eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم گریه زیاد کردم، روضه زیاد خوندم پشت سرت خیلی وَإِن يَكَاد خوندم وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، نیزه فرو شد به تنت وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ، خودت بگو از کفنت یکی دم مغرب، موت و پریشون کرد با تنِ صد پاره‌ت، یه ختم قرآن کرد اونی که از گودال، سرت رو حالا برد روی سَرِ زینب، صداشو بالا برد جلوی نامحرما معذبم، من زینبم، خواهرِ تو جلوی نامحرما معذبم، چی بگم از حنجرِ تو جلوی نامحرما معذبم، من چی بگم از دخترِ تو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
RabioSani 1403.07.16 - Shab 04 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat Seyyed Hasan Nasrolla - 18 - Seyyed Reza Narimani - Najva Ba I-Hosein A.mp3
2.91M
🔉 | سوز همیشه ی جگرم باش، یا حسین 📋 سوز همیشه‌ی جگرم باش یا حسین کربلایی سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سوز همیشه‌ی جگرم باش یا حسین! من سینه می‌زنم سپرم باش یا‌حسین! هر روز مادرم سر سجاده گفته است خیلی مراقب پسرم باش یاحسین! در طول عمر جز تو پناهی نداشتم مثل گذشته‌ها پدرم باش یاحسین باشد قرار بعدی ما اربعین حرم مُهر قبولی گذرم باش یا حسین! سربازهای لشگر یازینب توأیم حرز مدافعان حرم باش یا حسین! جان مرا بگیر حوالی قتلگاه! این گونه آخرین خبرم باش یاحسین! *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 من دور از کربلا حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من دور از کربلا زندگیم می‌گیره نور از کربلا پای رفتن از من شور از کربلا دور از کربلا سامونم کربلا یه سفر واجب شه اونم کربلا یه شب جمعه مهمونم کربلا دور از کربلا سفر اولم یادم اومد و کربلا بارون می‌زد و کربلا بارونه کربلا مادرت می‌شه مهمون کربلا شب جمعه روضه‌خونه کربلا بارونه کربلا آه! شیش گوشه حَرَم گریه می‌کنم توی آغوش حَرَم نذر زینب مشکی می‌پوشه حَرَم شیش گوشه حَرَم سَرِ پیراهنت پیرم کردند از زندگی سیرم کردند از زندگی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 این دل آلوده ام دلبر نمی‌خواهد مگر؟! (ع) (عج) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این دل آلوده‌ام دلبر نمی‌خواهد مگر؟! حضرت صاحب زمان نوکر نمی‌خواهد مگر؟! بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت مرغِ دل تا بامِ دلبر، پَر نمی‌خواهد مگر؟! غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ چاره‌ای این دردِ زجرآور نمی‌خواهد مگر؟! راه گم کردم بیا یابن‌ الحسن دستم بگیر ظلمتِ این سینه پیغمبر نمی‌خواهد مگر؟! روزیِ یک‌بار روضه در شبِ جمعه حرم من یقین دارم دعا باور نمی‌خواهد مگر؟! مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا گفت: این پیکر، کفن آخر نمی‌خواهد مگر؟! دست بردار از سرش ای ساربانِ بی‌حیا یک سؤال، ارباب انگشتر نمی‌خواهد مگر؟! گوشوار دخترش بردید؟! باشد بس کنید دخترِ سبط‌ النبی مَعجر نمی‌خواهد مگر؟! *شاعران: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. 📋بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند (س) (س) سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند از من تمام روزگارم را گرفتند از این جدایی جان من بر لب رسیده هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند انگار قسمت نیست وصل ما دوباره در ساوه شوق بی‌شمارم را گرفتند اما خیالت تخت هرجایی رسیدم خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند حالم بد است اما خدا را شکر در قم با مهربانی حال زارم را گرفتند با احترام و عزت و شوکت کمی از این بارِ غم‌هایی که دارم را گرفتند حتی زمان پر زدن از این قبیله مردم همه دورِ مزارم را گرفتند در شام اما خواهری مضطر چنین گفت: یارب ببین دار و ندارم را گرفتند بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند نیمی ز معجر سوخت... نیمی را کشیدند اصلا تمام اعتبارم را گرفتند در گوش من مانده صدای ذوالجناحش می‌گفت: با نیزه سوارم را گرفتند یک "یادگاری" بود... اما در خرابه "بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 یادم نرفته دور تو جنجال کردند (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌ زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم کاری ز دستم برنیامد سر نیزه شمر از تن تو در نیامد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت گوشواره دخترت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم من زجه زدن‌هایم مرا راضی نمی‌کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی‌کرد *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 بازم یه سلام میدم سوی بانوی کریمه حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بازم یه سلام میدم سوی بانوی کریمه این عرض ارادت‌ها نورِ توی زندگیمه زندگی با شما معنا می‌گیره دل اگه غیر از حَرَم باشه می‌میره بوی عِطر حضرت زهرا پیچیده توو حَرَمت بی‌بی کریمه‌ی اهل بیتی و دست ما و کَرَمت بی‌بی « مَنْ زارَکِ عارفاً بِحَقِّکِ فَلَهُ الجَنَّه» بانو می‌زنم زانو محضر شما همیشه هیچی برای نوکر گریه توو روضه نمی‌شه برای دیدن داداش اومدی آرزو به دلت موند چه زود پَر زدی از داغت به سینه می‌کوبم آبروم اشکای چشمامه اشْفَعِی‏ لِی تا بگیرم از دستای شما امان‌نامه « مَنْ زارَکِ عارفاً بِحَقِّکِ فَلَهُ الجَنَّه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋 دل شده راهی دوباره سوی قم حاج سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل شده راهی دوباره سوی قم بر مَشام جان رسیده بوی قم پَر زدم تا کعبه دلجوی قم سائلم من سائل بانوی قم فاطمه اینجا پناهم داده است حضرت معصومه راهم داده است این حَرَم بوی خراسان می‌دهد بوی الطاف فراوان می‌دهد بهترین‌ها را به مهمان می‌دهد مردگان را خادمَش جان می‌دهد تا ابد قم خانه امید ماست کاظمین و مشهد و کرب و بلاست چون نگینی در جهان پیداست قم مرکز فقه و اصول ماست قم شعبه‌ای از عالم بالاست قم یار ما در شادی و غم‌هاست قم جای جای قم معطر گشته است مرجع تقلید پَرور گشته است وا شده از قم دری سوی جَنان گشته قم سنگ صبور عاشقان دارد این شهر ملائک پاسبان از مَزار مخفی زهرا نشان حضرت معصومه از روز اَلَست فاطمه در فاطمه در فاطمه است اوست که اعجاز عیسی می‌کند درد را نامش مداوا می‌کند مثل بابایش گره وا می‌کند دُخت موسی کار موسی می‌کند در قیامت هم قیامت می‌کند خوب و بدها را شفاعت می‌کند بود آن نور دو چشمان رضا سخت دلتنگ و پریشان رضا روز و شب دلواپس جان رضا پیر شد از داغ هجران رضا از مدینه تا به قم بی‌تاب بود چشم او از غصه‌ها پُر آب بود گرچه بار غم روی شانه کشید پای دوریِ رضا قدش خمید جز ادب چیزی ازین مردم ندید پیش دنیا شهر قم شد رو سفید خیره بر قم بود چشم آسمان احترامش کرد هر پیر و جوان حرف مهمان است و حرف احترام آی مردم هست ناموس امام واجب التعظیم چون بیت الحرام داد قم مهمان نوازی یاد شام قبر خانم بین ویرانه نبود دفن و تشییعش غریبانه نبود بین ویرانه رقیه پیر شد با لگد، با تازیانه سیر شد خسته از زخم غُل و زنجیر شد غیر زینب از همه دلگیر شد زنده کرد او داغ هجده ساله را کُشت غسل او زن غساله را *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇