.
#زمزمه و #زمینه حضرت صدیقه کبری (س)
در و دیوار و #هجوم_به_بیت_وحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه وجودت ـ پُرِ درده ای مادر
پلک کبودت ـ پره درده ای مادر
ای مادر
میون اون هول و ولا افتادی
میون دود و شعلهها افتادی
وقتی لگد ردن به در واویلا
دیدم به زیر دست و پا افتادی
افتادی و ـ رد شدن از ـ بالا سرت یه عده مرد بی حیا
نشد برات ـ کاری کنه ـ که بسته شد دستای تنهای بابا
یا زهرا یازهرا ـ یا اُما
ــــــــــــــــــــــ
آتیش و دوده ـ تو خونه پیچیده
غریبی اینجور ـ تا حالا کی دیده
ای مادر
چهل نفر به یک نفر واویلا
مادر و شیش ماهه پسر واویلا
غلاف و سیلی و لگد کاری کرد
شدی شهید پشت در واویلا
به پشت در ـ مقتل تو ـ پاخورده چادر تو ناموس خدا
بابامونو ـ میبردن و ـ یکی نبود کمک کنه به حال ما
یا زهرا یازهرا ـ یا اُما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قد خمیدت ـ تفسیر درداته
اشکای چشمات ـ راوی غمهاته
ای مادر
رشیده بودی و قد تو تا شد
وقتی زمین خوردی بابام تنها شد
تو کوچه اون غلاف تیغ نامرد
باعث این خزون باغ ما شد
ضرب غلاف ـ به دست تو ـ دلیل این قنوتای یه دستیه
سوال من ـ سر دردتو ـ اون دستمالی که به پیشونیت بستیه
یا زهرا یازهرا ـ یا اُما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه_فاطمیه
#حضرت_صدیقه_کبری
شعر و سبک #نصیر_حسنی ✍
👇👇👇
.
#زمینه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
➖➖➖
بند۱
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
از مدینه از جفایِ به علی(ع)
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
از نگاهِ پُرکنایه به علی(ع)
هیزم آوُردن
کاشکی می مُردن
این خبر پیچید:
حیدر و بُردن
وای از اونها که
حقش و خوردن
هیزم آوردن...
به تو شکایت میکنم ای/دُنیا
بگو چرا خونه نشین شد/مولا؟! ۲
برا غمش گریه میکنم؛ های های های
با ذوالفقار؛ ضجه میزنم؛ وای وای وای
بند۲
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
از سقیفه از خطایِ ازلی
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
از نفاق و از جسارت به ولی
بعدِ پیغمبر(ص)
صاحبِ منبر-
شد همونکه داشت
کینه از حیدر
بسته شد دستِ
فاتحِ خیبر
بعدِ پیغمبر(ص)
به تو شکایت میکنم ای/دُنیا
حقِ علی(ع) نبود بمونه تنها ۲
با گریه هاش گریه میکنم؛ های های های
وقتِ اذان ضجه میزنم؛ وای وای وای
بند۳
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
یه نفر نداد به فاطمه(س) کمک
أشکوا إليکَ... أشکوا إليکَ...
از مغیره از غم ِ غصبِ فدک
کوچه محشر شد
سدّ معبر شد
تیره و کمسو-
چشم ِ مادر شد
تا که سیلی خورد
شیعه مضطر شد
کوچه محشر شد
به تو شکایت میکنم ای/دُنیا
یه روزِ خوش نذاشتی واسه زهرا(س)
فاطمیه گریه میکنم؛ های های های
توو روضه ها ضجه میزنم؛ وای وای وای
#مرضیه_عاطفی
➖➖➖
👇
.
#زمینه
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#محمدعلی_بیابانی ✍
واعتصموا بحبل الله
به آیههای قدر و اعطینا
به ریشه های چادر زهرا
به رشتهٔ محبت مولا
سیدة النسا، ای نامت بر هر درد بی دوا، دوا
ما را با دستان شکسته کن دعا، سیدة النسا
بانوی عالمین، ام الزینبین
یا ام الحسن، یا ام الحسین
———————-
واعتصموا بحبل الله
این رشته سرنخ یک راهه
راهی که سیر الی اللهه
سیر الی الله این درگاهه
عین عبادته
مشق زهرا سرلوحهٔ سعادته
مردن پای عشق علی شهادته
عین عبادته
قسم به یاعلی _گفتنِ فاطمه
مُهر شهادت و میزنه فاطمه
———————-
واعتصموا بحبل الله
تا نشی توی فتنهها گمراه
راه تو میشه تا خدا کوتاه
با یه نگاه ابی عبدالله
باب نجات حسین
تا وفاتم ای قربان وفات حسین
تا نفس دارم میزنم صدات حسین
جان به فدات حسین
من اسمه دوا، و ذکره شفا
جون من و بگیر، تو راه کربلا
شهید کربلا
———————-
«روضه #هجوم_به_بیت_وحی »
واعتصموا بحبل الله
چی شد سفارشای پیغمبر
آتیش گرفته سوره کوثر
افتاده زیر دست و پا مادر
کسی نگفت زنه
یه زن تنها بین چل تا دشمنه
قنفذ خسته میشه مغیره میزنه
کسی نگفت زنه
میون شعلهها، فضه رو زد صدا
بلنده ای خدا، دست یه بی حیا
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#زمینه
#هجوم_به_بیت_وحی
#علی_اکبر_نازک_کار ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چارده قرنه که دارن - همش بهونه میارن - برا غم مادر ما
چارده قرنه که میگن - انقد بزرگش نکنید - چیزی نبود اون ماجرا
نه حرف ما و دین ما / مردم دنیا نیگا به این حکایت کنید
کلیمیا! آی مسیحیا! / شما بیاید بشنوید و قضاوت کنید
بشنوید و قضاوت کنید
چهل نفری // یه زن بی پناهو زدن
چهل نفری // یه زن پابه ماهو زدن ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چارده قرنه که میگن - دیگه بسه ناله زدن - چی میدونن از دل ما
چارده قرنه می سوزیم - برا غریبی که گذاشت - هستیشو در راه خدا
این دفعه با وجدان بیاید / آی اهل دنیا نگاه به این جنایت کنید
با نگاه انسانیت / مردای عالم بشنوید و قضاوت کنید
بشنوید و قضاوت کنید
پیش یه مرد // چل نفری زنش رو زدن
پیش همه // پاره ای از تنش رو زدن ۲
.
.
#نوحه
#فاطمیه ۱۴۰۲
#هجوم_به_بیت_وحی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آتش زد شرر / به بهشت آستانه ی علی
پشت در شکست / ناگهان قد جوانه ی علی ۲
این که زدند بین کوچه نور را
جریحه دار میکند غرور را
سوره کوثر است زیر دست و پا
زدند جان واژه ی طهور را
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتاد از نفس / بین کوچه مادر امامها
آیینه شکست / در هجوم جمع بیمرامها ۲
شکوه خاندان عرشی علی
اسیر ضربههای تازیانه شد
خون دل علی برای کوثرش
ز چشمه غدیر خم روانه شد
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
.
........................
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۲
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مشکات علی / بین کوچه ها شد ترک ترک
تا که پاره شد / بین کوچه ها نامه ی فدک ۲
حرمت پوشیه ی او شکسته شد
میان کوچه پیش روی مجتبی
روضه ی گوشواره ی شکسته اش
بغض همیشه ی گلوی مجتبی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتاده به خاک / آیه آیه ی سورهی طهور
در سوگش نشست / گوشواره و کودکی غیور ۲
بسته شده راه عبور آسمان
بسته شده راه نفس های حسن
خمید سرو قد مادر بهشت
خمید سرو قد طوبای حسن
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
⚫️ ............................
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۲
#نوحه #بستر_بیماری
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمزمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صارت کالخیال / پیکر تو ذره ذره آب شد
ای طوبای من / خانه بر سر علی خراب شد ۲
آب شدی چرا تو آبروی عرش
پهن شده بستر تو به سوی عرش
لحظه ی جان سپردن تو فاطمه
روضه مخفیانه و مگوی عرش
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دست تو شکست / شد قنوت وِتر یادگار تو
بسترت شده / بوسه چین زخم لاله دار تو ۲
چشم پرستار تو پر ستاره شد
شبیه کوچه بسته راه چاره شد
دل علی با تب پیکر تو سوخت
مثل در خانه پر از شراره شد
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
.
|⇦•قامت خمیده بود...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست، آنکه نفهمید هیچ وقت
حتی به روی او درِ این خانه باز بود
*بعد این همه جنایت اومدنگفتن: علی جان! میخوایم بیایم دیدن فاطمه. مولا چقدر خجالت کشید..چطور با حضرت زهرا مطرحکنه. قاتلا اومدن دیدنش معطل شدند اما حضرت دست رد به سینه ی اونها نزد.امیرالمؤمنین اومد گفت:فاطمه جان !من خیلی معطلشونکردم اما از در این خونهکسی دست خالی نمیره..چیکار کنم؟ بی بی فرمود:اَلْبَیتُ بَیتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ؛ خونه، خونهی توعه منم کنیز توأم علی ...*
از فضّةُ خذینی او، اینقدَر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود
بازوش سِرِّ قوّت بازوی مرتضی است
امّا غلاف در پی افشای راز بود
حَبلُ المَتین شده است ،گرفتارِ ریسمان
مضطر شده، همان که خودش چاره ساز بود
* یهودی پای این روضه مسلمان شد.تو کوچه وقتی دید علی رو دارن با این وضع می برن، چهل تا نانجیب دارن فاطمه اش رو می زنن، یک مرتبه گفت:" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ.أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه.."گفتن تو پیغمبر رو درک کردی ایمان نیاوردی ،گفت آری! ایمان نیاوردم اما بودم خیبر دیدم این آقا، درِ قلعهٔ خیبر رو که چهل نفرمی اومدن باز و بسته می کردن با یه دست کند.. روی دست گرفت سپاه اسلام از این در رد شد الان می بینم اون آقا رو دستهاش رو بستن جلو چشمش دارن ناموسش رو می زنن...*
دری که بوسه گه انبیاء عُظمی شد
چگونه بود که با ضربهٔ لگد وا شد؟
به جای دسته گل جای احترام وسلام
شرار قسمت آن خانهٔ مُعلّا شد
مقابلِ نفسِ بانوی عفیف علی
صدای عربدهٔ یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان! فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بینِ کوچه دعوا شد
*امام حسن اینقدر پای این روضه گریه کرده...*
امان زِ میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت
امان زِ در که شکست و بلای زهرا شد.
ــــــــــــــــــ
#روضه_هجوم_به_بیت_وحی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#شور
#شور_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حیاط خونه پر شد از مرد نامحرم
میمیرم از غم
یه پا به ماهو میزدن چهل تایی با هم
میمیرم از غم
یه خانم محجبه زیر در مونده
دل رو سوزونده
دلش رو بی وفایی دنیا لرزونده
دل رو سوزونده
ولگر د نامرد
روی زن حامله دست بلند کرد
جوری زدش که
هر شب نمییخوابید از زور سردرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آتیش همین که گر گرفت فضه رو و سر زد
خوشبختی پر زد
یکم اومد عقب با پا محکم به در زد
خوشبختی پر زد
رد یه میخ داغ روی سینه جا افتاد
ای داد بیداد
لگد که خورد به فضه گفت محسنم افتاد
ای داد بیداد
جای غلافه
اونقدر زد آخر خودش شد کلافه
باز با همون دست
واسه حسین خواست که پیرهن ببافه
کرده وصیت
چادر نمازم بمونه برای رقیه
ارث من اینه
از ضرب سیلی مثل من دیگه تار میبینه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میگن یکی برات یه کاسه آب آورده
ای نیزه خورده
خودت بگو کی پیرهن کهنت رو برده
ای نیزه خورده
من تاب ندارم
تو تشنته من ولی آب ندارم
مادر نداری
خواهر بمیره برات سر نداری
کج میبریدن
حلقوم تو رج به رج میبریدن
خواهر بمیره
از کی سره زخمیتو پس بگیره؟
اوضات بهم ریخت
شمر دست تو موت کرد و موهات بهم ریخت
ای هستِ خواهر
رفت از کناره تو دست بسته خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#شور_امام_علی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه عاشقنو علی معشوقه
همه رعیتن و علی فاروقه
اگه باشه فقط یه فرقی اینه
خدا خالقه و علی مخلوقه
امام ،سلطنت تام، سیف الاسلام،علی
امام ،یا ابالایتام ،رحمت عام ،علی
قسم به اون خالقی که مولا رو آفرید
شبیهشو عوالم ندیدن نه میشه دید
روبروی ایوونش برو سجده و بگو
و کلبهم باسط ذراعیهِ بالوصید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی رازقه و علی رزاقه
علی ذکر روی لب عشاقه
روایت از پیمبره فرموده
حلالزاده فقط به تو مشتاقه
جناب، فاتح الابواب، جمع اصحاب ،علی
جناب، یا ابالارباب، ذکر جذاب، علی
کسی که همسرش به ملائکه ملیکه بود
نبی نبود ولیکن وصی نبی که بود
برای درک شأن علی عاجزی مگر
فقط خدا شوی تا بفهمی علی که بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر_طلاجوران✍
....................
#زمینه #حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
#زمینه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آروم نمیشه دلم یه لحظه
بارون نم نم،آخر از این غم، میمیره فضه
من اولین نفر ،وقتی که پشت در ،بودی رسیدم
با چه حال بدی، منو صدا زدی، نگم چی دیدم
یاد اون روضه ی غمناک کردم
خونِ دیوار و درو پاک کردم
صورتش هنوز جلو چشمامه
محسنت رو من خودم خاک کردم
انا فضه خادمه الزهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آروم نمیشه حسن یه لحظه
بارون نم نم،آخر از این غم ،میمیره فضه
من دومین نفر ،بودم که این خبر، رسید به گوشم
از بعد کوچه ها، باید مثه حسن، سیاه بپوشم
توی بستر گل پرپر دارم
بی هوا سیلی زد خبر دارم
باید اون گوشواره ی خونی رو
از جلو چشم حسن بردارم
انا فضه خادمه الزهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آروم نمیشه زینب یه لحظه
بارون نم نم ،آخر از این غم ،میمیره فضه
من آخرین نفر ،رفتم با چشم تر، کنار محمل
خودم کمک کردم، که زینبم بشه ،سوار محمل
دخترم همیشه همرات بودم
کمک رقیه سادات بودم
اون سه روزی که معطل بودی
دم دروازه ی ساعات بودم
انا فضه خادمه الزهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
حسین مخلص آبادی✍
تو حالت خراب نیست
حالا وقت خواب نیست
سکوت و یه لبخند
برا من جواب نیست
خدا چاره ساز شد
تا وقت نماز شد
چقدر گریه کردم
که چشم تو باز شد
برا اینکه زحمت ندی دستتو،جای آسمونو عوض می کنم
بهت قول میدم اگه خوب شدی،در خونمونو عوض میکنم
کجا رفته بودی بدون علی؟؟؟؟؟؟؟
نگاهت چرا غرق بارون شده
ترک خورده آیینه ی گونه هات
دو چشمت چرا کاسه ی خون شده؟؟؟؟
نرو فاطمه جون حیدر نرو
................
زمزمه #فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
به دستایِ آتیش، دری گُر گرفته
پایِ نحس شعله، به چادر گرفته
علی مات و مبهوت، نگاهش به در بود
در از جا شکستو، هنوز شعلهور بود
غرورِ علی، پهلویِ فاطمه/ درِ خونه و بارِ شیشه شکست
دلو حرمتو قامتو هیبتِ/ یه مردی برایِ همیشه شکست
نه بی رحمیِ میخ، نه آتیش و دود/ نه سنگینیِ در، به مویی که سوخت
به خونِ رو دیوار، میسوزه هنوز/ دلِ فضه از آرزویی که سوخت
.........................
به دستی که بستن، به یاسی که پژمرد
چقد ذوالفقارِ، علی خونِ دل خورد
نه دستارِ زردی، نه شمشیرِ یاری(نه همدم نه یاری)
غمو شرمِ حیدر!؟... عجب روزگاری!
به داغی که آتیش رویِ در گذاشت/ به آهی که مسمار رویِ در کشید
به نصِ روایت، زنی پا به ماه/ جلو چشمِ پَر بستهای، پر کشید
پسر پیشِ چشمِ پدر شد شهید/ پرستارِ مادر شده دختری
گُل از غنچه و، شعله از میخِ در، خجالت کشید همسر از همسری
جواد نصيري✍
#فرهاد_ندرخاني✍🎼
..............
.
#کوچه_بنی_هاشم
بمیرم برایِ، غمِ کوچه یا در؟
یه سایه فقط از تو جا مونده مادر
یه همسایه هم که، به یادِ تو افتاد
تو رو دید و رفتو، فقط سر تکون داد
دعاهاتو در حقِ همسایه کن/ یه دَستَم ولی رو سرِ ما بِکِش
نمیبینی اوضاعِ این خونهرو!؟/ یه آهم برایِ مداوا بِکِش!
یه آهی بِکِش شاید آرووم شدم/ چی میخوای بگی؟ با اشاره بگو...
غماتو به من نه! به این ذوالفقار/ به گهواره و گوشواره بگو
دیدم راهِ یاسی، به یک لاله چین خورد
همون لحظه مادر، به صورت زمین خورد
غرورم شکستو، تا چشمامو بستم
دیدم پارههایِ، فدک رو تو دستم!
به اون نالههایی که گوشواره زد!/ به آهی که اون لحظه چادر کشید
فدک نه...که بندِ دلم پاره شد/ تو کوچه وقارِ علی لطمه دید
میخواستم سپر باشم اما نشد.../ باید برمیگشتیم و چاره نبود
با وضعی که مادر تو اون لحظه داشت/ دیگه راهی غیر از اشاره نبود!!!
قدم بَرمیداشتم، به شوقِ قدمهاش
فدک تویِ دستش، فلک زیرِ پاهاش
تمومِ مسیرو، به من بود حواسش
برام مِهرِ مادر، یعنی عطرِ یاسش
منو کوچهها و رگِ غیرتم/ منو سایهیِ مادری با وقار
مدینه،اُحُد...فاطمه، حیدر و/ رجز خطبههاشو... فدک، ذولفقار
حوالیِ مغرب،به وقتِ غروب/ از اون کوچه تا خونه راهی نبود
دلِ سنگِ این کوچهها شاهدن/ پناهی به جز بی پناهی نبود
.............
قرار بود که تنها، تو باشی قرارم
من از دارِ دنیا، کسی رو ندارم
میدونم عزیزم، از این دنیا سیری
یه امروزو میشه، ازم رو نگیری
چه خوب شد که از بسترت پا شدی/ چه خوب شد که جمع کردی این بسترو
نیازی نبود تا دمِ در بیای/ نیازی نبود وا کنی این درو
مرتب که دیدم مویِ زینبو/ باید حس میکردم یه کم بهتری
بازم خونه رو آب و جارو زدی/ میخواستی که ثابت کنی مادری!
علی رو حلال کن، شبم تارِ زهرا
علی تا بمیره، بدهکارِ زهرا
تو حوریه بودی، دو بالت ولی سوخت
همه زندگیتم، به پایِ علی سوخت
سه ماهه به غیر از مغیره کسی/ نخندیده به من... بخند فاطمه!
خودت حال و روزِ علی رو ببین/ یه بار قبلِ رفتن بخند فاطمه
علی غیرِ زهرا مگه چی میخواد/ (بزار بی تفاوت همه رد بشن)*
به دنیا میارزه "یه لبخند تو"/ یه دنیا بزار با علی بد بشن
* کنایه از بی جواب موندنِ سلام علی
به غیر از صبوری، ندارم پناهی
منو غسلِ زهرا؟... بمیرم الهی
پاشو عمر حیدر، نگاهی به من کن
به همراهِ اسماء، علیتو کفن کن!
باید جایِ تابوت علی این شبا/ یه گهواره میساخت ای ماهِ من
نه اینکه خودم کفنو دفنت کنم/ بسوزه همه عالم از آهِ من
چه جوری ببندم چشاتو آخه!؟/ هنوز بازه این زخمِ پهلویِ تو
بگو وقتِ تلقین چه جوری علی/ باید دس بگیره به بازویِ تو
...........
بیا فک کن اصلاً، کنارت نشستم
همه زخماتو من، یه جورایی بستم
مداوا نمیشن، یه زخمایی مادر!
نه زخمِ زبونا، نه این زخم بستر
یه چیزی بگو، حرفامو میشنوی!؟/ نگاهی کن آخه به دور و برت
پریشونیِ من به چشمت میاد؟/ فداتشم الهی... منم، دخترت
نمیدونم اصلاً میبینی منو/ با این پلکِ مجروح و چشمِ کبود
بیاو با زینب غریبی نکن/ بیا فک کن اصلاً که فضه نبود!!!
..........
#شهدا
-رفیقِ شهیدم، رفیقِ قدیمی
-روزایی که اینقد، نبودیم صمیمی
-تاحرف ازحرم شد، چقد گریه کردم
-بهم گفتی شاید، دیگه برنگردم
+تا حالا نرفتی،نمیدونیکه/شلوغیِ جاده یه چیز دیگهس
+رفیق جانمونی،حرم،اربعین/با پایِ پیاده یه چیز دیگهس
.
#هجوم_به_بیت_وحی
#غصب_خلافت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#عجل_فرج
گوشواره:
بحق زهرا عجل لولیک الفرج...
خدا به بازوی شکسته عجّل فرج
خدا به حقّ دست بسته عجّل فرج
خدا به حقّ زخم سینه عجّل فرج
به ظلم کوچه ی مدینه عجّل فرج
خدا به خون روی مسمار عجّل فرج
به ذبح بین درب و دیوار عجّل فرج
خدا به مبدأ جنایات عجّل فرج
شد کشته یک سوم سادات،عجّل فرج
خدا به حقّ روی نیلی عجّل فرج
به صورتی که خورده سیلی عجّل فرج
خدا به ناله های حیدر عجّل فرج
به حقّ لاله های مضطر عجّل فرج
خدا به حقّ درد پهلو عجّل فرج
به حقّ غسل زخم بازو عجّل فرج
خدا به غسل نیمه شب عجّل فرج
به حقّ گریه های زینب عجّل فرج
به حقّ اشک غیرت الله عجّل فرج
که شد ز زخم سینه آگاه عجّل فرج
خدا به تدفین شبانه عجّل فرج
به زخم کعب تازیانه عجّل فرج
خدا به تنهایی حیدر عجّل فرج
ازخون شده دوچشم او تر،عجّل فرج
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
#اول_تا_هفتم_ربیع_الاول
#هجوم_به_بیت_وحی
#غصب_خلافت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#زبانحال_امام_زمان علیه السلام
کنار قبر مخفی عموجانش #حضرت_محسن علیه السلام
گریز به داغ حضرت علی اصغر علیه السلام
عموجانم محسن
رسیدم از صحرا
ببین که همدردی
ندارم جز غمها
هزار و صد ساله
واست روضه دارم
ببین که یک عمره
برات خون می بارم
رو قبر مخفی تو
سر میزارم شب و روز
هستم من منتظر ِ
خون خواهی ِتو هنوز
من وارث غصه و
مظلومی حیدرم
از آتیش داغ تو
همیشه خون جگرم
به حقّ خون محسن
عجّل فرج یا الله.....
🌸
عموجانم محسن
شهید شیش ماهه
با روضه های تو
دلم غرق آهه
تو بودی و مادر
میون اون اشرار
تو رو یک جانی کشت
با ضربه ی مسمار
در بین دیوار و در
افتادی روی زمین
زیر دست و پاهای
چل تا نامرد بی دین
مونده توی گوش من
آه و ناله ی مادر
تو رو به خاک سپردت
پدر باحال مضطر
به حقّ خون محسن
عجّل فرج یا الله.....
🌸
تو رو کشتند اما
نخورده حلقت تیر
نشدی ای مظلوم
با خون حنجر سیر
تو رو کشتند اما
جدا نشد سرت
نرفتی رو نیزه
جلوی مادرت
سر علی اصغر رو
روی نیزه می بستند
لالایی میخوند رباب
قلبش رو هی میشکستند
چندبار جلوی رباب
سر از رو نیزه افتاد
حرمله اشکشو دید
کمونش رو نشون داد
به حقّ علی اصغر
عجّل فرج یا الله.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#فاطمیه
.👇
.
🏴 #واحد_سنگین روضه ای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و #حضرت_محسن علیه السلام
(حمله به خانه وحی و #کوچه)
#واحد_حضرت_زهرا
#صد_آه_و_صد_واویلتا
🏴بند اول
صد آه و صد واویلتا،مادر میون شعله ها
میسوخت و میزد ناله که،فضه بیا فضه بیا
فضه بیا که داره میسوزه وجودم
آتیش گرفته همه ی بود و نبودم
با دست بسته میبرن دارو ندارم
با درد پهلو غصه ی حیدر و دارم
افتاده مادر پشت در
برای حیدر شد سپر
از داغ محسن خون جگر
واویلتا واویلتا
🏴بند دوم
صد آه و صد واویلتا،افتاده ناموس خدا
ای وای و با ضرب لگد،قامت مادر شد دوتا
بشکنه دستی که با تازیونه میزد
بشکنه پایی که به پهلوهاش لگد زد
اگر نمیزد مادرم زمین نمیخورد
تا که زمین خورد اسم محسنش رو آورد
ای وای امون از میخ در
و سینه ای که شد سپر
مادرمون شد بی پسر
واویلتا واویلتا
🏴بند سوم
صد آه و صد واویلتا،شد سَدِّ راه مجتبی
شد سد راه و سیلی زد،به مادرم تو کوچه ها
تا سیلی زد چادر مادرو لگد کرد
بی احترامی به ما با حرفای بد کرد
یه جوری زد که مادرم راهشو گم کرد
برای غربت بابامون گریه میکرد
ای وای امون از غربت و
این مردم بی غیرت و
کبودیه رو صورت و
واویلتا واویلتا
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇