِ زبان دارد!
مرا رساند وَ حرصش گرفت و پرتم کرد
به عمه گفت: بگیرش هنوز جان دارد!
#حضرت_رقیه
#شعر
.
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه ...
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیه ای را :
فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری به نیزه بلند است رو به روی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه.،
#حضرت_رقیه
#شعر
.
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی ولادت ها خودش روضه مجسم است...
#حضرت_رقیه
#حاج_حیدر_خمسه
.
#میلاد_حضرت_رقیه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یادواره (میلاد )حضرت رقیه سلام الله علیها
روزی که آمد دست و پا گم کرد تقویم
واشـد لبِ هـور و مـَلـَک تنها به تکـریم
از ماه و روز و ساعت و سالش نگفتند
گـفتـند زهـرا آمـده گفتـیم ... تسـلیم
باضربه هایِ قلب این دختر از این پس...
شد ساعـت کرب و بلای عشق تنظیم
آن شب ملائک یک به یک خواندند کوثر
خالـق به خـَلق الله کـرده نور تقـدیم
آئـیـنه یِ آیات کـوثـر را ببـینید
بر روی دست شاه مادر را ببینید
او آمد و شد احـسن الاحـوال تعریف
با دیدن گهواره اش شد روضه تکلیف
مداحیِّ اوکار هر ریـزه خوری نیست
باید بخـواند آسـمان این بار تصـنیف
هرکس به هر نامی که می خواهد بخواند
حـق روی قلبـم یا رقیـه کـرده تألـیف
رحمت به شیرِمادری که روضه خوان است
لعنت به هرکس روضه ها را کرده تحریف
اوچیـزی از عبـّاسِ حـیدر کم ندارد
سرنیـزه را خـَم می کند وقتی ببارد
در این حرم شد محشری با گریه هایش
شد شام و کوفه حیدری با گریه هایش
بعد از عمو سقایِ طفلان حسین است
او می کـند آب آوری با گـریه هایش
او در خـرابه شـد بلای جـان دشمن
پاشیده از هم لشکری با گریه هایش
مانند مادر شیشه ای بود و تَرَک خورد
شد در قیامت سنگری با گریه هایش
لـرزیـده با آه لبـَشْ ...آلِ امـیـّه
ذکر نجـات بچه شیعه یا رقیه
ما پابه پای روضه هایش پا گرفتیم
کنـج خـرابه پایِ سـر اِحـیـا گرفتیم
ماندیم زیر دست و پای طعنه اما...
بر روی شـانه بیرق حـق را گرفتیم
عمریست مجنون و هواخواه حسینیم
پای طـبـق ماهـم دَمِ بابا گرفتـیم
چشم انتظار منتقم هستیم آری
یک چِلـِّه نذر اشک و عاشورا گرفتیم
ای انـتظار دلبـر کـرب و بلایی
عمه صدایت می زند باید بیایی
#میلاد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ما_سینه_چاکهای_حسین_و_رقیه_ایم
#حسین_ایمانی
.
.
صل الله علیک یا اباعبدالله ۳
آخر جواب داد سحر ربنای ما
دیدی گرفت این دم آخر دعای ما
دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم
روشن شد از فروغ چراغی سرای ما
نامش #رقیه است، رقیه؛ ولی بدان
آمد سه سال #فاطمه باشد برای ما
زینب بیا و صورت او را نگاه کن
مثل گل است صورت خیرالنسای ما
دستان کوچکش گره های بزرگ را
وا می کنند از همه ی خلق، جای ما
در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان
این دختر است همسفر #کـربلای ما
همواره فکر می کنم این پای کوچکش
دارد توان آمدن پا به پای ما
دق می کند اگر که ببیند به راه شام
پا می خورند روی زمین نیزه های ما
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـیـن_جــان
بردن نام تو هرچند خطر داشت پدر
دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد نازدانه ی #امام_حسین علیه السلام، #حضرت_رقیه سلام الله علیها بر محبین اهل بیت (ع) مبارک باد...
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رحیم_کابلی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
▶️
آخر جواب داد سحر ربنای ما
دیدی گرفت این دم آخر دعای ما
دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم
روشن شد از فروغ چراغی سرای ما
نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان
آمد سه سال فاطمه باشد برای ما
زینب بیا و صورت او را نگاه کن
مثل گل است صورت خیرالنسای ما
دستان کوچکش گره های بزرگ را
وا می کنند از همه ی خلق، جای ما
در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان
این دختر است همسفر کربلای ما
همواره فکر می کنم این پای کوچکش
دارد توان آمدن پا به پای ما
دق می کند اگر که ببیند به راه شام
پا می خورند روی زمین نیزه های ما
⏹
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
رسیده است به دل های مرده جان بدهد
رسیده است کمی عشق یادمان بدهد
نفس بریده ی نفسیم و آمده ما را
هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد
چه دختری که به حظ حضور کوتاهش
جهان خسته و درمانده را تکان بدهد
ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها
محبتش به همه راه را نشان بدهد
در آفتاب سیاه قیامت کبری
به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد
نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست
به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد
کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است
رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد
رقیه است که دردانه ی حسین شده ست
دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست
بهار می رسد از ناز راه رفتن او
گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او
حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش
حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او
هزار پنجره امید وا شود در دل
به هر طلوع نگاه همیشه روشن او
نگاه بان دمشق است پرچم حرمش
بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او
چه دلرباست کلام رقیه جان حسین
و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او
گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش
دل هزار چو من هست خار گلشن او
کسی که منکر نام رقیه جان شده است
بگو رود به جهنم که هست مدفن او
بهشت منتظر خنده های این دختر
حسین ریخت جهان را به پای این دخر
ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت
ملک به خاک قدم های او ارادت داشت
سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر
چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت
بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود
بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت
ستاره ای که در اندازه های خورشید است
شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت
کسی که شانه ی عباس بوده معراجش
عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت
شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود
ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت
حسین دیده به برق نگاه خواهر خود
عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت
به شهرت حسنات جهانی اش سوگند
کسی نگشته به بخشندگی به او مانند
جمال قدسی او آفتاب سیار است
صدای گریه ی او ذولفقار کرار است
چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک
چقدر دور ضریحش دل گرفتار است
شفا وزیده به جای نسیم از صحنش
ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است
ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم
ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است
ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا
حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است
کسی که پرده نشین عفاف زینب بود
اسیر چشم حرامی کوچه بازار است
مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل
خراب زخم شکاف سر علمدار است
چه بار ها که سر او به جاده می افتاد
عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
⏹
📝📝📝📝📝📝📝