eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌مناسبت رویداد (٢۴ ذی الحجه) هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید از سنگ‌های سخت که بالای کوه‌هاست تا ریگ‌های ریز بیابان بیاورید هم مردهای جنگی و یل‌های غول‌کُش هم اسب‌های سرکش تازان بیاورید آورده‌اید هرچه که در چنته داشتید اما اگر کم است، دوچندان بیاورید من با کتاب وحی اگر آمدم، شما صدها هزار حجت و برهان بیاورید من با علی و فاطمه و بچه‌هایشان اما شما سپاه فراوان بیاورید ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم حتی اگر هزار هزاران بیاورید این معجزه به معنی اتمام حجت است وقتش رسیده است که ایمان بیاورید ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بُریر جهل از دو جبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دِین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشُبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دِیْر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدِیر ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
مانند حر و مثل حبیب و چنان زهیر هرکس که ماند پای تو شد عاقبت‌به‌خیر وقتی که دست‌گیر دوعالم فقط تویی حاشا اگر غلام تو مایل شود به غیر در مسلک و مرام تو پیر و جوان یکی‌ست فرقی نمی‌کنند علی‌اکبر و بُریر جهل از دو جبهه با تو به پیکار می‌شتافت گاه از بنی‌امیه و گاه از بنی‌زبیر قوم یهود نیز برای ادای دِین گاهی گرفته‌اند به لب ذکر یاشُبیر دیگر شبیه امّ‌وهب‌ها ندیده است چشم زمانه هرچه در آفاق کرده سِیر حتی مسیح در غم تو گریه می‌کند وقتی سر بریده‌ی تو می‌رسد به دِیْر با هر سلام زائر کرببلا شدیم این راه را رسانده به دستان ما سُدِیر ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. علیه‌السلام بند اول گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سی‌سال از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال با یاد سری که، رفته بود رو نیزه با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲ هرجا دیدی آب، گریه کردی با یاد رباب، گریه کردی تو هر خلوتی، روضه خوندی از بزم شراب، گریه کردی۲ «به‌ما تنها اهانت‌می‌شد، ای کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! دریغا! کشتن یک طفل با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و مرام ننگ می‌خواهد مهارت نه!»۲ با گریه می‌گفتی، از جون‌ودل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند دوم دنیا باخبر شد، از آزار کوفه بد شد تا همیشه، حال زار کوفه مردم گریه‌کردن، پای منبر تو وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲ با بغض گلوت، گریه کردی خوندی از عموت، گریه کردی توی هر نماز، روضه خوندی توی هر قنوت، گریه کردی۲ «اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را اما به غارت نه»۲ داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند سوم با این که به سختی، رفته بر تو ایام زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام هرکس که دلیل، اشکاتو می‌پرسید با گریه می‌گفتی؛ الشام، الشام، الشام! روز وشب مدام، گریه کردی با یاد امام، گریه کردی با هر روضه که، یادت اومد از بازار شام، گریه‌کردی۲ «به دیدار کریم‌بن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه به‌سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد اما با بشارت نه!»۲ داغت شده عجین با، هر آب‌وگِل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ ✍ ➖➖➖ 👇
. یا ما رهگذریم، خوب و بد می‌ماند از ما یک «نام» تا ابد می‌ماند... ما غیر حسین از کسی دم نزدیم هرکس که دم از حسین زد، می‌ماند. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سی‌سال از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال با یاد سری که، رفته بود رو نیزه با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲ هرجا دیدی آب، گریه کردی با یاد رباب، گریه کردی تو هر خلوتی، روضه خوندی از بزم شراب، گریه کردی۲ «به‌ما تنها اهانت‌می‌شد، ای کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! دریغا! کشتن یک طفل با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و مرام ننگ می‌خواهد مهارت نه!»۲ با گریه می‌گفتی، از جون‌ودل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند دوم دنیا باخبر شد، از آزار کوفه بد شد تا همیشه، حال زار کوفه مردم گریه‌کردن، پای منبر تو وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲ با بغض گلوت، گریه کردی خوندی از عموت، گریه کردی توی هر نماز، روضه خوندی توی هر قنوت، گریه کردی۲ «اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را اما به غارت نه»۲ داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا ۳ بند سوم با این که به سختی، رفته بر تو ایام زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام هرکس که دلیل، اشکاتو می‌پرسید با گریه می‌گفتی؛ الشام، الشام، الشام! روز وشب مدام، گریه کردی با یاد امام، گریه کردی با هر روضه که، یادت اومد از بازار شام، گریه‌کردی۲ «به دیدار کریم‌بن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه به‌سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد اما با بشارت نه!»۲ داغت شده عجین با، هر آب‌وگِل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سی‌سال از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال با یاد سری که، رفته بود رو نیزه با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲ هرجا دیدی آب، گریه کردی با یاد رباب، گریه کردی تو هر خلوتی، روضه خوندی از بزم شراب، گریه کردی۲ «به‌ما تنها اهانت‌می‌شد، ای کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! دریغا! کشتن یک طفل با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و مرام ننگ می‌خواهد مهارت نه!»۲ با گریه می‌گفتی، از جون‌ودل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند دوم دنیا باخبر شد، از آزار کوفه بد شد تا همیشه، حال زار کوفه مردم گریه‌کردن، پای منبر تو وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲ با بغض گلوت، گریه کردی خوندی از عموت، گریه کردی توی هر نماز، روضه خوندی توی هر قنوت، گریه کردی۲ «اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را اما به غارت نه»۲ داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا ۳ بند سوم با این که به سختی، رفته بر تو ایام زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام هرکس که دلیل، اشکاتو می‌پرسید با گریه می‌گفتی؛ الشام، الشام، الشام! روز وشب مدام، گریه کردی با یاد امام، گریه کردی با هر روضه که، یادت اومد از بازار شام، گریه‌کردی۲ «به دیدار کریم‌بن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه به‌سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد اما با بشارت نه!»۲ داغت شده عجین با، هر آب‌وگِل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه..
. کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم درِ خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم اسیر قاسم دردانه‌ی امام حسن 👇👇
. بند اول سر به‌سجاده‌ی شکر می‌ذارم چون که آقا منو باز خریده صدای دعاهامو انگار شنیده بعد چن‌وقت غم دوری حالا انتظار حرم سر رسیده دل من به‌صحن‌وسراتون پریده ببین صحن چشمام پر از انتظاره دوباره تو دستم بلیط قطاره دیگه از دودنیا نه هیچی نمی‌خوام آخه راهی مشهدم با رفیقام "یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳ بند دوم فکر این که می‌بینم حرم رو خواب‌ُ از چشمای من ربوده ببین زیر چشمام سیاهه کبوده این درسته که گریه ثمر داشت اما این کار اشکام نبوده آقا مطمئنم که لطف تو بوده اگرچه حقیرم اگه پر گناهم ولی دلخوشم که تو دادی پناهم نه کفتر، نه آهو، کلاغ سیاهم ولی باز تو آقا، منو دادی راهم "یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳ بند سوم وقتی که اولین‌بار به صحن باصفای گهرشاد رسیدم دیگه از بهشت خدا دل بریدم تا چراغونی‌های حرم‌رو با چشای پر از گریه دیدم تو رویا به شهر مدینه رسیدم درسته که مشهد پر از شور و نوره بقیع بی‌چراغه، بقیع سوت‌وکوره چهارتا مزار بدون نشونه با قبرای خاکی دلُ می‌سوزونه "یاحسن‌جان، حسن‌جان ، حسن‌جان" ۳ .👇
. بر درد دل مردم این شهر طبیب است آن‌مرد که در خانه‌ی خود نیز غریب است از او نشنیده‌ست و ندیده‌ست به‌جز صدق دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است ای در پی معنای کرم آمده اینجا هرخواسته‌ای قبل سوال تو مجیب است کُشتی که گرفتند خودش را به زمین زد از کودکی‌اش در پی شادی رقیب است تنهاست، که در لشکر طوفان‌زده‌ی او نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت! والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است! یک‌عمر به او طعنه زده جای تشکر! آن را که از این سفره‌ی هم‌واره، نصیب است بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است از زهر، جگرگوشه‌ی زهرا جگرش سوخت این رسم زمانه‌ست؛ فراز است و نشیب است حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است عمری‌ست که از غربت او داغ دل ما بیتی‌ست که در ماه صفر نقش کتیبه‌ست؛ «یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است» مجتبی_علیه‌السلام 📝گروه ادبی یاقوت سرخ .
. ای آن که کار و بار تو مشکل گشایی است در آستان لطف تو کارم گدایی است از بس که مهربان و رئوفی برای تو فرقی نکرده است که زائر کجایی است دیدیم در نگاه بلند کبوتران در این حریم اوج اسارت، رهایی است ما صاف‌و‌ساده در طلب دیدن توایم آقا قبول کن، دل ما روستایی است دل‌های عاشقان بلادیده‌ی تو را از هرچه غیر دوست امید جدایی است ما از عدم به عشق تو رفتیم در وجود پیش از الست قدمت این آشنایی است تنها نه این که حج فقیرانی ای امام هرکس که زائر تو شود کربلایی است شایسته‌ی ثنا تویی و در ثنای تو اول کسی که شعر سروده سنایی است «دین را حرمی‌ست در خراسان دشوار تو را به محشر آسان از جملهٔ شرطهای توحید از حاصل اصلهای ایمان همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر غفران مهرش سبب نجات و توفیق کینش مدد هلاک و خذلان از حرمت زایران راهش فردوس فدای هر بیابان ای کین تو کفر و مهرت ایمان پیدا به تو کافر از مسلمان در دامن مهر تو زدم دست تا کفر نگیردم گریبان» وقتی که مادر و پدرت شمس و نجمه‌اند پر واضح است حاصل‌شان روشنایی است از تو رسیده است به هر بی‌بها، بها... هر شیخ در جوار تو شیخ بهایی است با دست خالی آمدم و دست پُر شدم سهم من از زیارت تو این رباعی است؛ دل خسته و روسیاه، با بار گناه افتاده دلم به راه، با بار گناه «چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید رفتم به پناه شاه، با بار گناه...» .
. مجتبی_علیه‌السلام ای در وطن غریب عالم ندیده مثل‌تو در مرد و زن غریب از بس که با هم‌اند دیگر نوشته‌ایم به جای حسن؛ غریب بعد از نبی ولی مثل اویس بود که شد در قرن غریب جان پیمبر است اما میان امت او دائما غریب... در اوج غربت است مُشکی که بوده است میان ختن غریب بوده‌ست یک‌تنه اندازه‌ی تمامی هر پنج‌تن غریب در خانه بی‌کس است چون بلبلی که مانده میان چمن غریب پاسخ کنایه شد هر جا زبان گشود برای سخن غریب پوشید اگر زره یعنی که بوده حتی در پیرهن غریب مظنون خلق شد مردی که بود با بدی و سوءظن غریب گفته؛ بگو «حسین» در پاسخ کسی که بگوید به من غریب یک‌روز می‌شود بی‌آشنا، بدون سپر، بی‌کفن، غریب... سر رفته روی نی مانده سه‌روز در دل صحرا بدن غریب # ای دل صبور باش! روز ظهور دولت یار است عنقریب. ✍ .👇
. سلام بر دل پاک و به چشم بد لعنت به هرکسی که هدايت نمی‌شود لعنت قسم به اصل برائت که در کتاب خداست به دشمنان خداوند، مستند لعنت چقدر خوب! که هر روز قبل صد صلوات به دشمنان بفرستی هزار و صد لعنت به دشمنان نبی، دشمنان آل‌الله به دشمنان، همه از مهد تا لحد لعنت "مدد زغير تو ننگ است" پس به‌هرکس‌که گرفته غير علی از کسی مدد لعنت به هر فراری غاصب که شد خلیفه به‌زور! ولی دوآیه‌ی قرآن نشد بلد! لعنت به هر حرامی پستی که بين هر‌کوچه مسير را به زن‌وبچه کرده سد لعنت به آن زنی که امام مرا اذيت کرد! به آن زنی که به تابوت تير زد! لعنت حسين! دشمن تو دشمن خداوند است به دشمنان تو بی‌حد و بی‌عدد لعنت برائت از دشمن از شعائرالله است به منکران برائت الی‌ألابد لعنت... 🎤 ✍ .👇👇👇👇
46.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود «علی؛ بانی وحدت» با اجرای؛ آهنگساز؛ شاعر؛ ✍ کاری از؛ واحد دانش‌آموزی پایگاه شهید سهیلی همه جمعیم زیر پرچم علی که علی حامی وحدت بوده
. هر جوانی «اسامه»وار به ما یاد داده‌ست پیر بودن را یادگار ازخودش گذاشته‌است رازی از «بی‌نظیر» بودن را زده هرقرعه را به‌نام خودش اقتدا کرده بر امام خودش به مرادش رسیده پس دارد داغ ننگ اسیر بودن را در سرش‌ تا هوای اعجاز است راهِ رفتن برای او باز است می‌فروشد به سختی پرواز لذّت گوشه‌گیر بودن را هردلی دائماً پی نور است تا حریم خداست، مستور است آن‌کسی که گرسنه می‌خوابد می‌برد فیض سیر بودن را در دفاع از شکوه باورها می‌شتابد به‌جنگ خنجر‌ها تا به ترسیده‌ها نشان بدهد رمز و راز دلیر بودن را درزمانی که تنبلی هنر است هرکه فعّال‌تر غریب‌تر است! می‌برد هرکسی که می‌فهمد خستگی‌ناپذیر بودن را... می‌رسد بانگ؛ «جاءَنصرالله» عاقبت غالب است حزب‌الله پس به لطف خدا تحمل کن سختی در مسیر بودن را هرکه در این‌طریق، هادی شد یک‌تنه پاس‌دار وادی شد در همه عمر آرزو کرده‌ست «در رکاب امیر بودن» را ✍ .
. رباعیات مهدوی رباعی۱ باید که سوال کرد از هر عالم از معرفت امام حاضر، دائم فرمود که: «مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ‌القائِم» رباعی۲ یک‌روز بیا که کارمان بیست شود حال بد روزگارمان بیست شود با مُهر «قبول» برگه را امضا کن تا نمره‌ی انتظارمان ۲۰ شود رباعی۳ در سینه شرار آه دارم بی‌تو روزی چون شب سیاه دارم بی‌تو دست‌ودل‌وچشم خویش را سوزاندم تا دینم را نگاه دارم بی‌تو رباعی۴ بعد از هرجمعه، بی‌محابا جمعه‌ست بی‌تو همه روزهای دنیا جمعه‌ست تقویم زمانه بی‌تو خود را گم کرد امروز سه‌شنبه بود، فردا جمعه‌ست رباعی۵ ای ماه در آسمان به دنبال توایم ما بی خبر از جهان به دنبال توایم از مسجد سهله دور هستیم، ولی در مسجد جمکران به دنبال توایم .
. تا شنیدم از، زبون مادرم حسین یاد گرفتم و، اسمتو می‌برم حسین آب که می‌خورم، میگه بگو؛ سلام حسین ذکر روی لبام؛ حسین عزیزتر از بابام حسین پای علم و پرچم، هستیم ما همه باهم ذکر لب‌مون هر دم یاحسین تا باتو شدیم مانوس، خوندی مارو به پابوس ما قطره تو اقیانوس یاحسین ما عمریه به نام توایم تو فکر انتقام توایم ای منتقم بیا که همه منتظر قیام توایم " عجّل فرج بحق حسین "۳ ✍ بابی انت و امی https://eitaa.com/emame3vom/108022 .👇
به این امید-شعرخوانی.mp3
17.22M
🎵[ به این امید....] 🎤 📆-جلسه هفتگی ۱۴۰۳/۷/۱۱ به این امید که تو میدهی جواب حسین سلام داده به تو هرکه خورده آب حسین به عشق گریه برای مصیبتت دارد چهار فصل گل چشم من گلاب حسین به آبروی همین چند قطره محترمم به روسیاهی من گریه زد نقاب حسین به پادشاهی عالم نمی کنم میلی چرا که نوکر تو می شوم خطاب حسین کمال من اثر هم نشینی ام با توست که غوره ی دل من با تو شد شراب حسین اگر در آتش عشق تو سوختن باشد کجاست آن که بترسد از این عذاب حسین بتاب بر من آلوده و بسوزانم چرا که پاک کننده ست آفتاب حسین اگر بدم، اگر آلوده ام ، تو سرورمی که من جوانم و تو سید الشباب حسین شاعر: .
. دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه‌رسیده شام‌غمی به‌سر، نه‌رسیده از سحری خبر نه‌کسی به‌فکر کسی‌دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه‌کسی هوایی فیض‌رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سال‌ها که هرآن‌صباح و هرآن‌مساء،"بَدَلَ الدُّموعِکَ بِالدِّماء" گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به‌دلم بزن، که تو "مُستَعانی‌و‌مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" ✍ .👇👇
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است ✍️
. فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ اَهْلَ الْبَيتِ بگو کدام ستم ریشه در ندارد؟ که حکم تجربه‌ها حاجت صحیفه ندارد روایت است که هرکس نداشت حب علی را یقین کند پدر و مادر عفیفه ندارد به اعتقاد خود ای دوست پای‌بند بمان و بدان که حکم خدا راوی ضعیفه ندارد امام؛ صدق تمام‌وکمال و عالِم دهر است که این مقام گزند از ابوحنیفه ندارد غدیر راه رسیدن به آستان کمال است به‌جز امام کسی دیگر این وظیفه ندارند اگر بنا شود از فضل! آن سه‌تا بنویسند قصیده‌ می‌شود اما پر از ردیف "ندارد" کسی که جان مرا چنگ زد برادر من نیست. که این سخن کمی از شوخی و لطیفه ندارد! اگر تمام جهان خویش را امام بدانند! زمین بجز علی و آل او خلیفه ندارد. وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ .