eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
با رفتنت زهرا دل حیدر گرفته داغ تو خون از دیدگانِ تَر گرفته ای سوره‌ی کوثر! ببین قرآن ناطق احیا کنار تربت کوثر گرفته خاک مصیبت از غمت بر سر بریزد دستی که «در» از قلعه‌ی خیبر گرفته از بس دل من سوخته در آتش غم خاک مزارت رنگ خاکستر گرفته بر سَردَر این باغ باید می‌نوشتند زین باغ، گل را ضربِ میخ «در» گرفته همراه با بُغضِ حسن، دیدم حسینت یک بار دیگر گریه را از سر گرفته بی مادری سخت است بهر دختر تو سجاده‌ات را زینبت در بَر گرفته همراه با طفلان معصومت «وفایی» هرشب سراغ تربت مادر گرفته ✍️
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو ✍️
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است ✍️
آن شب میان هاله‌ای از ابر و دود رفت روشن‌ترین ستارهٔ صبح وجود رفت آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود بر شانه‌های زخمی دریا، چو رود رفت روشن‌تر از زلالی نور آمد و چه حیف با چند یادگاری سرخ و کبود رفت بال و پری برای پرستو نمانده بود! آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود، رفت؟ رحمی به قبر خاکی او هم نمی‌کنند این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت مولا خوشی ندیده پس از او از این جهان می‌گفت بعد فاطمه‌ام هر چه بود رفت هرشب کنار تربت او ياس کوچکش دم می‌گرفت: مادر خوبم چه زود رفت ✍️
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من ✍️مرحوم
به چشم‌روشنیِ شام تار منتظرم به صبح -آن قسم آشکار- منتظرم بیا که عید بیاید به خانه‌ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار! منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت این‌همه سال به حکم مطلقِ پروردگار منتظرم تورا نخواستم آن‌گونه‌ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم! زمانه می‌گذرد نا امید؛ اما من به رغم خستگی روزگار، منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه‌هاست به دیرپایی* این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کَرَم بی‌شمار؟ منتظرم میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاکِ چادر آن بی‌مزار، منتظرم... ✍️ * پایدار، بادوام (فرهنگ عمید)
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار، می‌داند دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهار زندگی‌ام در خزان نشست بیا «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍️
شهادت حضرت زهرا(س) نوحه یارجوانم رفته ای زدستم یا فاطمه بودی تمام هستم ای سوره ی کوثر ای لاله ی پرپر زینب زند ناله مادر مرو مادر یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا بیمارمن آخرشفاگرفتی جان دادی و جان مرا گرفتی بشکسته پهلویت شدارغوان رویت کشته مرا زهرا این زخم بازویت یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا شمع شب تارم خدانگهدار تنها طرفدارم خدانگهدار پشت وپناه من ای تکیه گاه من بودی علمدارم تنها سپاه من یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا اجرا:کربلایی سعیدشعبانی ابوذر رییس میرزایی(بهار)
فاطمیه واحد کند حیدر می میره میبینه خونه روی پیرهنت زهرا پهلو به پهلو که میشی خراب میشه روسرم دنیا اشک چشام بی امونه دوریه ازتو عذابه زینب چندروزیه که حال دلش خرابه آه.کبوده دست وبازوی تو خون میباره ازپهلوی تو نیلی شده چرا روی تو یافاطمه مرو بازهرا حرفی نزن ازجدایی خالی میشه جات توی خونه یار و طرفدارحیدر این خونه بی تو یه زندونه وقتی چشاتو میبندی بند دلم میشه پاره این دنیای بی ارزش بی تو صفا نداره آه.قول دادی پیش من بمونی پس چرا یار قدکمونی عجل وفاتی رو میخونی یافاطمه مرو یازهرا بغضی گلوگیرم شده این سینه ی من پره آهه بعداز تو ای فاطمه جان سنگ صبورعلی چاهه شرمنده ام جلو چشمام گشتی خمیده و مضطر مابین در و دیوار شدی فدای حیدر آه.نرو امید آخر من نرو تموم باور من ببین چی اومده سرمن یافاطمه مرو یازهرا ابوذر رییس میرزایی(بهار)
شهادت حضرت زهرا(س) نوحه درسقیفه باهم نشستند رشته ی پیمان را گسستند هر دو دست حبل المتین ازکینه بستند همسرش را پهلو شکستند اهل عالم درپشت درمحشر به پاشد در ره دین زهرای مرضیه فدا شد ای وای بسته شد دست علی ای وای شد فدا هست علی ای وای ازغریبی حیدر روی خاک غم نشست وقتی پهلوی زهرا شکست ای وای ازغریبی زهرا فاطمه یا فاطمه پشت در با صوت حزینی ناله زد یا فضه خزینی غنچه ام را باضربه ای از شاخه چیده با قساوت مرد لعینی بین آتش یاسی درآن گلخانه می سوخت بین آتش بال و پر پروانه می سوخت ای وای خانه شد خاکستری روی فاطمه نیلوفری وای از این مصیبت گشته آسمان غرق عزا زهرا ناله زد بابا بیا وای از این مصیبت زهرا فاطمه یا فاطمه گه به کوچه گاهی به خانه دشمن او را زد تازیانه وای ازاین غم ازضربه ی غلاف قنفذ روی بازو دارد نشانه قلب حیدر بادرد و ماتم همنشین شد بین کوچه زهرای اونقش زمین شد حیدر کعبه و او در طواف حجش شد شکسته با غلاف زهرا شد فدایی گشته نوحه گر ارض و سما گشته آیه از سوره جدا محسن شد فدایی زهرا فاطمه یا فاطمه ابوذر رییس میرزایی(بهار)