eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد خانم ام البنین -293-کانال نوحوا علی الحسین.mp3
616.1K
▪️▪️▪️▪️ بگرید مدینه ز آهی حزین حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین بگو مادران شهیدان همه کنند نوحه از داغ ام البنین ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است رود لاله از گلشنش مشکل است جوان ، گر بپوشد لباس کفن به مادر خبر دادنش مشکل است ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین به آن مادری که شد از غصه پیر خبر آمد از مرگ ماه منیر خبر آمده دست او شد جدا خبر آمده چشم او خورده تیر ⏪ واویلا واویلا یا ام البنین
واحدخانم ام البنین -292-کانال نوحوا علی الحسین.mp3
787.9K
▪️▪️▪️▪ اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيري و خود شير آفرين مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفي تو بر مقام اهل بيت بچه هاي تو غلام اهل بيت اي غلام خانه ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علي در كوير تشنه باران شد علي تو شدي قاري و قرآن شد علي اي مفاتيح الجنان بي قرين آنكه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه شبها روضه اي كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته اي عباس را،اي نور عين بر نميگردي مدينه بي حسين جان تو جان امام من،همين حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر نه قمر آه اي ام البنين بي بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودي فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوي گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز،سينه زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد زينب گريه كرد نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودي خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن شب قلب ختم المرسلين خوب شد مادر نبودي،ناگهان سرخ شد از خشم چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بي نگين
هدایت شده از همراهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨اجلاسیه پایانی کنگره شهدای کارگر شهرستان فلاورجان روز چهارشنبه۱۴۰۱/۱۰/۱۴ در اردوگاه شهید بهشتی باغ ابریشم برگزار گردید✨✨ ✅با حضور خانواده معظم شهدای کارگر، مسئولین شهرستان و استان اصفهان ، خانواده معظم شهدا ، کارگران و مردم خط شکن شهرستان فلاورجان سخنران برنامه: سردار علی شمشیری مشاور فرماندهی کل سپاه ستاد برگزاری کنگره شهدای کارگر شهرستان فلاورجان( استان اصفهان ) اگر تشنه معارف ناب شهدایی هستید به ما بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇👇 🆔 http://eitaa.com/falavarjanshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازخوانی سخنرانی لوئیس فراخان رهبر دینی سیاه‌پوستان در آمریکا خطاب به ترامپ درباره شهید سلیمانی ترامپ برادر من قاسم سلیمانی را کشت؛ شما چه غلطی در عراق می‌کردید؟! @samen_pirbakran
. گل نور گرچه هر روز غمی ،بر روی غم می آید عاقبت زخم دل شیعه، بهم می آید می دهدکعبه گواهی که پی یاری خلق بانگ فریادرس ما، ز حرم می آید به هواداری مظلوم، به پا برخیزد به براندازی بنیان ستم ،می آید روز موعود ظهورش، ز سرا پرده ی غیب برسرخلق جهان، ابر کرم می آید سبز پوشی به علمداری صدقافله دل به روی دوش گرفته است علم می آید یادگار علی و منتقم خون حسین ذالفقاری است که با تیغ دو دم می آید جای آن نیست که تردید به دل راه دهی به خدا و نبی و آل قسم، می آید لب فروبند «وفایی»،که به مدح گل نور واژه و کلک و بیان همه، کم می آید .
. |⇦•خبر آوردن، خبر آوردن... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین ●━━━━━━─────── خبر آوردن، خبر آوردن به جای چهار پسر، چهار سپر آوردن خبر آوردن، خبر آوردن برای من از رقیه ام معجر آوردن فکرشم نمی کردم، زینب از همه سیر شه فکرشم نمی کردم، زینب اینقدر پیر شه فکرشم نمی کردم، کاروُونِ پر از یاس از سفر بیاد اما، بی حسین و بی عباس به غم ها اسیرم، دیگه گوشه گیرم من باید برم حلالیتِ ربابُ بگیرم اینقَدَر میگم واحسین تا تو بقیع بمیرم امون امون ای دل ای وای... با چشمای تر، با‌چشمای تر من از خجالت سکینه می میرم آخر با دل مضطر، جای رباب روضه می گیرم برای علیِ اصغر فکرشم نمی کردم، کاروُون بی سقاشه فکرشم نمی کردم، اکبر اربا اربا باشه فکرشم نمی کردم، بین خیمه بلوا شه دختر علی‌زینب، هم کلام مردا شه *گفت: یابن سعد از خاری دنیا همین بس تو داری صدای زینبُ میشنوی، یا غیرت الله! دور زینبت رو نامحرما گرفتن....* علی اکبرم کو؟! علی اصغرم کو؟! ای خدا امانتِ خانوم زهرا و شوهرم کو ای خدایِ من رقیه شیرین زبون حرم کو امون امون ای دل ای وای... دستی نداشتی، دستی نداشتی ولی شنیدم عَلَمِت رو، زمین نذاشتی رشیدم عباس، رشیدم عباس قصه پهلوونی هاتو، شنیدم عباس بچه ها میگن دور خیمه تا سحر گشتی رفتی تا خودِ دریا اما تشنه برگشتی مادرت بمیره که دستِ تو جدا بوده روی نیزه هم فکرت پیش بچه ها بوده قربون جمالت، رویِ بی مثالت خیلی آبروداری کردی مادر شیرم حلالت آخرش میگن دیدی روی زهرا رو خوش به حالت امون امون ای دل ای وای... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14001026eheyat-hadadian-zamine.mp3
2.16M
|⇦•خبر آوردن، خبر آوردن... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
ستاره_بریزید_1612344713.mp3
2.42M
ستاره بریزید آمد ماه عالمین ساقی بده جامی آمد مادر حسین گل طاها ام ابیها حضرت زهرا خوش آمدی  همه دلها غرق تمنا ای گل زیبا خوش آمدی ستاره بریزید... به زمین و به کاینات همه گویند این کلمات گل حیدر، سوره کوثر عشق پیمبر، خوش آمدی ستاره بریزید ..  گل طاها، ام ابیها  حضرت زهرا خوش آمدی  همه دلها غرق تمنا ای گل زیبا،خوش آمدی ستاره بریزید...  آید به گوش جان از هر سو نوای عشق قلب همه مست از، میلاد خدای عشق ستاره بریزید... شده امشب نغمه هر لب مادرزینب خوش آمدی گل طاها، ام ابیها حضرت زهرا خوش آمدی شب میلاد کوثر است. شب زهرای اطهر است. همه مستند دل به تو بستند خوش آمدی ستاره بریزید... از لطف قدوم و خاک پای فاطمه شکوفه می بارد امشب بر سرهمه نور عصمت،اصل شفاعت یارولایت خوش آمدی گل طاها، ام ابیها حضرت زهرا خوش آمدی به دل بینوای من دل دردآشنای من توصفایی، قبله نمایی کعبه ی مایی خوش آمدی ستاره بریزید ...
. |⇦•خبر آوردن، خبر آوردن... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین ●━━━━━━─────── خبر آوردن، خبر آوردن به جای چهار پسر، چهار سپر آوردن خبر آوردن، خبر آوردن برای من از رقیه ام معجر آوردن فکرشم نمی کردم، زینب از همه سیر شه فکرشم نمی کردم، زینب اینقدر پیر شه فکرشم نمی کردم، کاروُونِ پر از یاس از سفر بیاد اما، بی حسین و بی عباس به غم ها اسیرم، دیگه گوشه گیرم من باید برم حلالیتِ ربابُ بگیرم اینقَدَر میگم واحسین تا تو بقیع بمیرم امون امون ای دل ای وای... با چشمای تر، با‌چشمای تر من از خجالت سکینه می میرم آخر با دل مضطر، جای رباب روضه می گیرم برای علیِ اصغر فکرشم نمی کردم، کاروُون بی سقاشه فکرشم نمی کردم، اکبر اربا اربا باشه فکرشم نمی کردم، بین خیمه بلوا شه دختر علی‌زینب، هم کلام مردا شه *گفت: یابن سعد از خاری دنیا همین بس تو داری صدای زینبُ میشنوی، یا غیرت الله! دور زینبت رو نامحرما گرفتن....* علی اکبرم کو؟! علی اصغرم کو؟! ای خدا امانتِ خانوم زهرا و شوهرم کو ای خدایِ من رقیه شیرین زبون حرم کو امون امون ای دل ای وای... دستی نداشتی، دستی نداشتی ولی شنیدم عَلَمِت رو، زمین نذاشتی رشیدم عباس، رشیدم عباس قصه پهلوونی هاتو، شنیدم عباس بچه ها میگن دور خیمه تا سحر گشتی رفتی تا خودِ دریا اما تشنه برگشتی مادرت بمیره که دستِ تو جدا بوده روی نیزه هم فکرت پیش بچه ها بوده قربون جمالت، رویِ بی مثالت خیلی آبروداری کردی مادر شیرم حلالت آخرش میگن دیدی روی زهرا رو خوش به حالت امون امون ای دل ای وای... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14001026eheyat-hadadian-zamine.mp3
2.16M
|⇦•خبر آوردن، خبر آوردن... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
1_963367963.mp3
8.65M
فرج 🌺بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ  وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌺🍃 قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد @madahanpirbakran
. |⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── اگر چه از غمِ قدت خمیدم خوشم که بعد از این مادر شهیدم حنا با سرخیِ خونِ تو بستیم ولی حالا منم که رو سپیدم چه کردی با دلِ خونم عزیزم عزادارِ تو می مونم عزیزم بخواب آروم منم مثلِ قدیما برات لالایی لالای می خونم عزیزم عصایِ دستِ فردا داشتم حیف یلی خوش قد و بالا داشتم حیف همین و از خدا می خواستی شکر برا تو آروزها داشتم حیف تمومِ زندگیم بودی تو اما تمومِ زندگیمون نذرِ زهرا خدا صد تا پسر میداد بازم فدا می کردمش تو راهِ مولا برو که اهلِ خیر و عافیت شی شفیع و دست گیرِ آخرت شی خودم نذرِ حسینت کرده بودم خودم میخواستم خوش عاقبت شی فدا کردی برا مولا سرت رو خریدی آبرویِ مادرت رو شنیدم ذکرِ یا زهرا گرفتی نفس های بلندِ آخرت رو تو که از روزِ اول بنده بودی همه عُمرت شهیدِ زنده بودی شهیدا لحظه ی آخر میخندن بمیرم تو ولی شرمنده بودی تو گوشِت آب آبِ خیمه ها بود نبودِ تو عذابِ خیمه ها بود بمیرم من که با دلشوره رفتی به جونت اضطرابِ خیمه ها بود *" وَيْلِي عَلَى شِبْلِي" مادرت برات بمیره، اینا نمیدونن، من تو رو بزرگ کردم، تو را من میشناختم، من میدونم اون لحظه ی آخر چقدر خجالت کشیدی، مادر من نبودم، اما مثل اینکه من توی علقمه با تو زمین خوردم، مادر! شنیدم داشتی میرفتی سمت خیمه ها مشکت رو تیر زدن، میدونم از خجالت آبت کردن، امروز زینب یه حرفایی زد از صبح قرار ندارم...* شنیدم علقمه غوغا شد عباس تو رفتی محشرِ کبری شد عباس تو را تا بی دست دیدن لشکر به سمت خیمه پاشون وا شد عباس *مادر می دونی بعد از تو چی شد؟...* حالا نیستی به جونم داغِ آبِ شب و روزم خجالت از ربابِ کجا رفتی که دستای سکینه هنوزم زخمی از ردِ طنابِ *عباس جانم هر وقت حرفِ شهر شام میشه می بینم هر کدوم سر روی دیوار میذارن، صدای ناله هاشون بلند میشه...* میون شعله ها آه یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامن تموم بچه ها آه عمو!سوختم... عمو! سوختم ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇.
گریه میکنه_یه مادر مرثیه خون داره با رباب _گهواره رو میده تکون گریه میکنه_وقتی که میشنوه حرم ناله میزدن_به خیمه ها آب برسون تشنه کنار دریا آبی نخوردی آخر تو سر بلندم کردی شیرم حلالت مادر یوماه یوماه آب از خجالت تو آب شد یوماه یوماه مشکت شرمنده‌ی رباب شد یوماه یوماه ویلی علی شبلی ... تشنه بودی و_نخوردی از آب فرات تشنه جون دادی_بمیره مادرت برات تیر حرمله_نذاشت به خیمه برسی ماه من بگو_چی اومده سر چشات وقتی جلو چشمات بود عکسِ لبای اصغر بی آب نرفتی خیمه شیرم حلالت مادر یوماه یوماه رفتی توو خیمه قحط آب شد بی تو زینب راهی مجلس شراب شد یوماه یوماه ویلی علی شبلی ... حرف غیرتت _ شده زبونزد همه غیرتو چه خوب_نشون دادی توو علقمه آرزومه که_منو شفاعتم کنی روز محشرت_که هستی پیش فاطمه الحق که عباسی و بودی قد ِ یه لشکر بودی پناه زینب شیرم حلالت مادر یوماه یوماه بعد از داغت واویلتاه شد یوماه یوماه بعد از تو زینب بی پناه شد یوماه یوماه ویلی علی شبلی ... 👇
. سلام_الله_علیها در لابلای بغض این کوی و گذرها پیچیده ذکر "وا حسینا" در سحرها انگار در یک گوشه از تنهایی خود روضه گرفته حضرت "ام القمر"ها یک فاطمه وقتی دوباره روضه خوان است پر می شود از عطر یاس این دور و برها دارد به دل داغ تمام نیزه ها را داغ علی های قبیله، داغ سرها داغی نشسته مادرانه بر دل او داغی که می ماند همیشه بر جگرها جمع مصیباتی که او دیده ست یعنی "ام البنین" شهر منهای پسرها # "وَیلی عَلی شِبلی" عزیز قلب مادر شیرم حلالت ساقی بی بال و پرها عباس جان، زینب برایم روضه خوانده از کربلا، از علقمه، از "إِنْکَسَر"ها نخل رشید باغ من، بالا بلندم در بین گلدان جا شدی؟! "آه" از تبرها آه از غریبی رباب و گریه هایش در لابلای بغض این کوی و گذرها... .
. خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین گیر شدن، علت خونین بالی ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی ست گفتن از بی کسی ات حال بکاء می خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می گیرد چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد!؟ گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانه ی زینب دیدند دخترت را ملاعام معذب دیدند ✍ .
. شاعر ✍ درّ و الماس و گوهر شیره ی جانت بودند شمع و پروانه و گل ها نگرانت بودند ادب و فضل، تو را نقش زبانت بودند ،خوب بود این دم آخر پسرانت بودند شرزه شیران جگر دار جوانت بودند، ورنه از شدت داغش کمرت خم می شد بشنوی داغ پسر را به خدا بد حالی ست گل تو چیده شود دُورِ تو بینی خالي ست خیمه چون مشک ، عطش دارد و بد احوالی ست ،این زمین‌گیر شدن علت خونین بالی ست سرِ بالین تو جای پسرانت خالي ست، شعله ها بر جگر عالم و آدم می شد عشق، سر می زند و از تو دعا می خواهد سرزده می رسد از راه ، تو را می خواهد به خضاب آمده و خون حنا می خواهد ،گفتن از بی کسی ات حال بکا می خواهد مادر داغ جوان دیده عصا می خواهد، بی وجود تو دو چشمش پرِ شبنم می شد دامنت عطر مزار شهدا می گیرد از غم ۴ گل تو دل ما می گیرد هم دل حضرت زهرا و خدا می گیرد ،چه بگویم که از این بغض، صدا می گیرد چه کسی گوشه ی تابوت تو را می گیرد، طاقت شانه ی ما از غم تو کم می شد اشک صدها ملک از دیده ی نم می ریزد روضه ات خوانده و غم خاک سرم می ریزد نشو آشفته دل اهل حرم می ریزد ،گفتنش نیز به جان ، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر زود به هم می ریزد، مردمش مویه کنان چشمه ی زمزم می شد گیسو آشفته کن از غربت و از آه بگو بین هر مرثیه، عباس، تو گه گاه بگو مثل حیدر غم خود را به دل چاه بگو ،مادر این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر و دلخواه بگو، کربلا غرق عزاداری و ماتم می شد ما رسیدیم که در دُور و برت گریه کنیم راه ده تا به عزای پسرت گریه کنیم کوچه وا کرده و با چشم ترت گریه کنیم ،روضه ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دل سیر برای قمرت گریه کنیم، اشک در سینه زدن هاست که مرهم می شد دل شیعه به خدا از غم این ماتم سوخت در حسینیه به حال دل تو پرچم سوخت شبنم و نسترن ، آلاله با مریم سوخت ،مادر آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت پای این روضه شنیدم دل مروان هم سوخت، نه دل ما که دل فاطمه هم غم می شد به استقبال شعر جناب .
. به ساحت مقدس حضرت علی ع غزل ش ۳۳ شیر خدا ... سحر گاهان که شیر حق رها سازد کنامش را همه ذرات هستی باده می نوشند نامش را اگر آب وضو سرد است ؛رود اشک من که هست فقط مولای من لب تر کند اسم غلامش را اگر خواب از سر چشمش نمی خواهد که پر گیرد خیالی نیست خورشیدا ! نگه دار احترامش را ! مؤذن باده ی توحید را آهسته تر نوشد به جام می کشان ساقی نکوبد نیز جامش را ! اگر آهوست در چشمت رمیدن را برد از یاد اگر کبکی در اطراف است کوته کن خرامش را ! علی از خانه بیرون زد خلایق ماه را دیدند و دیگر اختلافی نیست پایان صیامش را نه در چشم علی خواب است که، بیداریِّ محض است فقط شاعر به مضمون، سرمه زد چشم کلامش را جهان کی سخت می گیرد به هر کاو سخت کوش آمد؟! تلاش صید؛ محکم می کند الیاف دامش را اگر صیاد ،او باشد ،خوشا در دام کوشیدن خنک زخمی که شمشیر تو دارد التیامش را سخاوت را بیاموز از علی زیرا که همچون کوه نمی دارد دریغ از دشمنان حتی سلامش را اگر تیغ جوانمردش حدیث لا به لب دارد بدان معنی است که آهن پذیرا شد مرامش را علی چشم است و ما روییده مژگانیم بر پلکش شبیه حضرت قائم که یارانِ قیامش را ... صدای فزت از پشت خم تاریخ می آید که هر دم ملتی نابود می سازد امامش را . ✍ .
. ای مادر آب، آبرویت ای علقمه، جامی از سبویت ای زمزمِ اشک ما ز جویت دریا، دو سه قطرهء وضویت ای نام تو بهترین سرآغاز یا ام بنین مرا بخر باز ای خدمت دوست، سرنوشتت ای گریه، انارِ فصلِ کشتت ای خاکِ درِ علی، سرشتت ای خانهء فاطمه بهشتت اینگونه شدی عزیز زهرا گفتی که منم کنیز زهرا زینب بغلت بهار دارد در بین مدینه یار دارد در کوچه حسن قرار دارد با اذن تو ذوالفقار دارد عباس نه! پرچم تو بالاست از بس که غمش حسین زهراست در لشکر خود امیر داری جنگندهء بی نظیر داری شیری و چهار شیر داری در کرببلا سفیر داری روزی که عطش کنار دریاست امیّد حرم به مشک سقاست صد حیف که علقمه نبودی در غربت و همهمه نبودی تنها طرف همه نبودی همنالهء فاطمه نبودی آنجا که تبر روی نگین خورد عباس در علقمه زمین خورد گهوارهء ماه، تاب میخواست آن چشم سیاه، خواب میخواست نوزاد رباب، آب میخواست حال همه را خراب می خواست از داغ عمو که با خبر شد سرباز حسین، تشنه تر شد در معرکه آمد از عطش گفت... از اینکه چطور کرده غش گفت... از خشکی آن صدای خش گفت... از حرمله و سه شعبه اش گفت... آن روضهء مقتل مقرم، باشد شب هفتم محرم! ✍ .
14001025eheyat-rasouli-roze.mp3
2.85M
|⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
زمینه؛ وَیلی علی شِبلی.mp3
1.79M
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹ویلی عَلیٰ شِبلی🔹 خون علی توی رگات بود هیبت حسن تو نگات بود دعای عزیزای زهرا همیشه، پشت و پنات بود چطوری تونستن پسرم با تو روبرو شن؟ برام سؤاله! چطوری تونستن بزنن مشک تو رو مادر؟ آخه محاله! چطوری تونستن نذارن که ببری آبو برا سه‌ساله؟ شاید، شد علقمه غوغا افتاد، دستت روی خاکا شاید، دورت رو گرفتن مادر، موندی تک و تنها «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ راه علی مقصد و راهت غیرت علی تو نگاهت به فدای قد رشیدت به فدای روی ماهت چطوری تونستن پسرم راهتو به سمت حرم ببندن؟ چطوری تونستن پسرم به بارون اشکای تو بخندن؟ تو رو زدن و با زدنت دل حرمو انگار از جا کندن شاید، نرفتی که بجنگی رفتی، یه کمی آب بیاری شاید، گریۀ مشکو دیدن دیدن، تو هم داری می‌باری «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای پسر و وارثِ حیدر وارثِ خصائصِ حیدر تو دلاوری و شجاعت کوه غیرت، مثه حیدر چطوری تونستن پسرم داغتو رو قلب حسین بذارن؟ چطوری تونستن پسرم نگاشونو از خیمه برندارن؟ چطوری تونستن پسرم برای جسارت هجوم بیارن؟ شاید، تو علقمه موندی حتماً، خیلی غصه خوردی رفتی، خیمه‌ها رو آخر دست، بی کسی سپردی «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» شاعر و نغمه‌پرداز: