eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سبک🏴ایام مسلمیه 🏴واحد تند روضه ای حضرت امام اباعبدالله الحسین علیه السلام💠 ۹۹ ➖➖➖ 🏴بند اول السلام علی،عزیز الزَّهرا شه عاشورا،حسین یا مولا السلام علی،امیر دل ها شفیع عقبا،حسین یا مولا السلام علی،مسیح حیدر ذبیح مادر،حسین یا مولا السلام علی،شهید بی سر و خونین پیکر،حسین یا مولا شکرخدا به زیر پرچمت به سینه میزنم برات حسین آرزومه که اربعین برم پای پیاده کربلات حسین حسین یا مولا اباعبدالله 🏴بند دوم السلام علی،عزیزِ الله مدد ثارالله،حسین یا مولا السلام علی،حبیب دل ها شه بی همتا،حسین یا مولا السلام علی،شهید قرآن امیر و سلطان،حسین یا مولا السلام علی،قتیل العبر بریده حنجر،حسین یا مولا منتظرم محرمت بیاد تا که بمیرم آقا از غمت دل بیقرارم واسه دیدنه ده شب اول محرمت حسین یا مولا اباعبدالله 🏴بند سوم السلام علی،الحسین مظلوم من الماء محروم،آه و واویلا السلام علی،البدن الصلیب یا شیب الخضیب،آه و واویلا السلام علی،الحسین غریب یا خدالتریب،آه و واویلا السلام علی،القتیل العریان ذبیح العطشان،آه و واویلا با لب تشنه سر بریدنت جلو چشای خواهرت حسین با عصا میزدن به پیکرت جلو چشای مادرت حسین حسین یا مظلوم اباعبدالله
. . امام صادق میفرماید: اگر در زمان او (قائم آل محمد) می‌ زیستم، همه‌ ی عمر خدمتش را میکردم..." 😔 🌹درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود تا نیایی گره از کار بشر وا نشود... 🌸 حضرت آیت‌ الله بهجت(ره) : مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی علیه‌السلام، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می‌ باشد. 🌹** اللهم عجل لولیک الفرج ** * اللهم صلی‌ علی‌ محمد‌ و آل‌ محمد و عجل فرجهم * ✨ ◾️ وارد منزل امام صادق علیه السلام شد. با شنیدن صدای شیونی که به گریه مادرِ فرزند مرده می‌مانست، لحظه‌ای ایستاد. صدای گریه قطع نشد. قدم پیش گذاشت و جلوتر رفت؛ امام را دید که بر روی زمین خاکی نشسته و شانه‌ هایش از شدت گریه می‌لرزد. ▫️ ادب مانع ‌شد تا جلوتر رود. می‌دانست موقع اش که بشود، امام صدایش می‌کند. کنجکاو و تشنه‌ی دانستنِ دلیلِ این حال امام بود، پس با تمام وجود به نجوای جانسوز امام گوش کرد: " فطوبی لمن ادرک ذلک الزمان..." و باز لرزش شانه‌ها. ◾️ "خوش به حال کسی که در آن زمانه است..." گریه‌ اش شدت گرفت: "اگر در زمان او می‌ زیستم، همه‌ ی عمر خدمتش را میکردم..." ▫️ «آقای من، غیبت تو آرامش و خواب و خوراک را از من گرفته، شادی را از دل من برده، غم و اندوهم دائمی شده... و فریاد و فغان و ناله مرا بلند کرده... 🔻 حالا تو گوش کن، حال امام زمانت را. بیش از ۱۰۰۰ سال است که شاهد مرگ کسانی است که دوستشان دارد. با اندوه ما اندوهگین می‌شود و با بیماریمان بیمار و با گناهان‌مان آزرده خاطر می‌شود. قرار بود ما منتظر او باشیم اما حالا او منتظر ماست. ▫️ ما کجا می‌فهمیم که هر لحظه چه بر او و قلب مبارکش می‌گذرد. انگار باید امام باشی تا دردهای دل یک امام را بفهمی و مقامش را درک کنی. : بیندیشیم که چگونه در زمانه حضرت ولی‌عصر(عج) باشیم؟ چگونه (عج) باشیم؟ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آقا بيا كه بي تو زمين بر مدار نيست ديگر صداقت و شفقت افتخار نيست والله اين قدر كه شده باب بينمان تقصير از زمانه و اين روزگار نيست ما شيعه ايم؟ نه ! به خداوندي خدا هم وزن ارزني دلمان با تو  يار نيست تــرســم بيايي و نَـرِسم در ركـاب تـو از بس كه در دلم  تپش انتظار نيست تا ندبه خواني ام شده عادت به  جمعه ها معلـوم و واضحست  درخـتـم  به بار نيست گل هاي آرزو همه پژمرده مي شوند اينجا دگر خبـر  ز  شكوه بهار نيست مَـولايَ لَـسْـتُ أَصْـبِــرُ  حِـيـنَ فراقِـك غير از گره نشان دگر بين كار نيست دستي بِـكِـش بـه زلف پريشان اين تبار جز شيون و دريغ كسي در  ديار نيست تـا تـــو  نَــبـاري و نَـشَــوي بـركــت زمـيــن محصول ما به جز عطش و تيغ و خار نيست اي نــوحِ  نــاخــداي ، مــبــادا بـيـايي و بينم مرا به كشتي تو جاي و بار نيست ... شاعر : یاسر قربانی .
زیارت حضرت رسول در روز شنبه   أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُهُ وَ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْكَافِرِينَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ
7 تیرماه ، سالروز شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و 72 تن یاران انقلاب اسلامی گرامی باد. پیربکران عمومی حوزه_ شهید _بهشتی پیربکران
❇️نخونی وجدانا از دستت رفته 💟ولی اگر خوندی حالت عوض شد دعام کن🌼🌼 💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... 🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 🌀 اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن.
یا مهدی عج: 🔰در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را میکند. 📜بخشی از وصیتنامه: 📝شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 📝نمازهای واجب خود را دقیق و بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌 📝سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. 📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید🙏 @valyamr_pirbakran
یازهرا🌺: قربون کبوترای حرمت امام رضا قربون این همه لطف و کرمت امام رضا مشهد داری ، بارگاه و گلدسته و گنبد داری جا برای هر کسی که رو زد داری مشهد داری ، مشهد داری مرقد داری ، مهربونیو فراتر از حد داری دریای کرامات زبون زد داری مرقد داری ، مرقد داری ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ دوست دارم صدات کنم تو هم منو صدا کنی من رضا رضا بگم تو هم منو رضا کنی سامون داری ، لیلایی و یک عالمه مجنون داری درمون واسه دردای بی درمون داری سامون داری ، سامون داری مهمون داری ، سفره داری و خیر فراوون داری دنیایی نمک خورده و مدیون داری مهمون داری ، مهمون داری ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ حسرت زیارت جد تو مونده تو دلم چی میشه اگه منو راهی کربلا کنی عادت دارم ، من تو حرمت حال عبادت دارم هر چی که دارم از در خونت دارم عادت دارم ، عادت دارم حاجت دارم ، روی سرم از لطف تو منت دارم کربلا بده شوق زیارت دارم حاجت دارم ، حاجت دارم شاعر :
من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج‏ شرمنده‏ی عطای تو یا ثامن الحجج‏ بالله نمی‏روم بر بیگانگان به عجز تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج‏ از کار من گره نگشاید کسی مگر دست گره گشای تو یا ثامن الحجج‏ تا آخرین نفس نکشم دست التجا از دامن ولای تو یا ثامن الحجج‏ خواهم ز بخت همت و از حق سعادتی‏ تا سر نهم به پای تو یا ثامن الحجج
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🍃 با سلام و دعای خیر. 🌸🍃 توسل به دامن اهل‌بیت علیهم‌السلام: 🌷 وجود ما، یک وجود کوچک و جزئی است؛ وجود اهل بیت(ع) تک تک، دریایی بیکران. 🌼 اگر بخواهیم به مقامی برسیم، چیزی بشویم، باید که با این بزرگواران مخلوط شویم. 🌻 ۱. سیل وقتی به دریا می‌رسد، مبدل به دریا می‌شود. 🌷 ۲. دانه وقتی به کشتزار آمد، به کشتزار تبدیل می‌شود. 🌻 ۳. وقتی نان توسط انسانی خورده شد، جزء وجود آن انسان می‌شود. 🌷 ۴. شمع و هیزم، وقتی در آتش قرار بگیرند، ذات آتش، تاریکی و تیرگی آنها را به انوار تبدیل می‌کند. 🌻 ۵. سنگ سرمه چیزی نیست اما وقتی به چشم کشیده می‌شود، نیروی بینایی شخص را می‌افزاید. 🌺 ما چاره‌ای نداریم جز اینکه به دامن شما، دامن خود را گره بزنیم. 🍀 مولوی تکه‌ای دارد: "لِقَاءُ الْخَلِیْلِ شِفَاءُ الْعَلیْلِ"؛ دیدار دوست، شفای بیمار است. 🌼 دوستان را در دل رنج‌های فراوان باشد، به هیچ دارویی خوش نشود؛ نه به خفتن، نه به گشتن، نه به خوردن، الا به دیدار دوست... 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول نوکرم نوکره تموم خادما. و ذاکرا و نوکرا و زائرای باصفای توحریم تو امام رضا (ع) 🌷 عاشقم عاشقه همه مسافرا. مجاورا محاورا و شاعرای باوفای توحریم توامام رضا (ع) 🌷 تونجف وسامرا و کاظمین و کربلا دلم برات پرمیزنه امام رضا امام رضا (ع) 🌷 السلطان اباالحسن اباالحسن اباالحسن (ع) ________ ✅بنددوم می دونم که فقط تویی توابتدا و انتها و مقتدا و رهنمای دوسرایی ای شهنشه صریر ارتضا 🌷 می دونم که فقط تویی قرارو اعتبار و اقتدار و افتخار و قربون عطا و جود تو امام رضا (ع) 🌷 تونجف وسامرا وکاظمین و کربلا دلم برات پر میزنه امام رضا امام رضا 🌷 السلطان یا اباالحسن یا اباالحسن یا اباالحسن.(ع) 💠💠💠⭕️ 263 ❌💠💠💠 نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) .
شش ذی القعده سالروز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی الکاظم گرامی باد . بسیج پیربکران عمومی حوزه_ شهید بهشتی پیربکران
خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت(مأمون) دادند. وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه ای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آن ها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز. حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشکر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد(س) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند. لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی ها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد(امام هشتم علیه السلام) وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست ‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد(س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراکنده شدند. شهادت حضرت احمد بن موسی(س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید. «قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت. هنگامی که «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که سید أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند. با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.
شناسنامه نام: احمد لقب: شاهچراغ، سید‌السادات کنیه: ابوعبدالله پدر: امام موسی کاظم علیه السلام مادر: امّ احمد تاریخ ولادت: نامشخص تاریخ شهادت: بین سال‌های 203 تا 218 هجری قمری قاتل: قتلغ خان(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی محل دفن: شیراز ولادت تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاه چراغ سلام الله علیه مشخص نیست. اخیراً در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند. اما پس از بررسی های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاه چراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاه چراغ» تعیین شود. پدر و مادر حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاه چراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام است. مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) بوده است. ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند. بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است. به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم. پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد. سفر به ایران شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، پس از حضور با برکت امام هشتم علیه السلام در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حرکت می کنند. حضرت احمد بن موسی(ع) نیز در همین سال ها(198-203 ه. ق) با جناب سید امیر محمد عابد و سید علاءالدین حسین(برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت علیهم السلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از مدینه حرکت می نمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند. در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند. خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت. سفر به شیراز در زمانی که حضرت امام علی بن موسی(ع) با ولایتعهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی(س) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود.
🌷شیخ رجبعلی خیاط اگر چشم برای خدا ڪارڪند عین الله میشود اگر گوش برای خداڪارڪند اذن الله میشود اگر دست برای خدا ڪارڪند 👈ید الله میشود 💠تا میرسد به قلب 👈ڪه جای خدامیشود
👌 ابلیس به ۵ علت بدبخت شد: ➊اقرار به گناه نکرد ➋از کرده پشیمان نشد ➌خود را مـلامت نکرد ➍تصمیم به تـوبه نگرفت ➎از رحمت خدا نامید شد. آدم به ۵ علت سعادتمـند شد: ➊اقرار به گناه کرد ➋از کرده پشیمان شد ➌خـود را سرزنش کرد ➍تعجیل در تـوبه کرد ➎به رحمت حق امید داشت....👌♥️
قلـــب انسان همانند حوضی است ڪه چهار جویبار، همیشه آبشان در آن می ریزند... اگر آب چهار جـویبار پاڪ باشد، قلب انسان را پاڪ و زلال میڪنند اما اگر آب یڪی یا دو تا یا چهارتاے این جویبارها آلوده باشند قلب را هم آلوده میڪنند. جویباراول: چشم است جویبار دوم: گوش است جویبار سوم: زبان است جویبار چهارم: فڪرو ذهن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز 7 تیر سالروز بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش صدام و با بمب‌های شیمیایی اروپایی و آمریکاییه، اولین شهر دنیا که بمباران شیمیایی شد! روزی که دنیا چشم‌هایش را بست تا زن و کودک، پیر و جوان سلاخی شوند...
👆 خدا مادرم را کجا میبرند2 گمانم برای شفا میبرند منو خانه داری ، منو سوگواری –خداااا مادرم2 نماز شبت شد قضااا مادرم گرفتم برایت عزاااا مادرم منو خانه داری ، منو سوگواری –خداااا مادرم 2 گهی چادرت راااا بسر می کنم 2 گهی جاااانب در نظر میکنم منو خانه داری ، منو سوگواری –خدااااا مادرم 2 نسیم وفاااا از سحر میرود 2 صفای مدینه سفر میرود منو خانه داری ، منو سوگواری –خدااااا مادرم 2 خداایا گلم زیر گل میرود 2 زدیده رود ز دل میرود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2 خدا یا گل من که نیلی نبود جواب پیمبر که سیلی نبود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2 خدا حافظ ای یااااس نیلوفری گمانم مرااااا هم رهت میبری قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه خدایا گلم زیر گل میرود 2 زدیده رود کی زدل میرود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2 خدایا گل من که نیلی نبووود جواب پیمبر که سیلی نبوووود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2 .
خدا مادرم را کجا میبرن د گمانم برای شفا میبرند کجا میبرند ۹ خدا مادرم را کجا میبرند ۲ گمانم برای شفا میبرند کجا میبرند ۹ یه تابوت رو دوش یه مرد غریب ۲ یه مردی که بی فاطمه است بی حبیب یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب واویلا ازغم کبابه علی ۲ واویلا بی صبر و تابه علی ۲ واویلا شد خونه بی فاطمه واویلا خونه خرابه علی ۲ خدا مادرم را کجا میبرند ۲ گمانم برای شفا میبرند ۲ کجا میبرن ۹ خدا مادرم را کجا میبرن ۲ گمانم برای شفا میبرن آخ کجا میبرن ۶ یه تابوت رو دوش یه مرد غریب یه مردی که بی فاطمه است بی حبیب ۲ یه دختر که باور نداره هنوز هنوز داره میخونه امن یجیب حالا واویلا ازغم کبابه علی واویلا بی صبر و تابه علی ۲ واویلا شد خونه بی فاطمه واویلا خونه خرابه علی ۲ قرار این نبود زود بری از خونه شبونه غریبونه مخفیونه ۲ من از حالا باید یه مادر بشم ۲ تو چهار سالگی کی میگه آسونه ۲ واویلا بی مادرم بی کسم علی ۲ واویلا تا اوج غم میرسم واویلا بی جونم و بی رمق واویلا به اشک بابا قسم واویلا از غم کبابه علی واویلا بی صبر و تابه علی واویلاشد خونه بیفاطمه خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند کجا میبرند ۶ شب آخری گفتی تو گوش من بشم مادر هم حسین هم حسن یکیشون مدینه میشه بی حرم ۲ یکی کربلایی و بی کفن ۲ واویلا عصر عطش کربلا واویلا غوغا میشه قتلگاه ۲ واویلا زینب داره میبینه واویلا سر میره رو نیزه ها صل الله علی الباکین علی الحسین 👇